علمی,کتاب,مجله,مقاله,خبری,برنامه,جزوه,هک

خدا,موبایل,اینترنت,science‌,پایان نامه,ورزش,روزنامه,حوادث,کنکور

علمی,کتاب,مجله,مقاله,خبری,برنامه,جزوه,هک

خدا,موبایل,اینترنت,science‌,پایان نامه,ورزش,روزنامه,حوادث,کنکور

داستان سیاوش از منظر عرفان

داستان سیاوش از منظر عرفان

اشاره:

داستان سیاوش در ظاهر هیچ نیست ال‍ّا جنگ میان زشت و زیبا، حسن و قبح، نیک و بد، خیر و شر، عقل و جهل که رستم، سیاوش، پیران و هم‌فکرانشان شاخص‌ترین نمادهای نیکی و خیر و... عقل‌اند، و افراسیاب، گرسیوز، سودابه و هم‌نظرانشان بارزترین نماد زشتی و شر‌ّ و... جهل‌اند.

اما اگر قائل به رمزی بودن این داستان شویم و باطنی برای داستان مذکور در نظر بگیریم و چون مولانا بر این باور راستین باشیم که

هست اندر باطن هر قصه‌ای

خرده‌بینان را ز معنی حصه‌ای

و با این باور اگر صورت افسانه را بشنویم و دانه را از کاه جدا کنیم می‌توانیم مطمئن باشیم که یکی دیگر از داستان های شاه نامه که از تاب عرفانی برخوردار است داستان سیاوش می‌باشد.

چنان که پیش از این در داستان رستم و سهراب بیان شده که سهراب نماد نفس اماره ی رستم است، سهرابی که لبریز از غرور و سرکشی و جاه‌جویی بود، فرزندی که با مادر به درشتی سخن می‌گفت و نشان پدر می‌جست، سهرابی که قصد نابودی افراسیاب و کاووس را کرده بود و فرمان روایی بر عالم را در سر می‌پروراند. لیکن رستم در سلک سلوک خود بر او چیره گشته و او را چون اژدهایی که در اسارت برف فراق افتاده باشد افسرده و بی‌قدرت ساخت، و بر این اساس نفس مطمئنه ی رستم عرصه را مناسب جولان و رشد و تعالی خود می‌یابد، لذا سیاوش که نماد نفس مطمئنه ی رستم است، در پناه و تحت تربیت وی قرار می‌گیرد و با گذشت زمان رستم او را به کمال می‌رساند، آن‌گاه به نزد کاووس می‌آورد. هرچند باید گفت: در حقیقت این رستم است که در مسیر سلوک کمال یافته و نزد کاووس آمده تا برای ادامه ی سلوک خویش دستورات لازم را اخذ و اقتباس کند.

رستم در مرتبه ی ولایت و انتخاب سیاوش جهت تربیت

وقتی که رستم از کشتن سهراب (که نماد و سمبل نفس ام‍ّاره ی اوست) سربلند و پیروز برآمد، پیروزی او از منظر عرفان بدین معنا بود که وی ابراهیم‌وار بت نفس را شکسته و حال وقت آن رسیده است که کاووس او را ولایت بخشد. چنان که حضرت ابراهیم(ع) آن‌گاه که از تمامی آزمایش ها و شکستن بت ها پیروز و سربلند برآمد حضرت حق خطاب به حضرتش فرمود : «ان‍ّی جاعلک للناس اماما» یعنی تو را به پیشوایی و رهبری مردمان برگزیدیم. بنابراین زمانی‌که رستم پیش کاووس حاضر شده و

چنین گفت کاین کودک شیروش

مرا پرورانید باید به کش

چو دارندگان تو را مایه نیست

مر او را به گیتی چو من دایه نیست

بسی مهتر اندیشه کرد اندر آن

نیامد همی بر دلش آن گران

تا این که کاووس،

به رستم سپردش دل و دیده را

جهان جوی پور پسندیده را

این جاست که باید اقرار کرد، اگر قائل نباشیم که این داستان نمادین و رمزی است خنده‌دار است پذیرش این که پادشاهی صاحب نفوذ و قدرتمند از دادن نوش دارو برای سلامت جان فرزند پهلوانی بی‌بدیل دریغ می‌کند و در حقیقت پهلوان را دشمن درجه یک خود می‌سازد؛ اما از سپردن فرزند دل بندش هیچ نمی‌اندیشد و حتی احتمال نمی‌دهد که فرزندش به قصد قصاص به بهای خون سهراب به دست رستم هلاک گردد.

بر این اساس نگارنده بر این باور است که سیاوش نماد نفس مطمئنه ی رستم است که با کمک‌ها و راهبردها و دستوری که پیر طریقتش (کاووس) می‌دهد از گیر و دار نفس ام‍ّاره‌اش آزاد شده به رستم سپرده می‌شود چرا که رستم با کشتن سهراب آزموده شده است و به مقام امامت (والی) رسیده است. او اکنون لایق آن است که بر نفس خویش امام باشد و این را پیر او (کاووس) به آزمایش و به شهود دریافته است. البته ولایت رستم، ولایت صغری و ناسوتی است چون «ولایت صغری مؤمنان و عارفان راست.» به تعبیر دیگر رستم والی است چنان که «ابن عربی گوید: والی و امام برای ولایت منصوب شده است، و از آن رو والی نامند که اموری را که به وی ارتباط دارد بدون سستی و اهمال سرپرستی و اداره می‌کند»



کاووس نماد قبله ی حاجات سودابه و قطب طریقت رستم است



قبله و قطب در اصطلاح عرفا تقریباً نقشی مشابه و هم سان دارند چرا که قبله در منظر عارفان عبارت است از کسی که حاجتمندان بدو روی آورند. یعنی کسی که محل توجه دل ها بوده اگرچه قبله ی حقیقی وجه حق و جمال مطلق است چنان که حضرتش فرموده است: «فاینما تول‍ّوا فثم وجه الله» به هر طرف روی کنید به سوی خدا روی آورده‌اید.

قطب نیز از نظر عارفان عبارت است از کسی که اهل حل و عقد و مرشدی واجب الاطاعة باشد.قطب آن است که «ملاک و مدار چیزی، شیخ و مهتر قوم، کسی که مدار کارها به وجود او باشد. قطب را از آن جهت قطب گویند که دل های مریدان و سالکان به دور دل او که انسان کامل است، می‌چرخد و یا به عبارتی مرید دانه ی خود را در انبان ارادت، تسلیم مراد می‌کند، تا در آسیای محب‍ّت و ولایت او نرم شود و از قشر و زاویه برهد و به روغن حقیقت رسد. قطب که غوث هم نامیده می‌شود کسی است که در عالم در هر زمانی، موضع نظر الهی است.»

کاووس هم دقیقاً نقش مذکور را دارد. او پادشاه ایران‌زمین است و محور رجوع مل‍ّت ایران امور کشور ایران گرد وجود او می‌چرخد و به قوت عقل و درایت او به حیاتش ادامه می‌دهد، اوست که احتیاجات و نیازهای مردمان را برطرف می‌نماید، به تعبیر دیگر قبله ی حاجات ملت ایران است. به همین دلیل رستم نوش‌دارو را از او می‌طلبد و سیاوش را از او می‌گیرد.



هم چنین سودابه برای دست یازیدن به سیاوش و کشیدن او به شبستان خویش به کاووس رجوع می‌کند و بعد از تعریف و تمجید از وی و سیاوش، خواسته‌اش را ابراز می‌دارد و می‌گوید:

فرستش به سوی شبستان خویش

بر‌ِ خواهران و فغستان خویش

بگویش که اندر شبستان برو

بر خواهران هر زمان نوبه‌نو

نمازش بریم و نثار آوریم

درخت پرستش به بار آوریم

کاووس نیز، هم نیاز رستم را برطرف کرده و سیاوش را بدو می‌سپارد و هم به خواسته ی سودابه عمل نموده و سیاوش را به شبستان وی روانه می‌کند زیرا که او قبله ی حاجات سودابه و قطب طریقت رستم است.

البته نکته ی قابل توجه در این جا این است که چگونه می‌شود پذیرفت که شخصی هم قبله ی حاجات ابلیسیان باشد و هم قطب طریقت عارفان و...؟

پاسخ این است که از نظر عرفان قطب، انسان کامل است و انسان کامل خلیفةالله است بنا بر این وقتی که خداوند تبارک و تعالی در جواب خواسته ی ابلیس که گفت: «رب فانظرنی الی یوم یبعثون» پروردگارا پس مرا تا روز قیامت مهلت و طول عمر عطا فرما ـ با این که قسم خورد، «فبعزتک لا غوین‍ّهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین» به عزتت قسم به جز بندگان مخل‍َصت همه را گمراه خواهم کرد ـ حضرت حق به او مهلت می‌دهد و می‌فرماید: «فانک من المنظرین ٭ الی یوم الوقت المعلوم» آری تو را تا به وقت معی‍ّن و روز معلوم مهلت خواهد بود.

در حالی که خداوند «الرحمن الرحیم» است و:

انبیا گفتند نومیدی بد است

فضل و رحمت های باری بی‌حد است

از چنین محسن نشاید ناامید

دست در فتراک این رحمت زنید

رحمت بی‌حد روانه هر زمان

خفته‌اید از درک آن ای مردمان

بنابراین خلیفه ی خدا نیز می‌تواند، هم نیاز ابلیسیان را برآورده سازد و قبله ی حاجاتشان باشد و هم خواسته ی مؤمنان و عارفان را برطرف نموده و پیر مغانشان باشد.



سودابه نماد ابلیس است



ابلیس جزء ملائکه باشد یا نه در بحث ما چندان فرقی نمی‌کند؛ مهم این است که ابلیس طبق فرموده ی قرآن به علت این که از دستور خداوند سرپیچی کرده و اطاعت امر خداوند نکرد، از مقام قرب حضرت حق با فرمان «فاخرج ان‍ّک م‍ِن الصاغرین» رانده شد.

ابلیس پس از رانده شدنش سوگند یاد کرد که نسل بشر را با وسوسه‌هایش از راه حق منحرف و به در کند. این دشمن مبین انسان که دارای اعوان و انصار زیادی است و مورد لعن همیشگی مردمان قرار گرفته است؛ از منظر عرفان مظهر اضلال حق است بنابراین وجود او در نظام هستی مایه ی کمال و سعادت است زیرا به کمال رسیدگان از فیض و برکت جنگ با شیطان به مقام قرب و کمال رسیده‌اند، چون «اگر شیطان خلق نمی‌شد وسوسه‌ای نمی‌بود و جنگ درونی وجود نمی‌داشت؛ در نتیجه سالکی به مقام مجاهد در مصاف اکبر نمی‌رسید پس در کل نظام آفرینش وجود شیطان نیز رحمت است. گرچه همه ی ما موظف هستیم که شیطان را لعن و رجم کنیم، او و پیروانش را اهل جهن‍ّم دانسته و از شر‌ّشان به خدا پناه ببریم»8. علاوه بر این شیطان کلید شناخت گمرهان از رهروان راه حضرت معبود است و نباید او را در نظام هستی موجودی زشت و بی خود دانست.

با توجه به مطالب مذکور و مطالب بعدی می‌توان گفت سودابه مظهر و نماد ابلیس است. سودابه دختر هامان است و نسل و نسبش به تازیان می‌رسد. او در سرزمین گرم و آتش‌خیز عربستان، بزرگ شده است. بر این پایه مجازاً می‌توان گفت: نسب سودابه به آتش می‌رسد، جالب این که طبق قرآن ابلیس نیز می‌گوید: «انا خیر منه خلقتنی م‍ِن نار و خلقته م‍ِن طین» من از انسان برتر و بهترم چون من از آتش آفریده شدم و او از گ‍ِل.



علاوه بر این در داستان خلقت آدم(ع) اگر به تثلیث خدا، انسان و، شیطان، دقیق بنگریم درمی‌یابیم که در مرتبه ی بلندای آن خداوند است که نور مطلق است و در مرتبه ی فرودین انسان است که از خاک و نفخه ی الهی‌است و در مرتبه ی میانی شیطان است که از آتش است. یعنی نه از جنس نور مطلق است و نه از جنس ماده‌ای که جنس انسان است بلکه از جنس ثالثی است که در مدار ارتباط انسان با خدا وارد شده است.



این موضوع در داستان سیاوش نیز ساری و جاری‌است چرا که در مرتبه ی عالی کاووس است که از سرزمین و پادشاه سرزمین نور و عشق است و در مرتبه ی دانی سیاوش است که آمیخته از ایران و توران است چرا که از طرف مادر با گرسیوز و افراسیاب نسبت دارد و از طرف پدر با ایرانیان پیوند دارد. در مرتبه ی اوسط سودابه است که وارد مدار ارتباط سیاوش با کاووس شده است چرا که وی نه از ایرانیان است و نه از تورانیان.



