We
start planning time by creating activities. We check the items in the
lowest level of the WBS, which are the smallest pieces of product in our
project, and we ask ourselves, “what should we do to create it?” The
answer to that question is a set of activities.
Then we identify the dependencies
among activities and add them to the model. There are many rules that
help you have a more dynamic model; e.g., don’t use SF relationships
(because they don’t represent reality), and model more than 90% of
dependencies with FS (most FF and SS relationships are just
misinterpretations of FS relationships).
Finally, we estimate the required resources and time. Well, there’s a relationship between time, number of resources, and amount of work; you estimate two of them, and the third one will be calculated.
All data is entered in your planning software, and it schedules the plan using CPM
(Critical Path Method). Having an acceptable “schedule” at this time is
not enough because we’re building a model and expect it to generate
appropriate schedules all the time.
So, the other target we have to set is cost. How?
مالیات بر تمامی پیمانها چه مشاور و چه پیمانکار ( عمرانی و یا غیر عمرانی ) 5 درصد می باشد و بیمه به شرح ذیل محاسبه می گردد.
1-{ 6% ناخالص کارکرد بعنوان حق بیمه + 0/6%بعنوان حق بیمه بیکاری جمعا“ به میزان
6/6%
ناخالص کارکرد ( 1/6% سهم پیمانکار و 5% سهم کارفرما )}بنابر این بیمه
پیمانکار در پیمان شامل مصالح در طرحهای عمرانی 1.6 درصد
2-(7% یک نهم + 7% کل ناخالص کارکرد = حق بیمه قرارداد)پس بیمه پیمانکار در پیمان شامل مصالح در طرحهای غیر عمرانی 7.78 درصد
3-(15% یک نهم + 15% کل ناخالص کارکرد = حق بیمه قرارداد)بیمه پیمانکار در پیمان بدون مصالح همچنین پیمانهای مشاورین 16.67 درصد
نقش صنعت بیمه درارتقاء کیفیت ساخت ساختمان ها
کلان شهر تهران با
سرعت بسیار زیادی در حال توسعه است. طی 5 سال اخیر به طور متوسط سالانه
بالغ بر 15 میلیون متر مربع پروانه ساختمانی از سوی شهرداری تهران صادر شده
که این آمار در سال 86 به بیش از 25 میلیون مترمربع رسیده است.
قرارگیری
این کلان شهر در منطقهای با فعالیت لرزهخیزی بسیار شدید و از سوی دیگر
کیفیت نازل ساخت و ساز، مسئولین امر را برآن داشته است تا تدابیر مختلفی را
برای مقابله با بحرانهای احتمالی ناشی از زلزله بیاندیشند.
یکی از این
تدابیر، مطالعات طرح جامع مدیریت بحران شهر تهران (1383) میباشد که مطابق
آن، ارتقای کیفیت ساخت و ساز به عنوان یکی از طرحهای اولویتدار توصیه
شده است. صنعت بیمه نیز به عنوان یکی از راهکارهای "تدوین و اصلاح نظام
کنترل و تضمین کیفیت" در طرح مذکور در نظر گرفته شده است.
تدوین "نظام
جامع بیمه ساختمانها در برابر زلزله" با هدف ایجاد بستر لازم برای به
کارگیری صنعت بیمه در جهت ارتقاء کیفیت ساخت و ساز، افزایش طول عمر
ساختمانها و افزایش آرامش روانی اقشار جامعه امری ضروری است. پیش نیاز
تدوین چنین نظامی نیز بررسی قوانین و مقررات موجود بیمه کشور در زمینه بیمه
زمان ساخت و بهرهبرداری ابنیه و استفاده از تجارب سایر کشورها درخصوص
موضوع است.
نقش صنعت بیمه درارتقاء کیفیت ساخت ساختمان ها
پیشینه بیمه و ساخت و ساز
از
زمان پیدایش انسان تاکنون، قسمت اعظم تلاش و منابع مردم، صرف محافظت از
خویش در مقابل پدیدههایی مانند باران، برف، باد و یا آفتاب سوزان شده که
بیانگر آن است که چرا خانه همیشه دارایی مهمی در طول زندگی انسان یا حتی
بعد از مرگ وی به حساب میآمده است.
We
started talking about the first theme yesterday: the Business Case. Now
we need to talk about our system of updating and checking it. There are
two “stage boundaries” that require an update and review of the Business Case.
Boundary 1
The first one is easy; that’s when you’re reaching the end of the stage,
and you have to plan the next one. At this time, you also update the
Business Case based on the output and result of the stage you’ve almost
completed. Then you see if it makes sense to continue the project in the
next stage.
Yes,
it’s OK to cancel projects! Actually, it’s a sign of good project
management. When you don’t have any controls, you don’t even know if the
project is not beneficial and continue wasting time and money.
محاسبه تاخیر واقعی پروژه
همواره برای تعیین میزان تاخیر یک پروژه،
تفاوت درصد پیشرفت کار پیش بینی شده (تاکنون) با درصد کار انجام شده
(تاکنون) ملاک قضاوت قرار می گیرد. به عنوان مثال اگر پروژه الف در ابتدای
سال شروع شده و مدت اجرای آن هم 10 ماه باشد بایست پیش بینی کرد که پروژه
در دهمین ماه سال پایان خواهد یافت.
حال اگر در ماه پنجم میزان کار پیش
بینی شده را 40% فرض کنیم و میزان کار واقعی انجام شده پروژه را 25% در نظر
بگیریم می توان گفت که پیشرفت فیزیکی پروژه با 15% تاخیر همراه است. نکته
مهم اینجاست که محاسبه تاخیر پروژه بدین روش، تا پایان مدت در نظر گرفته
شده برای پروژه (مدت قرارداد) درست خواهد بود ولی بعد از پایان مدت قرارداد
باید در محاسبه تاخیر پروژه دقت بیشتری به خرج داد.
حال فرض کنید زمان
پروژه الف پایان یافته و تاخیر پروژه در پایان زمان پیش بینی آن (پایان مدت
قرارداد یعنی ماه دهم) 30% بوده است. به عبارت دیگر در پایان مدت پروژه
تنها 70% کار فیزیکی آن انجام شده است. حال اجازه دهید مدت تاخیر در ماه
های پس از پایان زمان قرارداد را محاسبه نماییم. لازم به ذکر است چون درصد
پیش بینی پروژه در پایان مدت قرارداد به 100% رسیده است بنابراین دیگر
نمیتوان میزان تاخیر پروژه در اولین ماه پس از پایان مدت قرارداد را با
تفاضل درصد پیشرفت کرده پروژه منهای درصد پیش بینی که قبلا 100% شده است،
محاسبه کرد (البته اکثر قریب به اتفاق مدیران پروژه این گونه تاخیر را
محاسبه می کنند و با حساب آنها پروژه پس از پایان واقعی دارای تاخیر صفر
درصد می شود). بلکه میزان تاخیر پروژه الف پس از پایان مدت قرارداد آن باید
از طریق محاسبه، به صورت تجمعی و با استفاده از رابطه زیر بدست آید:
Dn=P*(1+n/m)+Dn-1
که در آن:
:D درصد تاخیر واقعی و البته تجمعی پروژه
P: درصد مقایسه پیشرفت کار فیزیکی در ماه پایان پروژه مطابق قرارداد (درصد تاخیر طی قرارداد)
n: تعداد ماه بعد از زمان پایان پروژه مطابق قرارداد
m: مدت پروژه طبق قرارداد (به ماه)
محاسبه تاخیر واقعی و تجمعی پروژه الف در سه ماه پس از پایان قرارداد به شرح خواهد بود:
P= 30%
m= 10 ماه
n (ماه) | D% همان ماه | D% تجمعی |
1 | 33 | 33 |
2 | 36 | 69 |
3 | 39 | 108 |
یادآوری
می گردد برای رسیدن به این فرمول پیش فرض هایی به منظور ساده سازی آن در
نظر گرفته شده است مثل اینکه پیشرفت فیزیکی پروژه خطی فرض شده است در حالی
که معمولا پروژه ها برای پیشرفت فیزیکی خود از منحنی S استفاده می کنند.
قانون بیمههای اجتماعی کارگران ساختمانی
ماده 1- کارگران شاغل در
کارهای ساختمانی اعم از ایجاد یا توسعه ساختمان، تجدید بنا، تعمیرات
اساسی و یا تخریب مربوط به ساختمان و به ترتیب مندرج در این قانون با
نامنویسی و أخذ کد ملی نزد سازمان تأمین اجتماعی بیمه میشوند.
تبصره-
کارگران شاغل در کارهای ساختمانی تا زمان تحت پوشش قرار گرفتن به موجب این
قانون، کماکان از حیث خدمات مشمول قانون بیمه اجباری کارگران ساختمانی
مصوب 1352 و اصلاحات بعدی آن هستند و درصورت احراز شرایط از مزایای قانون
یاد شده برخوردار خواهند شد.
ماده 2 - کارگران شاغل در کارهای
ساختمانی درموارد زیر از شمول این قانون خارج و کماکان تابع قانون تأمین
اجتماعی مصوب 1354 و اصلاحات بعدی آن هستند:
1 - وزارتخانهها،
سازمانها، مؤسسات و شرکتهای دولتی و وابسته به دولت،مؤسسات عمومی
غیردولتی، شهرداریها، بانکها و مؤسسات عامالمنفعه و نیز کارخانجات دارای
پروانه بهرهبرداری اعم از اینکه انجام کار را به پیمانکار واگذار نمایند
یا رأساً انجام دهند.
2 - درمورد آن دسته از کارهای ساختمانی مشمول
این قانون که انجام آنها از طریق انعقاد پیمان به پیمانکار واگذار میشود
حق بیمه کارگران پیمانکار براساس ماده (38) قانون تأمین اجتماعی وصول
خواهد شد.
ماده 3 - وزارت کار و امور اجتماعی (سازمان آموزش فنی و
حرفهای) موظف است نسبت به فراخوان و آموزش کارگران شاغل در کارهای
ساختمانی اقدام و کارت مهارت فنی برای آنها صادر نماید.
تبصره 1 -
زمانبندی، شرایط و ترتیب صدور، تمدید، تعلیق و کارت مهارت فنی و نحوه
شناسایی کارگران شاغل در کارگاههای ساختمانی موضوع این ماده و اشتغال آنها
در طول دوره اعتبار کارت، طبق آئیننامهای خواهد بود که مشترکاً توسط
وزارتخانههای رفاه و تأمین اجتماعی، کار و امور اجتماعی، مسکن و شهرسازی
و کشور تهیه و
بهتصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
تبصره 2 -
کارگران شاغل دارای کارت مهارت فنی معتبر از تاریخ نامنویسی در سازمان
تأمین اجتماعی مبتنی بر کد ملی مشمول مقررات این قانون هستند و از تعهدات
آن بهرهمند خواهند شد.
ماده 4 - تعهدات موضوع این قانون شامل موارد زیر است که به بیمه شده درصورت احراز شرایط ارائه خواهد شد:
الف - حوادث و بیماریها.
ب - غرامت دستمزد.
ج - ازکارافتادگی.
د - بازنشستگی.
هـ - فوت.
تبصره-
افراد خانواده بیمه شده جهت برخورداری از خدمات موضوع بند(الف) این ماده
طبق ماده(58) قانون تأمیناجتماعی ودرمورد بازماندگان طبق مواد(81) و(82)
قانون یاد شده تعیین میگردند.
ماده 5 - درمواردی که انجام کارهای
ساختمانی مستلزم أخذ پروانه میباشد، مراجع ذیربط مکلفند صدور پروانه را
منوط به ارائه رسید پرداخت حق بیمه برای هر مترمربع سطح زیر بنا معادل
چهاردرصد (4%) حداقل دستمزد ماهانه سال درخواست پروانه به حسابی که سازمان
تأمین اجتماعی اعلام خواهد کرد، نمایند.
تبصره 1 - درصورتی که حوادث
ناشی از کار منجر به مصدومیت، فوت یا ازکارافتادگی گردد ولی متقاضی با
وجود الزام به گرفتن پروانه نسبت به أخذ آن اقدام ننموده باشد، سازمان
تأمین اجتماعی علاوه بر حق بیمه موضوع این قانون جریمهای بهطور مقطوع
معادل بیستوپنجدرصد(25%) اصل حق بیمه محاسبه و وصول خواهد کرد.
تبصره
2 - مبالغی که موقع صدور پروانه طبق مقررات این ماده پرداخت میگردد، در
محاسبه حق بیمه کارگران پیمانکار موضوع بند (2) ماده (2) این قانون محسوب
خواهد گردید.
ماده 6 - حق بیمه سهم بیمه شده معادل هفت درصد (7%)
دستمزد ماهانهای خواهد بود که طبق ماده (35) قانون تأمین اجتماعی مصوب
1354 برای کارگران تعیین میشود.