هم چنین از ویژگی های ابلیس این است که مکر و کیدش ضعیف است چنان که در قرآن می‌فرماید: «ان‌ّ کید الشیطان کان ضعیفا» . گویی بر همین اساس است که کید سودابه هم در دل سیاوش کارگر نمی‌افتد بلکه ضعف کیدش آشکار و محسوس می‌شود. و از ویژگی های اوست که دارای قبیله و ذریه است چنان که در سوره‌های اعراف و کهف در آیات 27 و 50 بدان اشاره شد، سودابه نیز از دختران کاووس به منزله ی قبیله و ذریه‌اش بهره جسته و آن ها را وسیله ی مکر خود قرار داده است تا بدان وسیله سیاوش را به شبستان خود بکشاند، لذا به کاووس می‌گوید:

فرستش به سوی شبستان خویش

بر‌ِ خواهران و فغستان خویش

بگویش که اندر شبستان برو

بر‌ِ خواهران هر زمان نوبه‌نو

هم چنین بد نیست در نظر داشته باشیم وقتی که خداوند تبارک و تعالی ـ با این که ابلیس قسم خورد «فبعزتک لاغوین‍ّهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین» به عزتت قسم به جز بندگان مخل‍َصت همه را گمراه خواهم کرد ـ در جواب خواسته ی ابلیس که می‌گوید: «رب فانظرنی الی یوم یبعثون» پروردگارا پس مرا تا روز بعثت (قیامت) مهلت و طول عمر عطا فرما، به او مهلت می‌دهد و می‌فرماید: «فانک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم» آری تو را مهلت خواهد بود تا به وقت معی‍ّن و روز معلوم. در داستان مذکور نیز وقتی که گناه و مکر سودابه عیان و آشکار می‌گردد، کاووس به بهانه‌های مختلف از قتل وی در می‌گذرد.

اما این که چرا در ادب فارسی معمولاً زنان را نماد ابلیس می‌گیرند؟ چنان که در داستان مورد بحث و در داستان ضحاک گرفته شده است، باید عرض کنم دلیل واضح و روشنی که مبتنی بر تحقیق و پژوهش باشد در دست نیست، شاید به این علت است که روایت شده خداوند پس از رجم شیطان خطاب به او فرموده است: «ابزار نخجیر تو زنان‌اند» و یا از آن جا ناشی شده که قریش فرضشان این بود که فرشتگان دختران خدایند. با توجه به این که گروهی شیطان را از فرشتگان دانسته‌اند و یا تجربه‌های تاریخی از جمله منحرف شدن حضرت آدم به وسیله ی حوا (طبق بیان کتاب مقدس) و نفوذ و جاذبه ی قوی زنان در مردان موجب چنین بینش و نمادگزینی شده است. و الله اعلم.

هم چنین در این جا لازم می‌دانم اشاره کنم به این که اگر چه این بخش از داستان سیاوش تفاوت های بنیادین و اصولی با سرگذشت حضرت یوسف(ع) که در کتاب مقدس و قرآن بیان شده است دارد، اما نکات مشترک آن ها هم در حد‌ّی هست که به تطبیقش بیارزد.



آتش نماد عشق است



اگر چه در قدیم مخصوصاً در ایران باستان سوگند یا «و‌َر‌َه» و آزمایش با آتش، مرسوم و دارای ارزش و اهمیت ویژه‌ای بوده است به طوری که نشان آن را «در بخش های گوناگون اوستا و ادبیات دینی زمان ساسانیان و آثار دوران پس از ساسانیان چون شاه نامه، ویس و رامین، سلامان و ابسال» به‌راحتی می‌توان باز جست و گر چه این عمل برای تمییز دادن بی‌گناه از گناه کار، طی تشریفاتی به اجرا در می‌آمد، چنان که در داستان سیاوش حکایت از همین امر دارد، اما این ظاهر داستان است و ناظر بر جنبه ی عادی (غیر رمزی) داستان لیکن اگر از منظری عرفانی و رمزی به داستان بنگریم آتشی که سیاوش خرامان و شادان در آن می‌رود نماد عشق الهی است.

سیاوش دل به عشق سودابه نسپرده او عاشق حضرت حق است و بنابراین دل در گرو حقیقت و راستی دارد، و این همان محبت خاص است که صاحب مصباح الهدایه می‌گوید: «[مقصود] از محبت خاص میل روح به مشاهده ی جمال ذات [است] و محبت خاص، آفتابی [است] که از افق ذات برآید و ناری که وجود را پالایش دهد.» و این همان عشق است عشقی که سراج گفت: «عشق آتش است، در سینه و دل عاشقان مشتعل گردد و هر چه مادون الله است همه را بسوزاند و خاکستر می‌کند.» شکی نیست که چنین عشقی را لطف دوست می‌پسندد چنان که برای حضرت ابراهیم(ع) پسندید و آن چه در منظر نمرودیان آتش بود، در باطن و حقیقت امر گلستان خلیل الله گشت. همچنان که سعدی نیز با اشاره به این داستان می‌گوید:

به تولا‌ّی تو در آتش محنت چو خلیل

گوییا در چمن لاله و ریحان بودم

این آتش، همان آتشی است که عارف او را بر چشمه ی کوثری که بی‌لطف دوست باشد ترجیح می‌دهد و حافظ ‌وار می‌گوید:

عاشقان را گر در آتش می‌پسندد لطف دوست

تنگ‌چشمم گر نظر در چشمة کوثر کنم

سیاوش نیز از منظر سودابه‌ها در آتش می‌رود، غافل از آن که،

چو بخشایش پاک‌یزدان بود

دم آتش و آب یکسان بود

اما در حقیقت سیاوش به عرصه ی آتشی از محبت خاص پای می‌نهد تا اگر احیاناً وسوسه‌های سودابه به‌طور خواسته یا ناخواسته به اندازه ی سر سوزنی، دلش را لرزانده و گونه‌اش را به شرم سرخ کرده پالوده گردد. لذا خلیل‌وار و رقص‌کنان در آتش عشق در می‌آید و عشق و ارادت نیک‌طلبان عالم را به خود معطوف می‌دارد.



پیران، نماد نفس لوامه و عقل افراسیاب است



«واژه ی عربی «العقل» که به معنای «به هم بستن است» از ریشه ی عقال یعنی زانوبند شتر اشتقاق یافته است، در حقیقت همان گونه که عقال شتر را از حرکت باز می‌دارد عقل نیز انسان را از عمل زشت و ناروا باز می‌دارد و بر این اساس سعادت و نیک‌بختی به انسان روی می‌آورد چنان که حضرت سلیمان(ع) فرموده است «هر که در کلام تعقل کند سعادتمند خواهد شد.» عقل است که انسان را از افتادن به دام ظلمت، ضلالت و هلاکت باز می‌دارد چرا که به گفته ی سلیمان نبی(ع) «عقل برای صاحبش چشمه ی حیات است» بنابراین اگر انسانی از عقل تهی باشد دلش سست و نامستحکم گردد، چنان که سلیمان حکمت فرمود: «دل احمقان مستحکم نیست» و آن‌گاه که دل سست شد روی به ویرانی می‌نهد و خانه ی اشباح و شیاطین می‌گردد؛ و آن دل که خانه ی اشباح و شیاطین شد دیگر قادر نخواهد بود که در مقابل زشتی ها مقاومت کند.

در روایات اسلامی از عقل تعبیر به «حجت باطن» شده است و نیز گفته شده، عقل بهترین چیزی است که در میان مردم قسمت شده، خواب عاقل از شب‌بیداری جاهل به مراتب بهتر و افضل است.

با توجه به مطالب فوق از منظر عرفان در داستان مذکور پیران نماد عقل و نفس لوامه ی افراسیاب است. به همین دلیل پیران از ابتدای برخوردش با سیاوش که نماد نفس زکیه، راستی، درستی و حقیقت است با کمال احترام و بزرگواری تا می‌کند. چون به قول مولوی :

مت‍ّحد جان های شیران خداست

پیران وقتی سیاوش را می‌بیند به احترامش از اسب پیاده می‌شود و به استقبال سیاوش می‌شتابد.

بشد تیز و بگرفتش اندر کنار

بپرسیدش از شهر و از شهریار

بدو گفت کای پهلوان سپاه

چرا رنجه کردی روان را به راه؟

همه بر دل اندیشه ب‍ُد از نخست

که بیند دو چشمم تو را تندرست

ببوسید پیران سر و پای اوی

همان خوب‌چهر دلارای اوی

همی‌گفت با کردگار جهان

که ای آگه از آشکار و نهان

چو دیدم تو را روشن و تندرست

نیایش کنم پیش یزدان نخست

هم چنین وی سیاوش را دل داری می‌دهد و می‌گوید:

تو را چون پدر باشد افراسیاب

مهان بنده باشند ازین روی آب

مرا هست پیوسته بیش از هزار

پرستندگان‌اند با گوشوار

همه گنج من سر به سر پیش توست

تو جاوید و شادان‌دل و تندرست

تو بی‌کام دل هیچ دم بر مزن

تو را بنده باشد چه مرد و چه زن

مرا گر پذیری تو با پیر سر

ز بهر پرستش ببندم کمر

بر همین اساس است که سیاوش با وی به مشورت می‌پردازد و به سخنانش عمل می‌کند. چرا که همیشه رسم بر این بوده که عاقلان، دانایان و پیران که از عقل و تجربه برخوردار بوده‌اند مورد مشورت و احترام دیگران قرار گرفته و به نظر و گفتار آن ها عمل گردد. در این جا نیز سیاوش در ادامه ی سخنان پیران به روایت شاهنامه:

چنین داد پاسخ سیاوش بدوی

که ای پیر پاکیزه و راست گوی

خنیده به گیتی به مهر و وفا

ز آهرمنی دور و دور از جفا

گر ایدون که با من تو پیمان کنی

بدانم که پیمان من نشکنی

بسازم بر این بوم آرامگاه

به مهر و وفای تو ای نیک خواه

گر از بودن ایدر، مرا نیکوی‌ست

برین کردة خود نباید گریست

و گر نیست، فرمای تا بگذرم

نمایی ره‌ِ کشور دیگرم

در جواب سیاوش پیران می‌گوید:

مرا بی‌نیازی است از هر کسی

نهفته جز این نیز دارم بسی

فدای تو بادا همه هر چه هست

گر ایدر کنی تو به شادی نشست

پذیرفتم اکنون ز یزدان تو را

به رأی و دل هوشمندان تو را

پذیرفتم از پاک یزدان که من

پرستنده باشم به جان و به تن

نمانم که یابی ز بدها گزند

نداند کسی راز چرخ بلند

نیز بر این پایه است که تا پیران به همراه سیاوش و افراسیاب است سیاوش از گزند افراسیاب و سپاهیانش در امان است اما وقتی که افراسیاب او را از خود دور می‌کند و گرسیوز را به نزد خود می‌خواند گرسیوز که نماد نفس ام‍ّاره است با دسیسه‌ها و وسوسه‌هایش افراسیاب را بر ضد سیاوش می‌شوراند.



گرسیوز نماد نفس ام‍ّارة افراسیاب است



در بحثی که گذشت گفته شد پیران نماد عقل افراسیاب است لذا وقتی که افراسیاب پیران را از خود دور می‌کند گرسیوز جای آن را می‌گیرد. بنابراین چنان که گفته‌اند: «دیو چو بیرون رود فرشته در آید» عقل هم چو بیرون رود، جهل و خشم و کینه درآید چرا که به گفته ی سلیمان نبی(ع) «عقل انسان خشم او را نگاه می‌دارد»

البته بهتر آن که بگویم عقل چون از عرصه ی ذهن انسانی رخت بربندد، بی‌بند و باری، هرج و مرج و ددمنشی در روح و روان انسان حاکم و فرمان روا می‌شود، مگر نه این است که به فرموده ی افلاطون «قانون و هنر فرزند عقل‌اند»

بر این اساس باید گفت: گرسیوز نماد نفس است و مقصود از نفس «جامع قوه ی غضب و شهوت در انسان است. چنان که این معنا بیش تر در اهل تصو‌ّف به کار می‌رود، زیرا آنان از نفس، اصل جامع صفات مذمومه ی انسان را اراده می‌کنند و می‌گویند، با نفس مجاهده کرد و آن را شکست، و بدین معنی اشاره می‌کند قول [پیامبر اسلام(ص)] که فرمود: «اعدی‌ عدوک نفسک ال‍ّتی بین جنبیک» دشمن‌ترین دشمنان تو نفسی است که بین دو پهلویت قرار دارد.