تبصره - دولت مکلف است معادل سه
درصد (3%) مأخذ کسر حق بیمه موضوع این ماده به عنوان سهم مشارکت خود به
سازمان تأمین اجتماعی پرداخت نماید، همچنین باتوجه به تعداد افراد تحت
پوشش، همه ساله با اعلام سازمان تأمین اجتماعی سهم مشارکت خود را در
بودجه کل کشور منظور و به سازمان تأمین اجتماعی پرداخت نماید.
ماده 7 - بیمه شده مکلف است حق بیمه خود را به ترتیبی که سازمان تأمین اجتماعی تعیین مینماید پرداخت نماید.
تبصره
- درصورت عدم پرداخت حق بیمه موضوع این قانون، سازمان طبق اختیارات مندرج
در قانون تأمین اجتماعی برای وصول حق بیمه اقدام خواهد نمود.
ماده 8
- نقل و انتقال سابقه پرداخت حق بیمه موضوع این قانون فیمابین صندوقهای
بیمه و بازنشستگی براساس قوانین مربوط انجام میشود.
ماده 9 - چگونگی
استفاده از خدمات درمانی، مدت و شرایط و میزان غرامت دستمزد برای حوادث
ناشی از کار، تعیین درصد ازکارافتادگی، چگونگی تشخیص حوادث ناشی وغیرناشی
از کار، شرایط پرداخت غرامت نقص مقطوع و برقراری مستمری جزئی و کلی،
نحوه محاسبه و میزان آن و تغییر درجه ازکارافتادگی جزئی و کلی تابع مقررات قانون تأمین اجتماعی خواهد بود.
ماده 10- مشمولان این قانون درصورت دارا بودن یکی از شرایط زیر میتوانند درخواست بازنشستگی نمایند:
1 - داشتن حداقل سابقه مقرر در قانون تأمین اجتماعی و شصت سال تمامسن.
2 - داشتن سی و پنج سال کامل سابقه پرداخت حق بیمه.
تبصره - میزان مستمری بازنشستگی طبق قانون تأمین اجتماعی تعیین میشود.
مستمری
از کار افتادگی جزئی و کلی، نحوه محاسبه و میزان آن و تغییرات درجه
ازکارافتادگی جزئی و کلی تابع مقررات قانون تأمین اجتماعی خواهد بود.
ماده
11 - شرایط بیمه شده متوفی، بازماندگان واجد شرایط بیمه شده متوفی، نحوه
برقراری مستمری بازماندگان و سهم مستمری هر یک از آنان طبق قانون تأمین
اجتماعی خواهد بود.
ماده 12 - درصورتی که ثابت شود وقوع حادثه ناشی
از کار مستقیماً ناشی از عدم رعایت مقررات حفاظت فنی کارفرما میباشد،
سازمان تأمین اجتماعی طبق مقررات این قانون (ماده 66 قانون تأمین اجتماعی و
تبصرههای آن) هزینههای مربوط را طبق ماده (50) قانون تأمین اجتماعی از
کارفرما مطالبه و وصول خواهد نمود.
ماده 13 - کلیه وزارتخانهها،
دستگاهها، نهادها، شرکتها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت، شهرداریها و
مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی و دستگاههایی که شمول قانون بر آنها
مستلزم ذکر نام است و مراجع صدور پروانه ساختمان مکلف به همکاری با مجریان
این قانون میباشند.
ماده 14 - از تاریخ تصویب این قانون آن دسته از
مواد قانون بیمه اجباری کارگران ساختمانی مصوب 1352 و سایر قوانینی که با
این قانون مغایر است لغو میگردد.
قانون
فوق مشتمل بر چهارده ماده و نه تبصره در جلسه علنی روز چهارشنبه مورخ نهم
آبانماه یک هزار و سیصد و هشتاد و شش مجلس شورای اسلامی تصویب و در
تاریخ 16/8/1386
به تأیید شورای نگهبان رسید./ن
برای اولین بار در ایران گروه مدل سازان اطلاعات ساختمان BIMTEAM (http://bimteam.ir) با مشارکت انجمن مهندسی و مدیریت ساخت ایران (http://icema.ir) اقدام به انتشار کتاب های تخصصی مدل سازی اطلاعات ساختمان جهت گسترش آگاهی و دانش مدل سازی اطلاعات ساختمان نموده است،این مجموعه گرانقدر به رایگان در زیر جهت دانلود و استفاده علاقه مندان و پژوهشگران گرامی در دسترس قرار دارد.
دانلود کتاب های مدل سازی اطلاعات ساختمان Building Information modeling (BIM) | ||||
مدل سازی اطلاعات ساختمان تمارین حال حاضر و آینده | Building Information Modeling-BIM in Current and Future Practice
| |||
استادی در Autodesk® Revit® نسخه آرشیتکت 2016 | Mastering Autodesk® Revit® Architecture 2016 | |||
طراحی BIM:پتانسیل های خلاقیت استفاده از مدل سازی اطلاعات ساختمان | BIM Design: Realising the Creative Potential of Building Information Modelling | |||
ساخت پل:HCI،تصویر سازی و مدل سازی غیر متعارف | Building Bridges:HCI, Visualization, andNon-formal Modeling | لینک دانلود | ||
BIM سبز:طراحی پایدار موفق با مدل سازی اطلاعات ساختمان | Green BIM:Successful Sustainable Design with Building Information Modeling | لینک دانلود | ||
مدل سازی اطلاعات ساختمان و مدیریت ساخت | BIM and Construction Management | لینک دانلود | ||
استادی در Autodesk® Revit® نسخه استراکچر 2009 | Mastering Autodesk® Revit® structure 2009 | لینک دانلود | ||
مدل سازی اطلاعات ساختمان و طراحی یک پارچه | BIM and Integrated Design | لینک دانلود | ||
مدل سازی اطلاعات ساختمان راهنمای اجرای استراتژیک برای معماران، مهندسان، سازنده ها و املاک و مستغلات مدیران دارایی | Building
Information Modeling A Strategic Implementation Guide for Architects,
Engineers, Constructors, and Real Estate Asset Managers | لینک دانلود | ||
استادی در Autodesk® Revit® نسخه مپ (تاسیسات) 2016 | Mastering Autodesk® Revit® MEP 2016 | لینک دانلود | ||
مدل سازی اطلاعات ساختمان یکپاچه سازی با اتودسک نویس ورکس | BIM Collaboration with Autodesk Navisworks | لینک دانلود | ||
اطلاعات ساختمان برنامه ریزی مدل سازی و مدیریت پروژه های ساختمانی با 4D CAD و شبیه سازی | Building Information ModelingPlanning and Managing Construction Projects with 4D CAD and Simulations | لینک دانلود | ||
توسعه محتوا BIM | BIM Content Development | لینک دانلود | ||
آرچی 19 - راهنمای قطعی | ArchiCAD 19 – The Definitive Guide | لینک دانلود | ||
هندبوک پژوهش اطلاعات ساختمان، مدل سازی و اطلاعات ساخت و ساز:مفاهیم و تکنولوژی | Handbook of Research on Building Information Modeling and Construction Informatics: Concepts and Technologies | لینک دانلود | ||
تاثیر ساختمان مدلسازی اطلاعات | The Impact of Building Information Modelling | لینک دانلود | ||
کتاب راهنمای مدیر BIM | The BIM Manager’s Handbook | لینک دانلود | ||
BIM برای صاحبان ساختمان و توسعه دهندگان | BIM for Building Owners and Developers | لینک دانلود | ||
BIM و مدیریت ساختمان: وسایل تایید شده، روش، و گردش کار | BIM and Construction Management: Proven Tools, Methods, and Workflows | لینک دانلود | ||
مدل سازی اطلاعات ساختمان برای Dummies | Building Information Modeling For Dummies | لینک دانلود | ||
BIM برای مدیران تاسیسات | BIM for Facility Managers | لینک دانلود | ||
BIM در مقیاس کوچک طراحی پایدار | BIM IN SMALL-SCALE SUSTAINABLE DESIGN | لینک دانلود | ||
سطح توسعه مشخصات مدل سازی اطلاعات ساختمان | LEVEL OF DEVELOPMENT SPECIFICATION BIM | لینک دانلود | ||
استراتژی برای ساخت و ساز گروه کارفرمای دولت از کار گروه BIM صنعت | Strategy Paper for the Government Construction Client Group From the BIM Industry Working Group | لینک دانلود | ||
مدلسازی اطلاعات ساختمان برنامه ها و شیوه های | Building Information Modeling Applications and Practices | لینک دانلود | ||
IT در مدیریت امکانات موفق استفاده(آلمانی) | IT im Facility Management erfolgreich einsetzen | لینک دانلود | ||
مدل سازی اطلاعات ساختمان: اصول و فن آوری و عمل صنعتی(آلمانی) | Building Information Modeling Technologische Grundlagen und industrielle Praxis | لینک دانلود | ||
مدل یک ساختمان در ArchiCAD و Revit | Modelling a building in ArchiCAD and Revit | لینک دانلود | ||
اطلاعات ساختمان چارچوب مدل سازی برای طراحی سازه | Building Information Modeling Framework for Structural Design | لینک دانلود | ||
کتاب BIM: راهنمای مدل سازی اطلاعات ساختمان برای صاحبان، مدیران، طراحان، مهندسان و پیمانکاران | BIM handbook : a guide to building information modeling for owners, managers, designers, engineers and contractors | لینک دانلود | ||
AUTODESK BIM طرح استقرار: چارچوب عملی برای پیاده سازی BIM | AUTODESK BIM DEPLOYMENT PLAN: A Practical Framework for Implementing BIM | لینک دانلود | ||
نرم افزار Autodesk Revit® معماری 2010 تمرین | Autodesk® Revit® Architecture 2010 in Practice | لینک دانلود | ||
نرم افزار Autodesk REVIT® معماری 2015 ملزومات | AUTODESK® REVIT® ARCHITECTURE 2015 ESSENTIALS | لینک دانلود | ||
نرم افزار Autodesk REVIT® معماری 2015 بدون نیاز به تجربه | AUTODESK® REVIT® ARCHITECTURE 2015 NO EXPERIENCE REQUIRED | لینک دانلود | ||
BIM عملی 2012: مدیریت، هماهنگی اجرا و ارزیابی | PRACTICAL BIM 2012: Management, Implementation Coordination and Evaluation | لینک دانلود | ||
اجرای BIM در تدارکات عمومی رویکرد مبتنی بر مدل برای صنعت ساخت و ساز | The implementation of BIM within the public procurement A model-based approach for the construction industry | لینک دانلود |
One of the things we should always watch for, is the Business Case. It’s one of the seven themes in PRINCE2.
Business Case
The Business Case is a concept that contains the justification of the
project, and its supportive information. We use it for making high-level
decisions, and to see if it’s still beneficial to continue the project.
Do you remember the Manage by Stages principle? OK, let’s discuss the Business Case based on the stages:
Pre-project:
it’s not a stage, but a period before we start the project. We just
want to know if it’s a good idea to start the project. So, we create a
simple Business Case. A complete and reliable Business Case needs a lot
of planning; for example, we should know the resource requirements and
schedule. But it’s really expensive to do so for every idea. That’s why
we create an “outline Business Case” in the pre-project period, which is
really rough and high-level. If it was promising, we’ll move on to the
first “stage”.
Initiation stage: the first stage is initiation, and
it simply means “planning”. In this stage, we prepare a high-level plan
for the whole project. Therefore, we would be able to turn our “outline
Business Case” into a real “Business Case”. Then we check to see if the
project is beneficial enough, and if it was, we will start the second
stage, which is the first delivery stage.
Delivery stages: we will
have one or more delivery stages after the initiation stage. During
them, we will keep updating the business case and use it to make the
high-level decisions and see if we need to cancel the
project
.
It’s easy to talk about updating the Business Case, but it needs a lot of work. So, when should we do it? Every week for example? Of course not. What’s your idea? Tip: we do it for two events.
در حال حاضر، وضعیت امنیت فضای تبادل اطلاعات کشور، بویژه در حوزه
دستگاههای دولتی و خصوصی، در سطح نامطلوبی قرار دارد. از جمله دلایل اصلی
وضعیت موجود، میتوان به فقدان زیرساختهای فنی و اجرائی امنیت و عدم انجام
اقدامات موثر در خصوص ایمنسازی فضای تبادل اطلاعات این دستگاهها اشاره
نمود.
بخش قابل توجهی از وضعیت نامطلوب امنیت فضای تبادل اطلاعات
کشور، بواسطه فقدان زیرساختهائی از قبیل نظام ارزیابی امنیتی فضای تبادل
اطلاعات، نظام صدور گواهی و زیرساختار کلید عمومی، نظام تحلیل و مدیریت
مخاطرات امنیتی، نظام پیشگیری و مقابله با حوادث فضای تبادل اطلاعات، نظام
مقابله با جرائم فضای تبادل اطلاعات و سایر زیرساختهای امنیت فضای تبادل
اطلاعات در کشور میباشد. از سوی دیگر، وجود زیرساختهای فوق، قطعا تاثیر
بسزائی در ایمنسازی فضای تبادل اطلاعات دستگاههای دولتی خواهد داشت.