ابن عربی بر آن است «نفس دارای نقص و کمال است، کمالش به علم و عقل و نقصش به جهل و شهوت است و همان گونه که کاستی ماه گاه عل‍ّتش کسوف زمین که فرودین جهان است همچنین کاستی و نقص نفس ارتکاب شهوات است که جایگاهش پایین‌ترین مکان است [چون] همان طور که زمین با نور خورشید روشن می‌شود همچنین اجسام با نور روح روشن و تابان می‌شود.» این سخن کاملاً مطابق با مدعای نگارنده است.

هم چنین است سخن جنید که گفته است «النفس الام‍ّاره بالسوء هی الد‌ّاعیه الی المهالک المعینة للاعداء الم‍ّتبعة للاهواء المغموسة فی البلاء المت‍ّهمه باصناف‌ِ الاسواء». نفس ام‍ّاره، نفسی است کشاننده ی آدمی به مهلکه‌ها، یاور دشمنان، پیرو هواها و هوس ها، گرفتار بلا و متهم به انواع بدی است.

گرسیوز هم دقیقاً بر این پایه عمل می‌نماید او که نماد نفس ام‍ّاره است به نزد افراسیاب می‌آید و در خلوت با وی شروع می‌کند به وسوسه کردن،

بدو گفت گرسیوز ای شهریار

سیاوش از آن شد که دیدی تو پار

هم چنین

بدو گفت گرسیوز ای شهریار

مگیر این چنین کار پرمایه، خوار

از ایدر گر او سوی ایران شود

بر و بوم ما پاک ویران شود

هر آن‌گه که بیگانه شد خویش‌ِ تو

بدانست راز کم و بیش تو

از او خویشتن را نگهدار باش

شب و روز بیدار و هشیار باش

بر‌ِ شاه رفتی زمان تا زمان

ب‍َداندیش گرسیوز بدگمان

ز هر گونه رنگ اندر آمیختی

دل شاه توران بر انگیختی

چنین تا برآمد برین روزگار

پر از درد و کین شد دل شهریار

حتی این که «اهل معانی گفته‌اند: ظلم نفس را سه روی است: یکی آن که بر نفس و ذات خود جنایت کند، چنان که از وی در نگذرد. دیگر آن که بر خویشان و نزدیکان جنایت کند. سوم آن که بر دیگری ظلم کند و وبال آن ظلم به وی بازگردد.» با آن چه نگارنده ادعا کرده کاملاً مطابق است چرا که گرسیوز، هم به نفس و ذات خود جنایت کرده و هم بر خویشان خود که از جمله ی آن ها افراسیاب و فرنگیس باشد هم بر دیگری که سیاوش باشد و هم این که آثار و وبال این ظلم بر وی بازگشته و چون آتشی دامن گیرش شده است.



سیاوش با تسلیم خود به سپاه توران در حقیقت به می سجاده رنگین کرده است



طبق بیان شاه نامه، کاووس بر جنگ اصرار و پافشاری می‌کند و می‌گوید:

تو شو کینه و تاختن را بساز

از این در مگردان سخن ها دراز

چو تو ساز جنگ و شبیخون کنی

زمین را ز خون رود جیحون کنی

اما سیاوش که بر خلاف نظر او می‌اندیشد تسلیم تورانیان می‌گردد. حال نکته این جاست که اگر پرسیده شود، از منظر عرفان کاووس که نماد قطب و پیر مغان است؛ چرا با اصرار و پافشاری بر جنگ با تورانیان باعث شد که سیاوش تسلیم سپاه افراسیاب گردد و نهایتاً به دست آن ها به قتل برسد؟

راستی چرا؟ آیا سیاوش نمی‌توانست از مقام فرماندهی و ولیعهدی خود استفاده کند و سپاه تحت امرش را به مخالفت با امر شاه (کاووس) تحریک کند و یا حداقل مقاومتی از خود نشان دهد؟ آیا او و سپاهیانش آن قدر ضعیف و ناتوان بودند که حتی قادر به گفتن یک «نه» در مقابل امر شاه نبودند؟ یا این که موضوع چیز دیگری‌ست؟!

حال این که اتفاقاً از نظر نگارنده اوج نکته ی عرفانی داستان همین جاست زیرا فرمان و اصرار کاووس برای آن که سیاوش از نظر خود صرف نظر نکند و از تصمیمی که گرفته پشیمان نشود بیان شده چرا که او دریافته سیاوش بر خلاف نظر او می‌اندیشد بنابراین تسلیم تورانیان خواهد شد.

کاووس بر حسب این که نماد قطب است، از طریق شهود و تجربه دریافته که سیاوش برای رسیدن به مقام فنای فی‌الله باید به توران که نماد مهد ظلمت و تاریکی است برود. چون وی می‌داند که آب حیوان هم به تاریکی در است. به همین علت است که سیاوش بدون چون و چرا حاضر می‌شود تسلیم سپاه افراسیاب شود و به توران رود.

در حقیقت و باطن امر، از منظر عرفان سیاوش طبق خواسته باطنی کاووس عمل کرده است چنان که استاد سخن حافظ فرموده:

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید

که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل ها

بنابراین سیاوش با رفتن خود، در حقیقت به دستور قطب «به می سجاده رنگین» کرده است اگرچه این امر به ظاهر خلاف حکم شرع و بیان شارع مقدس و مرجع است اما به قول عبرت نایینی:

تا که بر مقصدشان راهزنان ره نبرند

رهروان نعل در این مرحله وارون زده‌اند

سیاوش که نماد نفس زکی‍ّه است، خوب می‌داند و به وضوح دریافته که در منزل جانانش که (رستم و کاووس) باشند؛ جای امن آسایش نیست «چون هر دم / جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل ها» آری سیاوش به آواز و درای جرس از پدر و مربی و به تعبیر دیگر پیرو قطب عالم یعنی رستم و کاووس جدا می‌شود و با بار محمل ها به توران می‌رود، در آن جا جای خالی این دو را دو زن به نام های جریره و فرنگیس پر می‌کنند. این دو اگر چه عارف و پیرو قطب نیستند، اما عامه ی مردم می‌دانند که زنان نماد و سمبل مهر و عاطفه‌اند. سیاوش نیز در این دیار ظلمانی که گرفتار درد فراق و هجران پدر و مربی و... هم هست بیش از هر چیزی نیازمند مهر و محب‍ّت و عاطفه است لذا این دو زن مهربان برای سیاوش به منزله ی دو بال کیهانی‌است که او را در مسیر صعود به آسمان بی‌کران عشق و فنای فی‌الله یاری می‌رسانند.



شهر و دژی که سیاوش می‌سازد نماد و تجسم پاداش اعمال و اندیشة نیک اوست



حکیم ابوالقاسم فردوسی در قسمتی از داستان سیاوش می‌فرماید: افراسیاب قسمتی از زمین توران را به سیاوش بخشید و به او فرمان داد تا در آن جا رفته شهری برای خود بنا کند، سیاوش نیز با پذیرفتن این امر به آن سرزمین رفته و در آن جا مشغول به کار شد و:

کنون بشنو از گنگ دژ، داستان

بر این داستان باش هم‌داستان

که چون گنگ دژ در جهان جای نیست

بر آنسان زمینی دلارای نیست

که آن را سیاوش برآورده بود

بسی اندرون رنج ها برده بود

بسی رنج برد اندر آن جایگاه

ز بهر بزرگی و تخت و کلاه

بنا کرد جایی چنان دل گشای

یکی شارسان اندر آن خوب جای

بدو کاخ و ایوان و میدان بساخت

درختان بسیارش اندر نشاخت

بسازید جای چنان چون بهشت

گل و سنبل و نرگس و لاله کشت



بیارست شهری ز کاخ بلند

ز پالیز و از گلشن ارجمند

بایوان نگارید چندین نگار

ز شاهان و از بزم و از کارزار

نگار سرگاه کاووس شاه

نبشتند با یاره و گرز و گاه

بر تخت او رستم پیلتن

همان زال و گودرز و آن انجمن

ز دیگر سو افراسیاب و سپاه

چو پیران و گرسیوز کینه‌خواه

به ایران و توران بر داستان

شد آن شهر خرم یکی داستان

به هر گوشه‌ای گنبدی ساختند

سرش را به ابر اندر افراختند

سیاوخش گردش نهادند نام

همه مردمان ز آن بدل شادکام

از منظر عرفان آن چه در این ابیات آمده نماد و تجس‍ّم عینی علم و هنر و اعمال نیک سیاوش است. مثال آن چه پیامبر(ص) درباره ی کلمه ی توحید فرموده‌:

«پیامبر اسلام(ص) فرمود : م‍َن قال لااله‌الا‌الله غرست له شجره فی الجن‍ّه م‍ِن یاقوته‌ٍ حمراء منبتها فی مسک ابیض، احلی م‍ِن العسل و اشد‌ّ بیاضاً م‍ِن الثلج و اطیب ریحاً م‍ِن المسک فیها امثال ثدی‌ّ الابکار تعلو عن سبعین حل‍ّه» رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: آن که لااله‌الا‌الله گوید: برایش درختی در بهشت کاشته شود سرخ‌تر از یاقوت که ریشه ی آن در مشک سفید باشد و (محصولش) شیرین‌تر از عسل، سفیدتر از برف، خوش بوتر از مشک، و در آن درخت است مانند پستان های دوشیز ‌گان که در زیر هفتاد پیراهن برآمده باشد.

سیاوش با تحمل رنج و درد فراق و سفر، دانش و تجربه‌ای کسب می‌کند که او را در سلوک، به مقام مطمئن می‌رساند. از طرف دیگر همین دانش و حکمت مکسوب او را به اعمال و کردار نیک ترغیب می‌کند. با توجه به این که در نزد رستم نیز کسب معنویت و معرفت کرده است لذا او با عمل و کردار نیک خود، دل همگان را شادکام و خوش حال می‌سازد.

حتی آثار گوناگون و رنگارنگ شهر کنایه از گستردگی صفات و کارهای نیک اوست. به تعبیر دیگر این کاخ و شهر نمادی ملموس از بهشت و جایگاه ابدی اوست که از درون او متجلی شده است و او به شهود آن را درک می‌کند.

اصلاً هویدا کردن نیکی ها یکی از علل کشته شدن وی است. مگر نه این است که رابعه هشدار داده و گفته است: «اکتموا حسنا تکم کما تکتمون سی‍ّأیکم» نیکی های خود را پنهان دارید همچنان که بدی های خود را پوشیده می‌دارید. و مگر غیر از این است که حافظ شیرازی فرموده است:

گفت آن یار کزو گشت سر‌ِ دار بلند

جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد



آن چه رستم به سیاوش آموخت نماد معنویت و معرفت بود



به نظر نگارنده قابل توجه‌ترین نکته ی داستان سیاوش مسائلی است که رستم (پیر سیاوش) به سیاوش آموخته است و آن عبارت است از:

سواری و تیر و کمان و کمند

عنان و رکاب و چه و چون و چند

اگر در این بیت دقت شود معلوم می‌شود که موضوعات آن به دو قسمت قابل تفکیک است:

الف ـ سواری، تیر، کمان، کمند، عنان و رکاب.

ب ـ چه و چون و چند.

شکی نیست که موارد الف از جمله لوازم و آلات جنگی و دفاعی می‌باشد چرا که مهارت در سوارکاری، مرکب، کمند و کمان، تیر و سنان برای به زانو درآوردن خصم بیرونی به کار می‌رود، که از منظر عرفان نماد دعا و نیایش است که از مقوله ی معنویت به شمار می‌رود و برای به زانو درآوردن خصم درون و جهاد اکبر است،2 و اما چه و چون و چند، خلاصه ی سه اصطلاح فلسفی است که از مقولات معرفت به شمار می‌رود چرا که فهم این واژگان (که در کل به کیفی‍ّت و کمی‍ّت مربوط می‌شوند) در حقیقت انسان را با چیستی، چگونگی، چرایی، چه طور و چه سانی ها آشنا می‌سازد که در حیطه ی فلسفه مورد کنکاش و پژوهش قرار می‌گیرد. بنابراین رستم به سیاوش معنویت و معرفت آموخته است و پیداست که معنویت و معرفت چون دو بال ملکوتی است که انسان را به سرچشمه ی نور و حقیقت می‌رساند.