آشنائی با سیستم مدیریت امنیت اطلاعات (ISMS)
صرفنظر
از دلایل فوق، نابسامانی موجود در وضعیت امنیت فضای تبادل اطلاعات
دستگاههای دولتی، از یکسو موجب بروز اخلال در عملکرد صحیح دستگاهها شده و
کاهش اعتبار این دستگاهها را در پی خواهد داشت، و از سوی دیگر، موجب
اتلاف سرمایههای ملی خواهد شد. لذا همزمان با تدوین سند راهبردی امنیت
فضای تبادل اطلاعات (افتا) کشور، توجه به مقوله ایمنسازی فضای تبادل
اطلاعات دستگاههای دولتی، ضروری به نظر میرسد. این امر علاوه بر کاهش
صدمات و زیانهای ناشی از وضعیت فعلی امنیت دستگاههای دولتی، نقش موثری در
فرآیند تدوین سند راهبردی امنیت فضای تبادل اطلاعات کشور خواهد داشت.
مفاهیم پایه استانداردهای مدیریت
استاندارد
های سری ایزو 9000 در واقع تعیین کننده ویژگی ها یا مشخصات فنی برای محصول
نیستند بلکه استاندارد هایی هستند که بر فرآیند و عملکرد کلیه فعالیت ها
که بر کیفیت محصول یا خدمات نهایی تاثیر می گذارند توجه دارد و به همین روی
برای هر نوع صنایع تولیدی و خدماتی کاربرد دارد .
استاندارد های
سری ایزو 9000 می گوید که کیفیت محصول ، فقط از طریق کنترل و بازرسی صد در
صد به صورت پیوسته قابل تامین نیست بلکه کیفیت باید در فرآیند تولید و آن
هم در کلیه بخشهای یک سازمان بوجود آید و به همین سبب است که کیفیت و ارزش
نهادن بر کیفیت را مسئولیت مشترک کلیه کارکنان و در تمامی بخشهای یک سازمان
به همراه رضایت مشتریان تلقی می نماید .
انجمن مهندسی و مدیریت ساخت ایران (ICEMA) Iran Construction Engineering Management Association
چوب PRINCE 2 – مختصر شده PRojects IN Controlled Environments – روشی ساده و کاربردی و یکی از موفقترین چارچوبها برای مدیریت انواع پروژهها خصوصاً پروژههای فناوری اطلاعات میباشد. این دوره 3 روزه به عنوان دوره تکمیلی تور آموزشی PRINCE2 تهیه و ارائه گردیده است تا شرکت کنندگان دوره مذکور بتوانند آنچه را بصورت عمومی و بعضا اجمالی در درباره پرینس 2 شنیده اند را بصورت خاص و اثربخش به عنوان یک متدولوژی مدیریت پروژه در پروژه های خود مورد استفاده قرار دهند.
این دوره برای افرادی که بصورت روزانه در حال کار برروی پروژه هستند طراحی شده است. دوره با ارائه دانش کاربردی به بررسی نحوه بکارگیری روش PRINCE2 در مدیریت پروژه ها میپردازد.
محل برگزاری دوره:کلاردشت شهر اکسیژن
لینک ثبت نام
چارچوب PRINCE 2 – مختصر شده PRojects IN Controlled Environments – روشی ساده و کاربردی و یکی از موفقترین چارچوبها برای مدیریت انواع پروژهها خصوصاً پروژههای فناوری اطلاعات میباشد. این دوره 3 روزه به عنوان دوره تکمیلی تور آموزشی PRINCE2 تهیه و ارائه گردیده است تا شرکت کنندگان دوره مذکور بتوانند آنچه را بصورت عمومی و بعضا اجمالی در درباره پرینس 2 شنیده اند را بصورت خاص و اثربخش به عنوان یک متدولوژی مدیریت پروژه در پروژه های خود مورد استفاده قرار دهند.
این دوره برای افرادی که بصورت روزانه در حال کار برروی پروژه هستند طراحی شده است. دوره با ارائه دانش کاربردی به بررسی نحوه بکارگیری روش PRINCE2 در مدیریت پروژه ها میپردازد.
محل برگزاری دوره:کلاردشت شهر اکسیژن
مقدمه:
تغییر و تعارض در پروژه ها در کار و حتی در زندگی روزمره
بسیار شایع است. هرگونه حذف، اضافه یا تجدیدنظر در اهداف و دامنه پروژه
بدون توجه به آنکه زمان پروژه را کاهش یا افزایش دهد، تغییر می نامند.
ایجاد تغییر در یک پروژه می تواند متأثر از عوامل بسیاری باشد. برخی از این
عوامل، اشتباهات در برآوردهای اولیه، تغییرات فناوری در طول انجام پروژه،
تغییرات شرایط بازار محصولات، کاهش بودجه و یا تغییرات ناخواسته جدول هزینه
هستند. اما در حالت کلی و در بیشتر موارد فقدان ارتباطات به موقع و موثر
یا فقدان یکپارچگی، عدم قطعیت، محیط درحال تغییر و افزایش و پیچیدگی پروژه،
موجب تغییر پروژه می شود. علاوه بــر ایـن، این گونه تغییرات می تواند بر
جنبه های دیگر زمان بندی اجرا، اثر بگذارد که در این صورت نتایجی برای
مدیریت برنامه به همراه خواهد داشت. در مدیریت پروژه، تغییر پروژه می تواند
موجب تغییر قابل توجه در مدت قرارداد و کل هزینه مستقیم و غیرمستقیم یا هر
دو شود. بنابراین، تیم های مدیریت پروژه باید بتوانند به نحو موثر به
تغییرات پاسخ دهند تا اثرات منفی تغییر پروژه به حداقل کاهش یابد. چون
تغییرات در پروژه ها شایع است مدیریت می تواند و باید با آنها کنار آید،
خود را با آنها وفق دهد و از تاثیرگذاریهای مثبت تغییرات بر وضعیتهایی که
درعمل پیش می آید استفاده و تغییر را نشانه رشد قلمداد کند. KARTAM (1996)
معتقد است که اگر یک مسئله را زودتر بررسی کنیم تعارضها کاهش می یابد زیرا
مسائلی می توانند شناسایی گردند و تغییرات مفیدی را ایجاد کنند. ابزارهای
رایج برنامه ریزی پروژه همچون تحلیل ریسک را می توان برای کاهش آثار مخرب
تغییر به کار برد زیرا با آنها می توان تعارضهای احتمالی را شناسایی و پیش
بینی کرد.