پر سیاوشان نماد جاودانگی سیاوش است



سیاوش که به درای جرس منزل جانانش را ترک کرد، از کنگره ی عرش صفیر دعوت حق را می‌شنید، او مطمئن شده بود، او می‌شنید که از عرش صدایش می‌زنند: «یا ایتها الن‍ّفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیهً مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی»

او در سایه‌سار معرفت و معنویت بالیده بود. او سال ها گرمای آفتاب عشق و سرمای شب های زمستان فراق را چشیده بود و حال چون میوه ی رسیده بر شاخه ی طبیعت قرار گرفته و آماده ی چیدن بود که دست غیب آمد و از شاخه جدایش کرد. تو می‌گویی سیاوش بی‌گناه بود؟! نه بی‌گناه نبود، گناه او رسیدن بود، گناه او عشق ورزیدن بود، گناه او گناه عارفانه بود،مهم‌تر از همه گناه او بی‌گناهی بود و

بی‌گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق

یوسف از دامان پاک سوی زندان می‌رود

آری او خود یوسفی بود که زندان توران را تحمل کرد و اکنون وقت آن بود که پادشاه بی‌منتهای عشق آزادش کند. و او آزاد می‌شود، آزادی او فنای در حق و حقیقت است. آزادی او بقای در دولت عشق و رحمت است بنابراین پرسیاوشان نماد و سمبل بقای اوست. نماد جاودانگی و بی‌کرانگی اوست. پر سیاوشان فقط گیاهی نیست «که بر روی دیوارهای قدیمی و کهنه و صخره‌های بلند کوه ها و گاه در داخل چاه ها می‌روید»و جهت درمان تعدادی از دردها مورد توجه مردمان قرار گرفته است، پر سیاوشان نماد جاری شدن عشق سیاوش در جان و دل عالم است. پر سیاوشان نماد شکسته شدن حصار تن خاکی و طیران روح انسانی سیاوش است.

طیران مرغ دیدی، تو ز پای‌بند شهوت

به در آی تا ببینی طیران آدمیت



به قلم : عصمت نصرآبادی

گروه زبان و ادبیات فارسی شهرستان سربیشه

تست از ، زبان فارسی 1 دبیرستان تا ص 100

0 تست از ، زبان فارسی 1 دبیرستان تا ص 100

-کدام یک ازصفت های ذیل پیشین نیست ؟

الف: صفت عالی ب-صفت پرسشی ج- صفت بیا نی د- صفت مبهم

2-هسته ی گروه اسمی مقابل کدام است ؟ (( هر هفت روز هفته ))

الف: هفت ب- هر ج- هفته د- روز

3-کدام گزینه بن مضارع نمی باشد ؟

الف – خور ب- دان ج- گرفت د- سوز

4- گزینه اشتباه را مشخص کنید .

الف شکسته:صفت مفعولی ب-آسمانی:صفت نسبی ج : گوینده:صفت مفعولی د: گریان :صفت فاعلی

5-کدام گزینه موصوف وصفت می باشد ؟

الف-کتاب جغرافیا ب- پیراهن من ج-آسمان آبی د-ستاره زهره

6-در کدام گزینه ((این)) صفت اشاره نیست ؟

الف - این را من آوردم . ب- این مطلب را خوب بفهم.

ج- من این کتاب را پیدانکردم. د- این حرفها برای من مهم نیست.

7-گزینه درست را مشخص کنید .

الف- مستعمل:کارگردان ب : علی هذا:غیرمستقیم ج-درمقطع کنونی:درحال حاضر د-علی کل حل: به هیچ صورت

8-زبان هرچه ساده تر وبی تکلف تر باشد ............... جلوه می کند .

الف –سخت تر ب-صمیمی تر ج- حشو د-مترادف

9-کدام یک از موارد ذیل از اصول ساده نویسی نیست ؟

الف-همان گونه که سخن می گوییم بنویسیم . ب- ازجملات بلند استفاده نکنیم.

ج-ازابهام وکلی گویی دوری کنیم . د- ازآرایه های ادبی استفاده کنیم .

10-کدام یک از جمع های ذیل امروزه معنی مفرد می دهد ؟ الف :اسرا ب-لیالی ج- مراسم د- وقایع

11- (( از بررسی در سه ایالت اسلامی وپنج شهر مهم به این نتیجه می رسیم ....... ))

** باتوجه به جمله ی بالا کدام وابسته ی پیشین در این جمله وجود ندارد ؟ الف-صفت شمارشی ب- صفت اشاره ج-صفت مبهم د-صفت بیانی

۱۲- وظیفه ی وابسته ها.................................است . بیان صفات پیشین ب- توضیح ویژگی های هسته ج- نقشی ندارند. د : توضیح صفات پسین

13-تعداد صفات پیشین ................ و صفات پسین ................تا است.

الف-6-5 ب-5-6 ج-6-6 د- 5-5

14-کدام یک از گزینه های ذیل نمی تواند صفت مبهم واقع شود؟

الف- فلان ب-هیچ ج-همه د-چه

15-کدام مورد از ویژگی های خط تحریری می باشد ؟

الف-شکل کلمات درآن واضح وبرجسته است . ب- یادگیری آن آسان است .

ج-برای چاپ کتاب و مطبوعات مناسب است. د-برای ما خط معیار به شمار می رود.

16-چرا کاربرد کلماتی مانند ((خواص ها و اخبارها )) نادرست است؟

الف-زیرا عربی هستند. ب-زیراجمع هستند ونباید دوباره جمع بسته شوند.

ج-زیرامعنی مفرد می دهند. د-زیرا ((ها))نشانه جمع عربی است.

17-زبان شناسان برای رفع مشکل تغییر وتحول زبان چه اندیشیدند ؟

الف-یکی از گویش ها ((گویش معیار ))راانتخاب می کنند . ب-عامل زمان را کنارمی گذارند. ج-زبان شناسی تاریخی را به کار می گیرند. د- از زبان شناسی سنتی استفاده می کنند .

18-مطالعه درمورد گذشته ی زبان راکدام شاخه از زبان شناسی بر عهده دارد ؟

الف-زبان شناسی جدید ب-زبان شناسی تاریخی ج- زبان شناسی همگانی د-زبان شناسی علمی

19-کدام مورد با بقیه متناسب نیست؟

الف- زبان شناسی جدید ب- ساخت گرا ج – سنتی د - همگانی

20-مفرد جمع های ((ادلّه –تجّار)) به ترتیب در کدام گزینه آمده است ؟

الف-دلالت-تاجر ب-دلیل –تاجر ج –دلالت- تجارت د-دلیل- تجارت

21- درتوصیف نویسنده بایدضمن بهره مندی ازهنر............،.............. کافی درذهن داشته باشد.

الف-مشاهده-الفاظ ب-الفاظ-مشاهده ج-نوشتن-دیدن د-نوشتن-کلمات

22-........و....... مواد توصیف را می سازند .

الف-واژگان متناسب-حواس پنج گانه ب-تجربه های حسی-واژگان مناسب

ج-حواس پنج گانه-تجربه های حسی وعاطفی د-وصف جزییات-عناصرخیال انگیز

23-درکدام گزینه ذیل غلط املایی وجود ندارد؟

الف- حرم آفتاب ب- ادبیات تأثیرگزار ج- ریاحین و گل ها د-زینت بخش اظحار

24-درکدام گزینه غلط املایی مشاهده می شود؟ الف-قیافه ی معیوس ب- خار مغیلان ج- القا وتفهیم د- متحیّرو مبهوت

25-جمع مکسّرواژه های ((زمان-رأی-دعا))به ترتیب درکدام گزینه آمده است؟

الف - ازمنه- آراء-ادعیه ب- زمان ها –آرایه-دعاها ج- زمان ها- آراء-ادعیه د- ازمنه-آراء- ادعا

26-کدام یک از گزینه های ذیل اسم مشتق نمی باشد؟ الف-آویزه ب- زاغچه ج- هوش د-پاسبان ۲۷-کدام یک از گزینه های ذیل عام نیست؟ الف-سنگ ب- شمع ج-پول د-مریخ

28-در کدام یک از موارد ذیل رعایت نقش نمای اضافه الزامی نیست؟

الف-توپ بازی ب-اسب سواری ج-کتاب من د-لب تشنه

29-کدام یک از موارد ذیل از راه های شناخت اسم نمی باشد؟

الف- می توان آن را جمع بست. ب-می توان به دنبال آن ((ی))نکره آورد.

ج-می توان آن را از جمله حذف کرد. د-می توان قبل از آن (این وآن )آورد.

30-کدام گزینه در مورد مقایسه نادرست است؟

الف-یکی از راه های پروراندن معانی است ب-حدومرز دو یا چند مفهوم را بهتر و دقیق تر بیان می کند. ج-بین دوامربااعتباری گوناگون می آید.د-غرض از آن بیان شباهت ها وتفاوتها است.

31-کدام وندهای صرفی اسم مشتق نمی سازند؟

الف- نشانه های جمع- وند صفت فاعلی ب-((ی))نکره و نشانه های جمع

ج- نقش نمای اضافه- ((ی))نکره د- وند صفت مفعولی- وند صفت فاعلی

32-..........نکره می شود . .............جمع بسته نمی شود . الف-اسم خاص –اسم مرکّب ب-اسم عام -اسم مشتق

ج-اسم عام –اسم خاص د-اسم خاص –اسم عام

33-درجمله ی ((من ، کتاب خریدن را دوست دارم .))کتاب چه نوع اسمی می باشد؟

الف -اسم معرفه ب- اسم نکره ج- اسم جنس د-اسم مشتق

34-کاربرد کدام یک از کلمات ذیل درست می باشد ؟

الف – گا هاً ب-شخصاً ج-زباناً د-تلفناً

35-کدام یک ازفعل های ذیل ناگذر می باشد ؟ الف-دوخت ب- بود ج-برخاست د-نازید

36- کدام یک از گزینه ها ، گذراشده ی فعل های ((پرید - دوید)) می باشد؟

الف-پراند- دواند ب- پرانید – دوانید ج-پریده اند- دویده اند د-گزینه الف وب

37-ملاک تشخیص فعل ............ است؟

الف- جمع یامفردبودن آن ب-گذریاناگذربودن آن ج-معلوم یامجهول بودن آن د-کاربرد آن درجمله

38- کدام یک از گزینه ها در مورد ویژگی های زبان ادبی صحیح نمی باشد ؟

الف – به آفرینش آثار ادبی اختصاص دارد . ب- مخاطب را به هم حسی و واکنش وا می دارد .

ج – برای انتقال مستقیم مفاهیم دقیق به کار می رود. د-نویسنده از آرایه های ادبی برای توصیف و بیان عواطف بهره می گیرد.

39- کدام یک از گزینه ها در مورد ویژگی های زبان علمی صحیح نمی باشد ؟

الف –در نوشته علمی هر لفظی به معنای روشن و حقیقی خود به کار رفته است .

ب – هیچ یک از آرایه ها و زیبایی های ادبی در آن دیده نمی شود .

ج- برای انتقال مستقیم مفاهیم دقیق علمی به کار می رود .

د- در آن چند پهلو نوشتن به طوری که بتوان از هر کلمه برداشت های گوناگونی کرد اشکالی ندارد.

40- کدام گزینه از نظر املایی درست می باشد .

الف – تشکّر و سپاس گذاری ب – نامه مزبور ج – وحله ی اوّ ل د – تلاتم دریا

41- زمان و نوع کدام یک از افعال ذیل درست می باشد .

الف- می روم: مضارع التزامی ب: رفته ام: ماضی بعید ج– می رفتم : ماضی استمراری د:رفته بودم : آینده

42 – زمان و نوع دو فعل ( خواهم رفت ..،... بروم ) به ترتیب ........و........... می باشد .

الف – آینده... مضارع التزامی ب - مضارع التزامی .....آینده ج- ماضی نقلی ...مضارع اخباری د-مضارع اخباری...ماضی نقلی

43- کدام گزینه نادرست است ؟

الف – شناس = بن ماضی ب – شناخت = بن ماضی ج - شناخته = صفت مفعولی د- شناختن = مصدر

44- سوم شخص مفرد همه ی ماضی ها شناسه ندارد غیر از ماضی ...................

الف – ماضی التزامی ب – ماضی بعی دج – ماضی ساده د – ماضی استمراری

45- ................... همیشه همراه فعل می آید و شخص هر فعل را معین می کند .

الف – بن فعل ب – نهاد ج – گذر د – شناسه

46 – در روش ساخت کدام یک از زمان های ذیل صفت مفعولی وجود ندارد .

الف – ماضی استمراری ب – ماضی نقلی ج – ماضی بعید د ماضی التزامی

47 – همه ی گزینه ها بجز گزینه ی ............ از ویژگی های فعل به شمار نمی رود ؟

الف – گذر ب – شخص ج –زمان د – صفت مفعولی

48 – کدام گزینه از نظر نگارش صحیح است ؟

الف – تحقیقات ب – سفارشات ج – پیشنهادات د – گرایشات

49- در کدام گزینه غلط املایی دیده نمی شود ؟

الف –لذّت بخش و تأثیر گذار ب – تهی دست و مفلص ج – نامه و تومار د – ازلال و گمراهی

50- کدام گزینه از نظر املایی نادرست است ؟

الف – سفاهت و نادانی ب – انیس و مونس ج – ابتر و ناقص د – بزل و بخشش

51- به کمک املای تقریری کدام یک از مهارت های ذیل را کسب نمی کنیم ؟

الف – گوش کردن ب – دیدن ج – بیان کردن د – نوشتن

52 – مهم ترین ویژگی زبان انسان چیست ؟

الف – گستردگی ب – دو ساختی بودن ج – پیچیدگی د – تغییر و تحول دائمی

53 – به کمک کدام ویژگی زبان می توانیم جملات نامحدود بسازیم ؟

الف – نا به جایی ب – دو ساختی ج – زایایی د – تغییر و تحول دائمی

54 – به شکلی اززبان گفته می شودکه درجاوموقعیّت معیّنی به کار می رود .

الف-لهجه ب- گویش ج-گویش اجتماعی د- گونه

55-به کمک کدام ویژگی زبان می توانیم درباره ی چیزهایی حرف بزنیم که اکنون حاضر نیستندیااصلاً وجودندارند .

الف-زایایی ب-نابه جایی ج-دوساختی د-تغییروتحوّل دائمی

56-به شکلی اززبان گفته می شودکه فقط درتلفّظ باهم فرق دارند .

الف-گویش ب-لهجه ج- گونه د-دوساختی بودن

57 – رعایت نشانه های نگارشی یکی ازکارهایی است که در ویرایش .........انجام می گیرد .

الف-ویرایش تخصصی ب-ویرایش فنی ج-ویرایش زبانی د-ویرایش ساختاری

58-این ویرایش مربوط به جنبه های دستوری واملایی می باشد .

الف-ویرایش زبانی-ساختاری ب-ویرایش فنی ج- ویرایش تخصص د- ویرایش ظاهری

59-قید در هرجای جمله باشد جزئی از اجزای............. است . الف-نهاد ب-گزاره ج- شناسه د- فعل

60-درکدام یک ازگزینه ها مفعول وجود ندارد .

الف-مدیر آموزشگاه مارا نشناخت. ب-متصّدی موزه جوانی بود سی ساله.

ج- تجربه های بسیاری ازسفربرگرفتیم. د- پیام تبریکی به معلّم خود بنویسید .

نمونه سوال ریاضیات گسسته

٢ } چند افراز وجود دارد آه حداقل هر یک از اعضای افراز دو عضو ، ٤ ، ١. برای مجموعه { ٦
داشته باشد ؟
4 (٤ 2 (٣ 1 (٢ 0 (١
٢. یک مجموعه ٧ عضوی داریم ، چند افراز داریم آه هر آدام از آن افرازها دارای حداقل دو عضو
باشد ؟
126 (٤ 21 (٣ 120 (٢ 63 (١
چقدر است ؟ A دارای ٣ عضو باشد تعداد زیر مجموعه های 2 A ٣. اگر
64 (٤ 9 (٣ 512 (٢ 8 (١
١ } چند رابطه متقارن می توان نوشت ؟ ، ٢ ، ٤. در مجموعه { ٣
64 (٤ 9 (٣ 512 (٢ 8 (١
می توان نوشت ؟ { x , y , z } ٥. چند رابطه هم ارزی روی مجموعه
6 (٤ 5 (٣ 4 (٢ 3 (١
٦. در مجموعه اعداد مثبت زوج یک رقمی چند رابطه انعکاسی می توان نوشت ؟
512 (٤ 4096 (٣ 2048 (٢ 1024 (١
چند رزابطه انعکاسی و متقارن می توان نوشت ؟ { a , b , c , d , e } ٧. در مجموعه
256 (٤ 2048 (٣ 1024 (٢ 512 (١
٨. در مجموعه اعداد اول یک رقمی چند رابطه بازیابی یا متقارن می توان نوشت ؟
5006 (٤ 4956 (٣ 4096 (٢ 1024 (١
یک رابطه : A= { ١ ، ٢ ) } در مجموعه { ٢ ، ٩. رابطه { ( ٢
١ و ٢ ( ١) تعدی ٢) متقارن ٣) هم ارزی ٤
در مجموعه اعداد حقیقی یک رابطه : a R b ⇔ فرد است a + b ١٠ . رابطه
٣ ، ١ ( ١) انعکاسی ٢) تراگذری ٣) متقارن ٤

نمونه سوال فیزیک

١- در آدام روش انتقال گرما همواره با جابجائی ماده صورت نمی گیرد
١) تابش ٢) همرفت ٣) رسانش ۴) رسانش و تابش
٢- آدام عامل میتواند تبخیر سطحی را آاهش دهد
١) وجود رطوبت ٢) سطح ٣) دما ۴) وزش نسیم یا باد
٣- آدام عامل آهنگ تبخیر سطحی را افزایش می دهد ؟
١) وجود رطوبت ٢) ناخالصی ٣) افزایش فشار ۴) آاهش فشار
۴- یکای ظرفیت گرمائی (ارزش آب ) آدام است
١) ژول بر آیلوگرم درجه آلوین ٢) ژول بر درجه آلوین
٣) ژول بر گرم ۴) ژول بر آیلوگرم درجه سانتی گراد
۵- تفاوت جوشیدن با تبخیر سطحی در این است آه :
١)تبخیر سطحی فقط در نقطه جوش و همراه با تشکیل حباب است
٢) تبخیر سطحی در هر دمائی صورت می گیرد و حباب تشکیل می شود
٣) تبخیر سطحی فقط در دمای معین بدون تشکیل حباب
۴) تبخیر سطحی در هر دمائی صورت می گیرد و عمل تبخیر فقط در سطح مایع است
۶- ضریب انبساط طولی یک جسم . اندازه انبساط :
١) واحد حجم یک جسم جامد وقتی دما یک درجه بالا رود
٢) واحد طول جسم جامد وقتی دما یک درجه بالا رود
٣) واحد سطح یک جسم جامد وقتی دما یک درجه بالارود
۴) واحد طول هر جسم (ماده) وقتی دما یک درجه بالا رود
٧- ضریب انبساط طولی ........ برابر ضریب انبساط حجمی و.....برابر ضریب انبساط
سطحی است .

3
1
2
(٣ ٢و ٣ (٢ 1 −
3
, 1
2
٣و ٢ (۴ 1
٨- انبساط واقعی مایع ........... انبساط ظاهری مایع است
١) برابر ٢) آوچکتر ٣) بزرگتر ۴) بسته به شرایط یکی از سه حالت ممکن
است
٩- دمای آبی از صفر درجه تا ١٠٠ افزایش می دهیم چگالی آن چه تغییری می آند .
١) ابتدا آم سپس زیاد ٢) مرتبا افزایش می یابد ( زیاد )
٣) ابتدا زیاد سپس آم ۴) مرتبا آاهش می یابد
آدام گزینه زیر است ؟ SI رسانندگی گرمائی در ( k) ١٠ - یکای

متر X آلوین
( وات ٢
آلوی X مربع متر
( وات ٣
آلوین X متر مربع
( ژول ۴
آلوین X متر
ژول

نمونه سوال شیمی

- جدول زیر شعاع های اتمی یونی چند عنصر از تناوب دوم بر حسب پیکومتر را نشان
می دهد . شعاع یونی آدام عنصر درست نیست ؟
عنصر فسفر سیلیسیم منیزیم سدیم
شعاع
یونی
(Pm)
٦٠ ٦٥ ٢٧١ ٢١٢
١) سدیم ٢) منیزیم ٣) سیلیسیم ٤) فسفر
را نسبت به عدد اتمی Si,Al,Mg,Na ٢- آدام نمودار زیر تغییرات الکترونگاتیوی عناصر
نشان می دهد .
(٤ (٣ (٢ (١
می y2-،y و یون پایدار x- وx هم دوره می باشند یون پایدار y,x ٣- دو عنصر
باشد فعالیت شیمیایی این دو چگونه است ؟
بیشتر است ٢) فعالیت شیمیایی هر دو برابر y از x ١) فعالیت شیمیایی
است.
بیشتر است ٤) غیرقابل مقایسه است x از y ٣) فعالیت شیمیایی
۴- آدام مطلب درباره شعاع اتمی و یونی عنصرها درست است ؟
١) در هر گروه ، با افزایش عدد اتمی ، به دلیل افزایش بار مؤثر هسته شعاع
اتمی و یونی آاهش می یابد.
٢) شعاع یونی نخستین عنصر هر تناوب از شعاع اتمی آن آوچکتر است .
٣) شعاع اتمی هالوژن ها از شعاع یونی آنها بزرگتر است .
۴) شعاع یونی آخرین عنصر گروه دوم اصلی از شعاع اتمی آن بزرگتراست.
۵- آدام عنصر الکترونگاتیوی آمتری دارد ؟
12Mg (٤ 13Al(٣ 16S (٢ 15P (١
۶- آدام ترتیب در مورد شعاع اتمی و یونی درست است ؟
Na+>O>O2- (٢ Ar>K+>Na+ (١
Cl>Cl->Na+ (٤ K+>Ar>Na+ (٣
٧- آدام آرایش الکترونی به اتم الکترونگاتیوتر تعلق دارد ؟
3S23P4 (٤ 3S23P3 (٣ 2S22P3 (٢ 2p22P2 (١
٨- در آدام یک از مولکول های زیر ، عنصر معرفی شده سر مثبت پیوند قطبی
را تشکیل می دهد ؟
HBr در Br(٤ NF در 3 N(٣ SO در 3 O(٢ CH در 4 C (١
٩- با توجه به جدول زیر شعاع آووالانسی آدام عنصر از همه آمتر است ؟
گروه IV V VI
دوره
2 A B
3 C D
D (٤ C(٣ B(٢ A (١
١٠ - آدام ترتیب درمورد اندازه اتمی یا یونی نادرست است ؟
Na+Cl>Br (١
Cl>S>O (٤ Na>K>Cs (٣

نمونه سوال تستی دین و زندگی کنکور

- آدامیک از آیات زیر بیانگر هدایت عامه است و مثال آن آدام است ؟
الف: قال ربناالذی اعطی آل شیء خلقه ثم هدی – لانه سازی زنبور
ب : قال فما بال القرون الاول-لانه سازی زنبور ج: الله لااله الاّ هو الحی القیوم – عقل در انسان د:
همه ی موارد
٢- عبارت " از خاک در خاک دوباره از خاک " با آدامیک از موارد زیر مناسبت دارد ؟
الف: الله اله ا لاالله تفلحو ب: قل ربَّ زدنی علماً
ج: انا لله و انا الیه راجعون د: الله یهدی من یشاء و یضل مَن یشاء
٣- معنی عبارت "والسلام علی من اتبع الهدی " چیست ؟
الف : هر آه از راه هدایت پیروی آند به سلامت خواهد رسید .
ب: هرآه از راه عقل پیروی آند به سلامت خواهد رسید .
ج : سلام بر آسانیکه از راه هدایت پیروی آنند .
د: سلام بر آسانیکه از راه عقل پیروی آنند .
۴ – موضوع و مفاد آیه " قال ربناالذی اعطی آل شیء خلقه ثم هدی " آدام است ؟
الف : نبوت ب: وحی ج: هدایت عامه د: اثبات توحید
۵- آدام مورد جزء درخواست های اولیه ی حضرت موسی و برادرش از فرعون می باشد ؟
الف : ایمان به خدا ب: تزآیه ی نفس ج: بردن قوم بنی اسرائیل با خود د: اصلاح حکومت
۶- آیه ی شریفه ی " و آذب وابی " در توصیف آدام مورد آمده است ؟
الف: موسی ب: ابوجهل ج: فرعون د: نمرود
٧- برخورد فرعون پس از زحماتی آه موسی (ع) در باب خداشناسی و صفات خدا و بیان آیات خدا در طبیعت اعمال
آرد چه بود ؟
الف: دلش نرم شد ب: توبه آرد
ج: برخورد لفظی و بدی آرد د: همه راتکذیب آرد و تسلیم حق نشد .
٨- تهمت سیاسی فرعون به حضرت موسی چه بود ؟
الف: اورا آذاب خواند ب: به او گفت آه می خواهی مارا از مملکت خویش اخراج آنی .
ج: به او گفت قصد داری پس از ما به حکومت برسی د: ب و ج
٩- برخورد فرعون با معجزات حضرت موسی چگونه بود ؟
الف : اصلاً اجازه نداد موسی (ع) معجزه ای را بیاورد ب: با او مقابله به مثل آرد
ج : معجزات حضرت موسی را سحر و جادو خواند د: ب و ج
١٠ - " یوم الزینة" به چه روزی اطلاق می شود ؟
الف : یکی از اسامی قیامت است
ب: روزی آه پیمان عقبه بسته شد .
ج: روز زور آزمایی فرعون و موسی (ع) بود
د: روزی آه حضرت علی در بستر پیامبر خوابید تا او را از مرگ نجات دهد .