به نظر می رسد همواره ارتباطات مناسب موجب
تغییراتی می شوند که آثار مثبت روی پروژه دارند، چون مدیران می توانند
درسهای باارزشی از تعارض پیش آمده بگیرند (PINTO AND KHARBANDA-1993) . یک
استراتژی که قبل از شروع پروژه می توان آن را مورد بررسی قرار داد این است
که به مراحل انجام پروژه بیندیشیم و از ابزارهایی استفاده کنیم که پیشتر
شرح داده شد تا از تعارض جلوگیری شود. تهیه و اجرای یک سیستم مدیریت تغییر
قبل از شروع پروژه یک گام مناسب و عملی برای مدیریت موثر تغییر است.
سیستم مدیریت تغییر پروژه
مطالعات انجام شده قبلی
موسسه
صنعت ساختمان (CONSTRUCTION INDUSTRY INSTITUTE=CII) تیم تحقیقاتی مدیریت
تغییر پروژه را به منظور یافتن روشی درجهت کاهش یا به حداقل رسانیدن
تاخیرهای ناخواسته ایجاد کرد. نتیجه کار تیم تحقیقاتی این موسسه آن بود که
صرفه جویی قابل توجه در هزینه و زمان و نصب پروژه با اصلاح مدیریت تغییر
قابل حصول است.
الگوریتم ارائه شده در این مجموعه براساس نتیجه
همکاری بین دوازده عضو تیم تحقیق درباره تغییر پروژه های (CII) است که
مراجعــه کننــدگان و هم مشاوران پروژه ها می توانند از سیستم مدیریت تغییر
ارائه شده توسط این گروهها به خاطر بازدهی آن در برخورد با تغییرات بهره
ببرند. در پروژه های ساختمانی مشاوران شامل طراحان، مشاوران مدیریت ساختمان
و پیمانکاران هستند. اما سیستم مدیریت تغییر طوری طراحی شده که با پروژه
های خارج از صنعت و ساختمان که از برنامـه ها و روشهای مدیریت پروژه
استفاده می کنند نظیر تهیه نرم افزار، تهیه محصولات جدید و بخش مخابرات نیز
سازگاری کامل داشته باشد.
ساختار سیستم
سیستم
مدیریت تغییرپروژه دارای دو سطح شامل یک سطح اصول اولیه و یک سطح تفصیلی
فرایندهای مدیریت است. در این مجموعه بیشتر به شرح ساختار سطح اول پرداخته
شده است. سطح نخست بر پنج اصل بنا شده است:
1 - ترویج یک فرهنگ تغییر متوازن؛ 2 - تشخیص تغییر؛ 3 - ارزیابی تغییر؛ 4 - اجزای تغییر؛ 5 - بهبود مستمر براساس تجارب کسب شده.
درعمل
هریک از این اصول دست در دست اصول دیگر دارد. درواقع برای افزایش کارایی
سیستم این تعامل بین اصول لازم است. در این سیستم لازم نیست که تشخیص،
ارزیابی و اصول دیگر فقط در مورد یک پروژه صدق کند، بلکه اعمال نتایج و
نتیجه گیریهای استفاده از سیستم درمورد یک پروژه ممکن است مشابه با پروژه
های دیگر باشد درصورتی که دامنه پروژه هــا مشابه یکدیگر باشد. اگر یک راه
همه جانبه برای تغییر موثر یا یک راه همه جانبه برای مقایسه تعارضها در
پروژه های مشابه وجود داشته باشد درنتیجه هزینه و تأخیر مشاهده شده در یک
پروژه را می توان کاهش داد. از این گذشته تصمیم گیری ی خصوصیت قابل توجه
است که در هر مرحله از پروژه بروز می کند. تقریباً در هر مرحله ای تصمیم
گیری ضروری است. اغلب این تصمیم گیریها بر وظایف دیگری که انجام می شود اثر
می گذارد و برای موثر ساختن فرایند کل تصمیم گیری، مدیران پروژه و دیگر
پرسنل یک پروژه باید شناخت کلی نسبت به پروژه های مرتبط یا مشابه داشته
باشند. پس داشتن یک سیستم ارتباطات و گزارش مناسب دارای اهمیت است.
ترویج یک فرهنگ متوازن تغییر
اولین
اصل مدیریت موثر تغییرات، ترویج یک فرهنگ متوازن تغییر است. در این اصل
انتقال، ارتباطات و گزارش عوامل بحرانی موفقیت پروژه بین اعضای تیم بسیار
مهم است زیرا آنها بخشی از دامنه پروژه اند. همچنین این اقدامات می تواند
از بروز تعارضها جلوگیری کند. دو مفهوم دیگر نیز برای تیم مدیریت پروژه
باید معرفی شود، تغییرات مفید و تغییرات مضر. این خیلی مهم است که اعضای
تیم را تشویق و حمایت کنند که خود به تشویق تغییرات مفید پرداخته و از
تغییرات مضر برحذر باشند. همه تغییرات بد نیستند. بعضی از تغییرات مطلوب
هستند. تیم مدیریت از تغییرات مفید استقبال می کند که این امر به کاهش
هزینه و زمان، منجر خواهدشد. ولی زمینه را برای دنبال کردن این موضوع توسط
مدیریت نیز فراهم می سازد. ازسوی دیگر، تغییرات مضر را باید هرچه بیشتر
کاهش داد. این تغییرات ارزش پروژه را کاهش داده و اثرمنفی روی یک پروژه می
گذارد. تغییرات مضر وقتی بروز می کند که جایگزینهای ناکافی برای مسئله ای
که آنها با آن درگیرند، وجود داشته باشد. بنابراین، شناسایی حوزه هایی که
در آنها احتمال تغییر وجود دارد نیز مهم است. زیرا تیم می تواند تغییرات را
پیش بینی کرده و عکس العملهای لازم را نسبت به آن پیش بینی کند. البته در
بیشتر مواقع زمان بروز یک تغییر مشخص می کند که آیا آن تغییر مفید یا مضر
بوده است. توصیه ای در مراحل اولیه یک طراحی ممکن است مفید باشد ولی همان
توصیه اگر در مراحل بعدی پروژه توصیه شود عملاً به افزایش هزینه و زمان
پروژه می انجامد اگرچه بعید است که اصلاحات ناشی از تغییر روی خود تغییر
اثر نگذارد. این توصیه ممکن است بخش باقی مانده پروژه را در برابر ضرر و
زیان دور از انتظار محافظت کند.