نمونه سوال تستی دین و زندگی کنکور

١- " ید بیضا " به آدامیک از موارد زیر اطلاق می شود ؟
الف : معجزه حضرت عیسی ب: معجزه حضرت موسی ج: نشانه ی خدا د: معجزه حضرت محمد (ص)
٢- حضرت موسی (ع) همزمان با حکومت چه آسی به پبامبری نائل شد ؟
الف : فرعون ب: نمرود ج: قارون د: ابوجهل
٣- مآموریت بزرگ حضرت موسی چه بود ؟
الف : به سراغ نمرود برود و قوم بنی اسرائیل را نجات دهد .
ب: به سراغ فرعون برود و قوم بنی اسرائیل را نجات دهد .
ج : به سراغ فرعون برود و او را به قتل برساند د: ب و ج
۴- نخستین اقدام برای اصلاح یک جامعه چیست ؟
الف : وضع قوانین و فرامین الهی ب: اجرای حدود الهی ج: اصلاح حکومت د: مبارزه با مخالفین حکومت
۵- عبارت معروف " ربَّ اشْرحْ لی صَدْری وَ یَسِّر لی اَمْری واحْللْ عقدة مِنْ لِسانیِ یَفْقَهوا قَولیِ " از دعاهای آدام
پیامبر الهی است ؟
الف: حضرت محمد ب: حضرت موسی ج: حضرت عیسی د : حضرت ذآریا
۶- مهمترین ابزار رهبری و مدیریت چیست ؟
الف : ایمان به معاد ب: صبر ج : ترس از خدا د: سختگیر بودن
٧- یاور حضرت موسی به هنگام رویارویی با فرعون چه آسی بود ؟
الف: خانواده ی حضرت موسی ب: برادرش مأمون ج : برادرش هارون د: آسیه همسر فرعون
٨- آدام مورد جزء درخواست های حضرت موسی از خداوند در رویارویی با فرعون نیست ؟
الف : صبر ب: یاوری برادرش ج : سینه اش گشاده د : قدرت مافوق بشری
٩- خداوند به چه آسی وحی آرد آه نوزادش را در صندوقچه ای بگذارد و در درون آب رها آند؟
الف: موسی ب: مادر موسی ج: همسر فرعون د : حضرت مریم
١٠ - مادر حضرت موسی (ع) صندوقچه ی حاوی نوزادش حضرت موسی را در آب آدام رودخانه رها آرد ؟
الف : فرات ب: هامون ج : نیل د: هیچکدام

نمونه سوال تستی عربی کنکور

« فی بلادنا منافع ننتفع بها » ١ عین اعراب ما تحتها خط فی العبارة التالیة
١. مبتدا ، خبر ٢. فاعل ، فعل ٣. خبر ، جمله ی وصفیه ٤. مبتدا ، جمله ی وصفیه
« ! مسلمانان فلسطین چقدر شجاعند » ٢ ما هو اصحیح فی تعریب هذه العبارة
١. ما اشجع مسلمینَ فلسطینَ ٢. ما اشجع مسلمی فلسطینَ
٣. ما اشجع مسلمی فلسطین ٤. ما اشجع مسلمینَ فلسطین «..……… هذا آتاب » ٣ ما هو الخطا للفراغ
١. مریمَ ٢. بهروزَ ٣. ابراهیمَ ٤. سعیدَ
«.………… فی مدینتنا اربعهَ » ؟ ۴ ما هو المناسب للفراغ
١. مساجدٍ ٢. مساجد ٣. مساجداً ۴. مساجدَ
« فی ایرانِ معادنٌ آثیرةٌ » ۵ آم عدداً الاخطاء الموجودة فی هذه العبارة
١. واحد ٢. اثنان ٣. ثلاثه ٤. أربعه
«..………… إن أباک رجل » ۶ میز الصحیح للفراغ
١. صالحٌ ٢. صالحاً ٣. الصالحُ ٤. الصالح ٧ میز الصحیح :
١. السوء التدبیر مفتاح الفقر ٢. اعدّ الله الجنة لعباده الصالحون
٣. الطمع الشدید یوقع الانسان فی المهالک ٤. هو عالم الاسلامیُّ الشهیرُ
« مَن تساوی یوماه فهو مغبون » ٨- عین اعراب الکلمتین اللتین تحتهما خط
١. مرفوع محلا ، مرفوع تقدیرا ٢. مرفوع محلا ، مرفوع بالاعراب الاصلی
٣. مجزوم ، منصوب بالاعراب الفرعی ٤. مرفوع محلا ، مرفوع بالاعراب الفرعی
٩- عین المناسب للفراغ ( الحسن و الحسین ……..)
١. سیدین شباب اهل الجنه ٢. سیدا شباب اهل الجنه
٣. سیدی شباب اهل الجنه ٤. سیدان شباب اهل الجنه
« فی هذه العباره ؟ هو اولُ من یلحق به « من » ١٠ - ما هو اعراب
١. خبر ٢. مبتدا ٣. مضاف الیه ٤. صفت

نمونه سوال عربی

« هذا » ١- ما هو سبب البناء فی آلمه
١. ضمیر ٢. اسم الاشاره ٣.اسم الموصول ٤. اسم الاستفهام
٢- عین الخطا فی الترجمه
١. زخرف = زر و زیور ٢. تحلل = بی بند و باری
٣. تبعیه = وابستگی ٤. نهب = ارزش
٣- عین الصحیح فی التحلیل الصرفی : السلام علی مَن اتبع الهدی'
١. السلام : اسم ، مذآر ، جامد ، مبنی ٢. من : اسم ، موصول عام ، معرفه
٣. الهدی : اسم ، جامد ، معرب ، منقوص ٤. علی : حرف ، عامل ، مبنی علی الفتح
۴- عین الخطا فی المترادف :
١. تری = تنظر ٢. تعبر = تمر ٣. هبوط = نزول ٤. هامد = مُضیی
۵- عین الخطا من حیث الاعراب :
١. رأیتُ المعلمات ٢. سلمت علی المعلماتِ
٣. جلستِ المعلماتُ ٤. إحترمْ المعلماتَ
« فی بدایة الامر ما شاهد تقدما فی درسه » ۶- عین الصحیح فی الترجمة
١. در ابتدای آار آنچه مشاهده نکرد پیشرفت در درسش بود
٢. در آغاز آار آنچه مشاهده آرد پیشرفت در درسش بود
٣. در آغاز آار پیشرفتی در درسش مشاهده نکرد
٤. در ابتدای امر پیشرفت در درس را مشاهده آرد
« ……… الشمس ……… و القمر » ٧- ما هو المناسب للفراغین
١. سراج ، نور ٢. نور، سراج ٣. آوآب هامد ، نور ٤. سراج ، حراره
٨- عین الخطا فی الترجمة
١. الجبال تمرّ مر السحاب = آوهها مانند ابر می گذرند
٢. اصل العالم سرّ غامض = اصل جهان راز پیچیده ای است
٣. العلم و الدین جناحان للانسان = علم و دین دو بال برای انسان است
٤. آانت السموات و الارض ملتصقتَین = آسمانها و زمین از یکدیگر جدا بودند
٩- عین المناسب للفراغ فی هذه العبارة : الطالبة المجدةُ تسرّ ………
١. أباها ٢. أبیها ٣. أباه ٤. أبوها
« پدرت در زندگی تو را راهنمایی می آند » ١٠ - ما هو الاصح فی تعریب هذه العبارة
١. أباک یرشدک فی الحیاه ٢. ابیک یرشدک فی الحیاه
٣. ابوک یرشدک فی الحیاه ٤. ابوک ترشدک فی الحیاه

نمونه سوال زبان وادبیات فارسی

گفته می شود. «... جز معنی اصلی، نشانه و مظهر معانی دیگری قرار گیرد به آن » ١- هرگاه آلمه ای
الف) آنایه ب) مجاز ج) استعاره د) نماد
چرا شاعر ولادت را از نور می داند؟ « ولادت آه روزگاری از گوهر نور بود » ٢- با توجه به مصراع
الف) چون انسان اشرف مخلوقات است
ب) زیرا انسان نماد پاگی و صفا است
ج) زیرا انسان تازه متولد شده مظهر پاآی است
د) زیرا طلوع خورشید، نماد آغاز زندگی و تولد است
چیست؟ « موهبت ها » منظور از « زمان آه بخشنده بود، موهبت های خویش را تباه می سازد » ٣- در مصراع
الف) مقام ب) ثروت ج) جوانی د) دوستی
با آدام گزینه ارتباط معنایی بیشتری دارد؟ « هر آه در این بزم مقرب تر است / جام بلا بیشترش می دهند » ۴- بیت
الف) خدا به انسان می گوید:... دوستت دارم/ از این رو مکافاتت می آنم
ب) هر آودآی با این پیام به دنیا می آید آه خدا هنوز از انسان نا امید نیست
ج) تا به ناخواست، دست جفا پیشه ی دهر –ارج تو را بستاید
د) خسوف های آژ خیم شکوهت را به ستیز برمی خیزند
آنان آه فانوسشان را بر پشت می برند، سایه هایشان پیش پایشان می افتد... نشانگر چه نوع انسان هایی » -۵
است؟
الف) حقیقت جو ب) حقیقت گریز ج) حقیقت پرست د) روشن فگر
« ماه / روشنی اش را / در سراسر آسمان / می پراآند / و لکه های سیاهش را برای خود نگه می دارد » ۶- در عبارت
را نماد آدام ویژگی انسانی در نظر گرفته است؟ « ماه » شاعر
الف) زیبایی ب) روشنفکری و ایثارگری ج) شکوه د) بزرگی
٧- معنای آدام واژه ناردست آمده است؟
الف) تیمار: غم ب) خلیده : زخمی شده ج) زغم : خلافت میل د) طرب آمیز: نوازنده
چیست؟ « چو بینم دوست را یک روز دیدار » در مصرع « دیدار » ٨- معنای آلمه ی
الف) ملاقات ب) چهره ج) دید و بازدید د) نگاه آردن
٩- آدام ترآیب از نظر املایی غلط است.
الف) بت الکشوئی ب) حیات و نشاط ج) غمزه ی غماضه د) اثر غازه
یعنی: « فرقت » - ١٠
الف) دوری ب) آرامش ج) نزدیکی د) قدیمی

نمونه سوال زبان وادبیات فارسی

١. آدامیک از ضرب المثلهای زیر، طنز ندارد.
الف) دهنه جیبش را تار عنکبوت گرفته ب) فضول رابردندجهنم،گفت هیزمش تراست
ج) هرآه بامش بیش، برفش بیشتر د) به روباه گفتند آو شاهدت ، گفت دمم.
آنایه از چیست؟ « دهانه ی جیبش را تار عنکبوت گرفته » ٢. عبارت
الف) خسیسی ب) فضولی ج) فقیری د) بدبختی
٣. هدف از ضرب المثلهایی آه توأم با طنز است چیست؟
الف) جلب توجه خوانندگان ب) انتقاد
ج) بوجود آوردن شرایط شاد د) غیر واقعی جلوه دادن امور
۴. آدام شیوه از شیوه های ساخت طنز نیست ؟
الف) بزرگ نمایی واغراق درتوصیفات ب) آش دار آردن یک موضوع
ج) مرتب آردن حوادث و وقایع د) نقضیه پردازی
از چه شیوه ای استفاده نکرده است؟ « آباب غاز » در داستان « جمال زاده » .۵
الف) اغراق و بزرگ نمایی ب) بهره گیری از ضرب المثلها
ج) بهره گیری از فرهنگ غنی جامعه د) نقضیه پردازی
۶. آدام گزینه دارای طنز نیست ؟
الف) صدایش به ضربه های دهل می ماند آه خیس خورده باشد.
ب) چانه اش به قلوه سنگ تراش خورده می ماند آه از خاک بیرون زده باشد.
ج) سفیدی چشمانش مثل دو آله گچ آب دیده تو طبق سیاه صورتش جابجا می شود.
د) گل هم چون یادی فراموش گشته ، در آغوش چمن شکفت.
از چه شیوه هایی برای توصیف خودآشی « خسرو شاهانی » « یک تحقیق تاریخی » ٧. درآتاب
آدولف هیتلر استفاده آرده است؟
الف) اغراق و بزگ نمایی ب) بهره گیری از ضرب المثلها
ج) آش دار آردن موضوع د) تقلید از آثار ادبی
از ابوالفضل زروئی نویسنده از چه شیوه ای استفاده آرده است؟ « قبض آب » ٨. در طنز
الف) بهره گیری از ضرب المثلها ب) به آمک بازی با آلمات
ج) جابجا آردن حوادث و وقایع د) تقلید از آثار ادبی
٩. آدام گزینه غلط است؟
الف) طنز قالب مشخصی ندارد و می تواند به شکل مقاله ، نامه یا داستان باشد.
ب) خنده حاصل از طنز خنده شادی آور و برای سرگرم آردن مردم است.
ج) طنز نوشته را از حالت متعارف خارج می آند و نوعی نقد است.
د) پایه و اساس همه طنزها برهم زدن عادت هاست.
١٠ . آدام یک جز طنز پردازان معاصر نیستند؟
الف) جمال زاده ب) ابوالقاسم حالت
ج) عبید زاآانی د) سید اشرف الدین حسینی

نمونه سوال زبان فارسی

مجهول آدام فعل است؟ « پخته می شود » .١
الف) پخت ب) پخته است ج) می پزم د) پخته بود
چه نوع فعلی وجود دارد؟ « سرود خوانده شد » ٢. در جمله
الف) معلوم ب) دووجهی ج) مجهول د) پیشوندی
٣. آدام گزینه جزء جملات سه جزئی نیست؟
الف) سه جزئی استثنائی ب) سه جزئی با قید
ج) سه جزئی با متمم د) سه جزئی با مسند
؟ … « خداحافظ » ۴. عبارت
الف) جمله نیست. ب) دوجزئی استثنائی است
ج) سه جزئی با مسند. د) سه جزئی استثنائی است.
۵. ساخت گروه اسمی در آدام گزینه آمده است؟
الف) یک اسم به عنوان هسته + وابسته پیشین
ب) یک صفت به عنوان هسته + وابسته پیشین
ج) وابسته پیشین + اسم به عنوان هسته + وابسته پسین
د) وابسته پیشین + دو یا چند اسم به عنوان هسته
عناوین والقابی هستند آه بدون نشانه یا نقش نمایی پیش از اسم می آیند. …» .۶
الف) بدل ب) معطوف ج) شاخص د) تکرار
٧. آدام گزینه نادرست است؟
الف) شاخص ها همیشه بی فاصله در آنار هسته می آیند.
ب) شاخص ها اسم یا صفت هستند.
ج) شاخص ها در جای دیگر می توانند هسته گروه اسمی قرار گیرند.
د) شاخص ها به همراه نقش نما پیش از اسم می آیند.
٨. آدام گزینه شاخص است؟
الف) استادعلی اآبر دهخدا ب) حسن، عموی جواد
ج) استاد ادبیات ما د) خواهر من
خانم دآتر، پرستار را صدا آرد و گفت : حسین آقا ، لطفاً این آقای محترم را به » ٩. در عبارت
دارای چند شاخص است؟ « اتاقش راهنمایی آن
الف) یک شاخص ب) پنج شاخص ج) چهار شاخص د) سه شاخص
١٠ . آدام گزینه وابسته پیشین نیست؟
الف) شاخص ب) صفت مبهم
ج) نشانه های جمع د) صفت شمارشی اصلی

نمونه سوال ادبیات فارسی

هرکی قرابت معنایی میخواد بیاد جلو
١- در آدام گزینه آرایه ی متناقض نما به آار رفته است؟
الف) همیشه به این آوه بی صدا می آمد تا آن صدا را بشنود ب) صدای او را وزش نسیم سحری نوازش می
داد
ج) من زندگانی را در چادر و با تیر و تفنگ و شیهای اسب آغاز آردم د) بخارای من ایل من بود
بعداً هم رضاخان » منظور از عبارت « پس از عزیمت رضاشاه آه قبلاً رضاخان بود و بعداً هم رضاخان شد » ٢- در عبارت
شد) چیست؟
الف) رفت و برگشت او به پادشاهیش لطمه نزد ب) رتبه اش پس از بازگشت بالاتر شد
ج) از سلطنت بکنار شد د) پس از بازگشت همچنان خان بود
« آرامگاه تفکرات » منظور از « گاه به گاه برای این آه آرامگاه تفکرات او را ببیند سری بدان جامی زد » ٣- در عبارت
چیست؟
الف) اندیشه ی پیامبر ب) آرامگاه پیامبر ج) استراحت گاه پیامبر د) غار حراء
۴- عبارات زیر ارتباط با آدام گزینه دارد؟
عربی آه آهسته محمد را دنبال آرده بود و می خواست از علت آمد و شد او به آوه آگاه شود و یک مرتبه برخود »
« لرزید. راه سرازیری آوه را پیشت گرفت و به عجله رفت
الف) ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده ی ماراانیس و مونس شد
ب) نگار من آه به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموزصدمدرس شد
ج) تانگردی آشنا زین پرده رازی نشنوی گوش نامحرم نبشادجای پیغام سروش
د) آیین طریق از نفس پیر مغان یافت آن خضر آه فرخنده پی اش نام نهاندن
در زمان آدام پادشاه است؟ « محمد بهمن بگی » از « بوی جوی مولیان » ۵- فضای آلی داستان
الف) احمد شاه ب) رضا خان ج) محمدعلی شاه د) محمدرضا پهلوی
بیانگر چه نکته ای است؟ « باز زین و برگ را بر گرده آهرها و آرندها نهادند » ۶- عبارت
الف) هجوم به عشایر ب) حمله ی عشایر به بیگانگان ج) از سر گرفتن زندگی عشایری د) تاخت و تاز اسبان
عشایری در دست
به آدام معنی نیامده است؟ « قاش » -٧
الف) جلو زین اسب ب) آوهه ی زین ج) قبه ی پیش زین د) ترک بند زین
آدام گزنیه برداشت « آب جیحون فرو نشست؛ ریک آموی پرنیان شد؛ بوی جوی مولیان مدهوشم آرد » ٨- از عبارات
نمی شود
الف) از دشواریهای راه نترسیدم ب) سختی های راه را پشت سر گذاشتم
ج) ناراحتی ها پایان یافت د) نارحتی هایم مرا بیهوش آرد
« بوی شبدر دوچین هوا را عطر آگین ساخته است . جوجه آبک ها، خط و خال انداخته اند » ٩- با توجه به عبارات
چیست؟ « شبدر دوچین » منظور از
الف) نوعی شبدر است ب) شبدر دو طبقه است
ج) شبدی آه دوباره چیده شده باشد د) شبدر دو رنگ
است؟ « آفش چرمی » ، ١٠ - معنای آدام واژه
الف) موزه ب) پاتابه ج) پایک د) چارق

نمونه سوال ادبیات فارسی

١-آدام یک ازمواردزیرجزء ویژگیهای حماسه می باشد؟
الف) سیری داستانی دارد ب) حوادث خارق العاده دارد
ج) دارای رنگ قومی وباستانی است د) هرسه مورد
٢- آدام یک از مواردزیرجزء حماسه ی طبیعی نمی باشد؟
الف)حماسه ایلیاد وادیسه ب) شاهنامه فردوسی
ج) حماسه های مهابهاراتا ورامایانا د) خاوران نامه
٣- ............. یکی از پهلوانان تورانی است آه برای نبردباایرانیان به میدان می
آید وپسرگودرز راشکست می دهد؟
الف) رستم ب)اشکبوس ج) توس د) رُهام
٤- آدامیک از مواردزیربا(ستوه) رابطه معنائی ندارد؟
الف) درمانده ب) ملول ج) لغزش د) خسته
۵- بزدبربروسینه اشکبوس سپهرآن زمان دست اودادبوس)دارای چه آرایه ای
است؟
الف) تشخیص ب) واج آرائی ج) واج اغراق د) سه مورد
٦- همه گزینه ها به جز گزینه ی ............... ممال یک آلمه ی دیگر هستند؟
الف) اسلیمی ب) مقیم ج) مزیح د) حجیب
٧- آدام گزینه باسایر گزینه ها تفاوت دارد؟
الف) خلنگ ب) خدنگ ج) گون د) سندروس
٨- آدام گزینه به معنی لباس جنگی نیست؟
الف)گبر ب) خود ج)زره د) خفتان
٩- مفهوم آدام گزینه بامفهوم مصرع(سرهم نبرداندرآردبه گرد) یکسان است؟
الف) زمین آهنین شد سپهر آبنوس ب) همی گردزرم اندرآمدبرابر
ج) غمی شد زپیکاردست سران د) سرسرآشان زرسنگ آورد
١٠ - باتوجه به بیت (مرامادرم نام مرگ توآرد زمانه مراپتک ترک توآرد)آدام
گزینه نادرست است؟
الف) بیت مفهومی طنزآمیز دارد ب) مرگ وترک جناس ناقص دارند
ج) مرگ وترک قافیه هستند د) آرد وآردواژه های ردیف هستند

نمونه سوال ادبیات فارسی

یعنی: « سوی چاره گشتم به بیچارگی » -١
الف) بدنبال راه حلی برای رفع فقر خود بودم ب) به ناچار به جستجوی راه حلی پرداختم
ج) از بیچارگی هر آاری را انجام دادم د) در نهایت بیچارگی، راه چاره یافتم
چیست؟ « راه های خاآی » منظور از « با اسفندیار با راه های حاآی نمی توان طرف شد » ٢- در عبارت
الف) راههای معمولی ب) راههای فرعی ج) چاره اندیشی های مادی د) راههای حقه بازی
یعنی : لباس داشت « جبه ای داشت حبری رنگ با سیاه می زد » ٣- عبارت
الف) آبود مایل به سیاه ب) آبود سیاه رنگ بود ج) به رنگ سیاه د) آثیف دیده می شد.
یعنی: « رستم به تعبیه زال تسلیم شد » ۴- عبارت
الف) رستم به زال حقه زد ب) زال رستم را وضعیت بدی قرار می دهد
ج) زال رستم را به تسلیم شدن تشویق می آند د) رستم تسلیم چاره اندیشی زال می شود
۵- معنی همه ی گزینه ها، به جز گزینه ی ... درست است؟
الف) در طبع وی مؤآد شده بود: در نهاد او استوار شده بود
ب) همیشه چشم نهاده بود: همیشه منتظر بود
ج) از آرانه بجستی و تضریب آردی: از ساحل دور می شد بدگویی و سخن چینی می آرد
د) لاف زدی آه فلان را من فرو گرفتم: ادعا آرد من فلانی را بازداشت آردم
یعنی: « شمشیر آخته » -۶
الف) شمشیر بیرون آشیده شده ب) شمشیر تیز شده
ج) شمشیر غلاف شده د) شمشیر دو لبه
یعنی « اشاعه » -٧
الف) پراآنده ب) شعر ج) شک د) عشق
به ترتیب در چه معنایی به آار رفته است « ربرگ وباره » ،« وقت است تا برگ سفر برباره بندیم » ٨- با توجه به مصراع
الف) زین – یک باره ب) توشه – اسب ج) زین – بار دیگر د) توشه – دوباره
با آدام گزینه هم معنی است « عاشورا » -٩
الف) نهم محرم ب) ده محرم ج) نهم صفر د) دهم صفر
یعنی: « تأنی » -١٠
الف) تباهی ب) آشفتگی ج) آرامش همراه با وقار د) تبانی

نمونه سوال فارسی

- معنی واژه ها در آدام گزینه، به هم نزدیکتر است؟
الف) گل دسته و فلک ب) آسمان و گل دسته
ج) فلک و ترآه د) فلک و گل دسته
یعنی: « پاپی شدن » -٢
الف) پابه پا شده ب) پیوسته رفتن
ج) پیگیری بودن د) پیدا آردن
٣- آدام گزینه نادرست معنی شده است؟
الف) چنگی به دل نمی زند: زیبا و جالب نیست
ب) متولی: مرموز و تودار
ج) گله به گله : این جا و آن جا
د) لمس شدن: بی حس و بی حرآت شدن
یعنی معلم ما « حوصله ی معلمان سر رفت » ۴- عبارت
الف) بسیار عصبانی شد ب) از آلاس بیرون رفت
ج) صبرش تمام شد د) در س را ناتمام گذاشت
آدام معنی را « عوضش خیلی دل داشت و همه اش هم از زورخانه حرف می زد » در عبارت « خیلی دل داشت » -۵
دارد؟
الف) با محبت بودن ب) با جرأت بودن
ج) عاشق بودن د) آینه به دل داشتن
پیوستگی منظم حوادث داستان آه مبتنی بر روابطه ی علت و معلولی است، چه نامیده می شود؟ » -۶
الف) طرح ب) درون مایه ج) زاویه دید د) سبک
یک اثر برچه پایه ای استوار است؟ « درون مایه ی » -٧
الف) چگونگی زاویه ی دید ب) فکر اصلی و مسلط بر اثر ج) رابطه ی علت و معلولی د) بخشیدن وحدت هنری
نیست؟ « جلال آل احمد » ٨- آدام یک از ویژگی های نثر
الف) صریح ب) طنزگونه ج) اطناب د) نزدیک به زبان گفتار است
نمی باشد؟ « نون و القلم » ٩- آدام اثر متعلق به نویسنده ی
الف) مدیر مدرسه ب) زن زیادی ج) پنج داستان د) فرار از مدرسه
می باشد به جز گزینه ی .... « غلام حسین ساعدی » ١٠ - تمام آثار زیر از آثار
الف) عزاداران بیل ب) آی با آلاه، آی بی آلاه ج) مدیر مدرسه د) چوب به دست های
ورزیل