تشخیص تغییر
اصل
دوم مدیریت موثر تغییر، تشخیص دادن تغییر است و همانند اصل اول، ارتباطات
درون گروهی بسیار مهم است. در این اصل، اعضای تیم تشویق به بحث آزاد و
شناسایی تغییرات احتمالی می شوند. شناسایی تغییرات قبل از بروز عملی آنها
به گروه کمک می کند تا تغییرات را بهتر و زودتر مدیریت کنند. پس از تشخیص
تغییرات احتمالی، اعضای تیم باید مشخص کنند که انجام این تغییرات لازم
هستند یا انتخابی. یک تغییر لازم مثل تغییر برای مطابقت پروژه با مقررات
ساختمان الزامی است و بررسی آن با بررسی یک تغییر اختیاری فرق می کند.
تغییر اجباری یا اختیاری بالاخره بر روی پروژه اثر خود را می گذارد. این
آثار بر هزینه، زمــان و ســازمــاندهی پروژه ها اثر می گذارد کـه آن را در
مدل فــراینــد CMS می بینیم. سیستم پروژه می تواند آثار احتمالی بر
پــروژه را مثبت یــا منفــی تعییـن کرده و به گونه ای عمل کند که تغییرات
منفی کاهش یابد.
ارزیابی تغییر
اصل سوم مدیریت
تغییر، ارزیابی تغییرات است. در ادامه اصل قبلی هدف از ارزیابی تغییر تعیین
این مطلب است که آیا سیستم مدیریت می تواند تغییر پیشنهادی را بپذیرد و
اجرا کند یا نه؟
اگر تغییر موردنظر دارای اولویت اساسی ازنظر زمانی
باشد تیم مدیریت باید منبع تامین اعتبار موقتی تعیین کند زیرا هرگونه تأخیر
در تغییر احتمالاً بر هزینه آن خواهدافزود. اما اگر تغییر نسبت به زمان
حساس نباشد، مدیریت می تواند با حوصله بیشتر، پیشنهاد را بررسی کند تا مشخص
شود آیا تغییر لازم بوده یا خیر؟ دلیل این بررسی دوباره این است که وظیفه
تیم افزایش هرچه بیشتر سود پروژه و کاهش هرچه بیشتر آثار منفی تغییر است.
برای افزایش هرچه بیشتر سود، تیم باید تغییراتی را که ضروری نیست یا با
اهداف بیان شده پروژه نمی خواند، و سرمایه را برگشت نمی دهد حذف کند. تغییر
اختیاری این است که مدیریت می تواند اهداف بودجه، یا زمان پروژه اولیه را
تغییر دهد. این تغییر احتمالی را فقط وقتی می توان تائید کرد که سود آن بر
ضررش فزونی داشته باشد. بعضی از شرکتها از نسبت نفع به هزینه برای این کار
استفاده می کنند. تغییری که در مراحل بعدی پروژه ارزیابی می شود، نسبت سود
به هزینه بالاتری دارد تا تغییری که زودتر بروز می کند.
یک نکته
کلیدی که اعضای تیم پروژه باید بدانند این است که تصمیم ها در پروژه ها در
حال تحول است. اعضای تیم باید درک کنند که تصمیم به تغییر می تواند به
عنوان یک منطقه آزمون در پروژه عمل کند. این نقاط آزمون لازم هستند تا
هرگونه اشتباه یا هرگونه تغییر غیرضروری به حداقل برسد و سود افزایش یابد و
یا به دامنه تعیین شده پروژه برسد. از این گذشته این نقاط کنترل برای تیم
مهم است زیرا تیم باید تصمیم بگیرد، آیا پروژه ادامه یابد یا نه؟ هرگونه
اشتباه می تواند کل سرمایه گذاری انجام شده را به خطر بیندازد.
اجزای تغییر
اجزای
تغییر اصل بعدی سیستم مدیریت تغییر پروژه است. این مرحله در مدیریت تغییر
پروژه بسیار مهم است زیرا دلیل اصلی داشتن سیستم نیز همین اصل است. تیم
تحقیق همواره به مواردی برخورد می کند که در آن هیچ فرایند معمولی برای
اطمینان از اجزای تغییر وجود ندارد. وقتـی مدیریت مافوق با تغییر موافقت می
کنــد مـراحل بررسی در همانجا متوقف می شود درعوض مهمترین مراحل، معمولاً
همان اجراست. دراین اصل تائید تغییرات مجوزی است که مدیریت مافوق می دهد. و
باید اولویت فراوان برای آن قائل شد. این مجوز باید وقتی صادر شود که به
همه طرفها درباره تغییر احتمالی اطلاع داده شود. در بسیاری موارد تغییرات
به مسائل جدید منتهی می شوند. نظارت بر اجرای تغییر شامل نظارت بر امور
دیگر نیز هست.
بهبود مستمر براساس تجارب کسب شده
اصل
پنجم و آخرین اصل از سیستم مدیریت تغییر این است که همواره از اشتباهاتی
که موجب تغییر شده درس بگیریم. ایده مهم این اصل یافتن ریشه ها و ارزیابی
اشتباهات برای اصلاح آنهاست. این تحلیلها باید به بحث آزاد گذاشته شود تا
هرکس بتواند ریشه تغییرات را بشناسد. و اینکه اعضای گروه اشکالات ناشی از
تغییر را بدانند بسیار مهم است، چرا که تجربه مدیران تغییر به آنها کمک می
کند تا در آینده از مشکلات مشابه پیشگیری و اگر هم پیش آمد آن را حل کند.
نتیجه گیری
هدف
اصلی این مطالب معرفی یک سیستم مدیریت تغییر منظم برای پروژه ها است.
سیستمی که دارای فرایند دو مرحله ای با اصول اساسی و فرایند مدیریتی برای
اجرای آن اصول است. با داشتن یک روش سیستماتیک برای تغییرات، کارایی انجام
یک پروژه و میزان موفقیت آن پروژه افزایش خواهد یافت.
منابع:
1 - CII PROJECT CHANGE MANAGEMENT RESEARCH TEAM. (1994). PROJECT CHANGE MANAGEMENT, CONSTRUCTION INDUSRY INSTITUTE, AUSTIN, TEX.
2 - MALLAK, L.KURSTEDT JR.H. AND PATZAK, G.(1997). “PLANNING FOR CRISES IN PROJECT MANAGEMENT”. PROJ. MGMT, 28(2), 14-20.
3 - NAOVM. (1994). “CRITICAL ANALYSIS OF TIME AND COST OF MANAGEMENT 120(4), 687-705.
4 - PINTO.J. AND KHARBANDA, O.(1995). “PROJECT MANAGEMENT AND CONFLICT RESOLUTION”. PROJ. MGMT. J. 26(4). 45-54.