نمونه سوال فارسی

واحدهای زبان به ترتیب درآدام گزینه رعایت شده اند و از آوچک به بزرگ؟
الف) واج ، تکواژ ، گروه ، واژه ، جمله ، جمله مستقل
ب) واج ، تکواژ ، واژه ، گروه ، جمله ، جمله مستقل
ج) واج ، واژه ، تکواژ ، گروه ، جمله ، جمله مستقل
د) واج ، تکواژ ، واژه ، گروه ، جمله مستقل ، جمله
دارای چند گروه است؟ « تبین ماهیت جهان » ٢. عبارت
الف) یک گروه ب) دوگروه ج) سه گروه د) گروه نیست
٣. آدام گزینه واژه نیست؟
الف) آه ب) (-ِ) نقش نمای اضافه
ج) را (نشانه مفعولی) د) گار
از چند تکواژ ساخته شده است؟ « دانش آموز » ۴. واژه
الف) یک ب) دو ج) سه د) چهار
۵. چند نوع تکواژ داریم؟
الف) یک ب) دو ج) سه د) چهار
آدام گزینه است؟ « هرچهار آارگرساده » ۶. هسته گروه
الف) هر ب) چهار ج) آارگر د) ساده
آدام گزینه است؟ « داستانهای جن و پری » ٧. هسته گروه
الف) داستان ب) داستان ها ج) داستان های د) پری
دارای چند تکواژ است؟ « همان آدمهای دیروزی » ٨. گروه
الف) چهار ب) شش تا ج) هفت د) هشت
٩. هسته گروه فوق دارای چند واج است؟
الف) سه واج ب) چهار واج ج) پنج واج د) شش واج
هسته آدام گزینه است و دارای چند تکواژاست؟ « دفترچه های مشق بچه ها » ١٠ . درگروه
الف) دفترچه – هشت تکواژ ب) بچه – هشت تکواژ
ج) دفترچه ها – هفت تکواژ د) بچه ها – هفت تکواژ

نمونه سوال جبر

می باشد ؟ (A− B) ∪C = A− (B − C) سه مجموعه دلخواه باشد در چه صورت C , B , A ١. اگر
٤) همواره درست است . A ⊆ C (٣ A ⊆ B (٢ C ⊆ A (١
٢. آدام گزینه زیر نا درست است ؟
١) تهی یک رابطه است . ٢) تهی یک رابطه هم ارزی است .
٣) تهی دارای خاصیت بازتابی نیست ٤) گزینه ١ و ٢
یک رابطه تقارنی باشد آنگاه : A×B دو مجموعه غیر تهی باشند و B , A ٣. اگر
A ≠ B (٤ A ≠ B ولی B ⊆ A (٣ A ≠ B ولی A ⊆ B (٢ A=B (١
چند (A× B) ∪ (B× A) عضو باشد آنگاه m دارای A∩ B عضو و L دارای B و K دارای A ٤. اگر
عضو دارد ؟
2KL - m2 (٤ 2KL - m (٣ 2KL (٢ KL (١
آنگاه : (A× B) ∩ (B× A) = φ ٥. هر گاه
٤) گزینه ١ یا ٢ A ⊆ B (٣ A∩ B = φ (٢ A = B = φ (١
مجموعه های دلخواه باشند آدام گزینه همواره صحیح است ؟ D , C , B , A ٦. اگر
(A× B) ∪ (C× D) = (A∪ B)× (C∪ D) (١
(A× B) ∩ (C× D) = (A∩C) × (B∩ D) (٢
A∪ (B×C) = (A∪ B)× (A∪C) (٣
A∩ (B×C) = (A∩ B)× (A∩C) (٤
آدام است ؟ A × B آنگاه نمودار B=[ و [ 1,2 A={ ٧. اگر { 1,2
ها X ١) دو قطعه خط به طول واحد و به موازات محور
ها Y ٢) دو قطعه خط به طول واحد و به موازات محور
٣) زوجهای مرتب به طول و عرض 1,2
٤) مربعی به طول واحد
٨. آدام دو مجموعه یک افراز برای اعداد حسابی می باشند ؟
١) مجموعه اعداد اول نا منفی و مجموعه اعداد زوج نا منفی
٢) مجموعه اعداد زوج مثبت و مجموعه اعداد فرد مثبت
٣) مجموعه اعداد مضارب 3 نامنفی و مجموعه اعداد مضارب 2 نا منفی
{ ٤) مجموعه اعداد طبیعی و مجموعه { ٠
١ } چند افراز سه تایی می توان نوشت ؟ ، ٢ ، ٣ ، ٩. برای مجموعه { ٤
١) سه تا ٢) چهار تا ٣) پنج تا ٤) شش تا
١٠ . آدام گزینه زیر نادرست است ؟
تولید می آند A یک رابطه هم ارزی روی مجموعه ، A ١) هر افرازی روی مجموعه
تعریف می آند A یک افراز برای مجموعه ، A ٢) هر رابطه هم ارزی روی مجموعه
را تولید می آند A ٣) اجتماع تمام مجموعه های افراز ، مجموعه
٤) اشتراک تمام مجموعه های افراز با هم ممکن است تهی نباشد

معرفی

المپیادhttp://www.olampiyad.ir/
کنکورhttp://www.testcenter.ir/
سخن روز:
مهر ورزی با مردم ، نیمی از خرد است
حضرت علی علیه السلام

نمونه سوال فیزیک

٣٠٠٠ گرما به منبع J ٥٠٠٠ گرما از منبع گرم می گیرد و J ٢. یک ماشین گرمایی در هر چرخه
سرد می دهد . بازده این ماشین گرمایی چند درصد است ؟
٨٠% (٤ ٦٠% (٣ ٤٠% (٢ ٢٠% (١
٥٠٠٠ گرما از سوزاندن سوخت دریافت می آند و J ٣. یک موتور درون سوز در هر چرخه
٥ باشد و موتور در هر ثانیه ٤٠ ×١٠٤ J/g ٢٠٠٠ آار تولید می آند . اگر گرمای حاصل از سوخت J
چرخه را بپیماید ، در هر ثانیه چند گرم سوخت مصرف می شود ؟
٤ (٤ ٣ (٣ ٢ (٢ ١ (١
٤. در تست قبل توان موتور چند آیلو وات است ؟
٣٢٠ (٤ ٢٤٠ (٣ ١٦٠ (٢ ٨٠ (١
= ٠/ ٥. اگر در یک ماشین گرمایی ٧
Q
Q
H
باشد ، بازده ماشین چقدر است ؟ C
٨٣% (٤ ٧٠% (٣ ٤٤% (٢ ٣٠% (١
٧٧ آار می آند . C ٧ و C ٦. یک ماشین گرمایی بین دو منبع سرد و گرم به ترتیب با دماهای
حداآثر بازده این ماشین چند درصد است ؟
٨٠% (٤ ٦٠% (٣ ٣٠% (٢ ٢٠% (١
آار می آند . اگر دمای هر TH و TC ٧. یک ماشین گرمایی بین دو منبع سرد و گرم با دماهای
٢٠ بالا ببریم ، حداآثر بازده دستگاه : C منبع را
١) آم می شود . ٢) تغییر نمی آند .
٣) زیاد می شود . ٤) هر سه حالت ممکن است .
یک ماشین گرمایی را نشان می دهد . P-V ٨. شکل مقابل نمودار
اگر سطح داخل نمودار برابر ١٢٠٠ واحد باشد ، الزاماً :
| QC | < ١٢٠٠J (٢ | QH | < ١٢٠٠J (١
| QC | > ١٢٠٠J (٤ | QH | > ١٢٠٠J (٣
C
A
D
B
P
V
B
D
C
A
P (pa)
V(Cm3 )
٦٠٠٠٠ انرژی گرمایی از J ١٥٠٠٠ انرژی الکتریکی مصرف می آند و J ٩. یخچالی در هر دقیقه
مواد درون خود می گیرد . گرمایی آه یخچال در مدت یک دقیقه به بیرون می دهد و ضریب
عملکرد آن به ترتیب برابرند با :
٠/ ٤٥ و ٢٥ kJ (٢ ٤٥ و ٤ kJ (١
٠/ ٧٥ و ٢٥ kJ (٤ ٧٥ و ٤ kJ (٣
١٠ . توان یک یخچال ٢٥٠ وات و ضریب عملکرد آن ٥ است . این یخچال در هر ثانیه چند ژول گرما
به محیط اطراف خود می دهد ؟
١٦٥٠ (٤ ٢٧٥ (٣ ١٥٠٠ (٢ ٣٠٠ (١
+ نوشته شده در یکشنبه دوم دی 1386ساعت 3:37 قبل از ظهر توسط sheida | 2 نظر
نمونه سوال جبر
١ } عدد انتخابی بر ٥ بخش پذیر و بر ٣ و ٧ بخش ،... ، ١. چقدر احتمال دارد از بین اعداد { ١٠٠٠
پذیر نباشد ؟
0.191 (٤ 0.201 (٣ 0.141 (٢ 0.151 (١
٢. چقدر احتم ال دارد از بین ١٠ دانش آموز حداقل ٩ نفر در آنکور قبول شوند ؟

2
11
10

2
10
10

10
(٤ 9
10
1
٣. چقدر احتم ال دارد در پرتاب ٥ تاس ٢ بار عدد اول ظاهر شود ؟

5
(٢ 2
16
(٣ 5
32
٤) قابل محاسبه نیست 3
٤. به دانش آموزی امتحانی ١٠ سؤالی آه دارای جوابهای بله و خیر می باشد ، داده می شود
اگراو به ٣ سؤال جواب درست ندهد قبول نمی شود.احتم ال قبول شدن دانش آموز چقدراست ؟

1024
(٢ 56
1024
(٣ 45
1024
(٤ 994
1024
30
٥. تیر اندازی نصف تیرهایش به هدف اصابت می آند . چقدر احتمال دارد از ٥ تیر او حداآثر ٢ ت ا
به هدف اصابت نکند ؟

32
(٢ 15
32
(٣ 10
32
(٤ 20
2
1
٦. چند دسته ٢ تایی آتاب از ٦ نوع آتاب مختلف می توان ساخت ؟
25 (٤ 6 (٣ 21 (٢ 15 (١
٧. از سه مدرسه بطور تصادفی یک دانش آموز انتخاب می شود. هر گاه در مدرسه اول از بین
٥ دانش آموز آلاس سوم و ٣ دانش آموز آلاس د وم و در مدرسه د وم از بین دانش آموزان سوم
و در مدرسه سوم از بین ٦ دانش آموز آلاس د وم و ٤ دانش آموز آلاس سوم انتخاب صورت گیرد
چقدر احتم ال دارد دانش آموز از آلاس سومی ها باشد ؟
(٣ 0 (٢ 1 (١
240
(٤ 82
40
27
٨. چقدر احتمال دارد در یک ساختمان ٧ طبقه، در هر طبقه از آسانسوری آه دارای ٤ نفر است
فقط یک نفر پیاده شود ؟

7
1
4

7
120
3

4
6
6

4
1
7
٩. در یک قرعه آشی اسامی ٥ نفر داخل یک جعبه نوشته شده است. هر آدام از این ٥ نفر یک
برگه خارج می آنند چقدر احتمال دارد لااقل یک نفر اسم خود را خارج آند ؟

5
(٢ 1
5
(٣ 4
5
(٤ 3
5
2
١٠ . در یک تاس شانس آوردن هر وجه متناسب با نصف عدد روی آن است، شانس آمدن عدد اول
چقدر است ؟

21
(٢ 10
21
(٣ 2
7
(٤ 4
21
5