5 - TIONG, R.(1990). “EFFECTIVE CONTROLS FOR LARGE SCALE CONSTRUCTION PROJECTS. “PROJ. MGMT. J. 11(1), 32-42.
کاربرد مدل سازی اطلاعات ساختمان در فازاجرای پروژه های ساخت
اصل اولیه در انجام پروژه،طراحی و اجرای هرچه بهتر خواسته های ذینفعان و تحویل به موقع آن است.برای اینکه بتوان به این امر دست یافت در اجرای پروژه باید مدیریت صحیح و متناسب با اصول مدیریتی بر روند کارها نظارت داشته باشد. تکنولوژی مدل سازی اطلاعات ساختمان یکی از ابزارهای درحال پیشرفت و امیدوار کننده درصنعت معماری،مهندسی و ساخت(AEC) است که در زمینه های مختلف این رشته توانایی به کارگیری دارد.هدف از این مقاله معرفی تکنولوژی BIM و بررسی عملکرد آن در اجرای پروژه های ساخت میباشد،تا با استفاده از آن بتوان به بهترین شکل عملیات ساخت را بهینه سازی نمودو در پایان پروژه پل کروسل به عنوان یک نمونه موفق از به کارگیری این تکنولوژی در اجرای پروژه معرفی شده است.(Amir Hossein Sotoodeh Beydokhti)
چکیده: برای اجرای هر پروژه¬ای نیاز به اخذ یک تأئیدیه مبنی بر اثبات
رابطه مثبت و منطقی بین پروژه و استراتژی سازمانی از مسئولان ارشد و
ذینفعان کلیدی یک بنگاه اقتصادی وجود دارد. طبیعی است که مسئولان ارشد
برای صدور این تأئیدیه نیاز به ابزاری برای اندازه¬گیری مفهوم فوق دارند.
منشور پروژه، بهترین ابزار برای ارزیابی شاخص فوق و مفاهیم مهم دیگری در هر
پروژه محسوب می¬شود. این ابزار در ابتداییترین نقطه پروژه، زمانی که باید
اهداف و ایدههای پروژه برای عملیاتی کردن آن ارائه شود، ایجاد شده و
سندی ایدهآل برای مستندسازی روابط بین پروژه و استراتژی سازمانی محسوب
میشود. با وجود این، منشور یکی از مهجورترین اجزای قابل عرضه در بحث
مدیریت پروژه بوده که بسیار کم به آن پرداخته شده است. موضوعات برنامهریزی
زمانی و هزینهای، در مقایسه با موضوع منشور پروژه، توجه زیادتری را به
خود جلب کردهاند.
منشور پروژه چیست؟
ویرایش سوم راهنمایPMBOK،
منشور پروژه را به عنوان «سندی» تعریف میکند«که توسط طراح یا حامی پروژه
انتشار یافته و به طور رسمی موجودیت پروژه را تصویب و اختیار به کارگیری
منابع سازمانی را در جهت انجام فعالیتهای پروژه، به مدیر پروژه واگذار
میکند.» (PMBOK سال 2004، صفحه 368). واژه کلیدی در این تعریف، «اختیار»
است. منشور، به پروژه موجودیت و اعتبار می بخشد و مدیر پروژه را دارای مجوز
و اختیار قانونی میکند.
راهنمای PMBOK فهرست اطلاعات خاصی را که باید
به طور مستقیم یا با استفاده از منابع دیگر در منشور درج شود، بیان میکند.
این اطلاعات عبارتند از:
- نیازها و الزامات
- نیازهای کسب و کار
- جدول زمانبندی کلی
- پیشفرضها و محدودیتها
- وضعیت کسب و کار، شامل بازده سرمایهگذاری.
این
فهرستی استاندارد و معمول است که نشان میدهد منشور پروژه «بهتر است» از
چه اجزایی تشکیل شود. اما اگر سندی یک یا چند مورد از موارد فهرست بالا را
هم نداشته باشد همچنان میتواند به عنوان منشور پذیرفته شود. اگر واقعاً
محاسب? نرخ بازده سرمایهگذاری، به منظور وارد کردن آن در منشور پروژه لازم
بود، پروژههای معدودی را می¬توانستیم دارای منشور بنامیم. متخصصان هنوز
در مورد اینکه آیا محاسبه نرخ بازده سرمایه گذاری برای پروژههای نظارتی یا
وابسته معنیدار است یا نه، به نتیجه نرسیده¬اند. بسیاری از پروژههای
فناوری اطلاعات نیز دارای تجزیه و تحلیل نرخ بازده سرمایه گذاری نیستند.
ممکن
است کلمه «سند» در تعریف منشور پروژه و یا فهرست اطلاعات مشخصی که کتاب
PMBOK برای وارد کردن در منشور پروژه ارائه داده است، باعث برداشت اشتباه
برخی از مدیران پروژه شود. آنها میترسند که اگر در تنظیم منشور پروژه از
قالبی از پیش تعیینشده و عناوینی مشخص استفاده نکنند، دیگر آن سند به
عنوان منشور پروژه قابل مراجعه نباشد. در حالی که راهنمای PMBOK استفاده از
هیچ قالب مشخصی را برای این سند الزامی نساخته است و منشورهای پروژه
میتوانند فرمهای مختلفی داشته باشند. شکل ظاهری منشور حتی میتواند به
صورت یک ایمیل یا یادداشتی کوتاه و معمولی هم باشد.
برداشتهای اشتباه و رایج در مورد منشورها
اصطلاح
«منشور پروژه» اغلب به اشتباه فهمیده میشود. مدیران پروژه کمتجربهتر،
معمولاً اعتقاد دارند که منشور باید سندی بسیار رسمی باشد. خود کلمه
«منشور» به تنهایی، در زبان انگلیسی به عنوان معادلی برای قراردادها یا
اسناد اجرایی و اغلب اسناد مربوط به تأسیس شهرها، مؤسسات آموزشی و یا حتی
مجموعههای دولتی به کار میرود. به طور سنتی، منشور سندی رسمی و قانونی
است. منشورهای سنتی میتوانند بسیار ساده و مختصر باشند، اما افراد کمی
دارای چنین نگرشی در مورد آنها هستند.
اما منشور پروژه، مفهومی کاملاً
متفاوت است که نوعاً توسط وکیل آماده نمیشود و ممکن است دارای هیچگونه
بار حقوقی نباشد. منشور پروژه تنها مجوزی است برای انجام مجموعه تلاشها در
یک دوره زمانی مشخص.
این برداشتهای اشتباه باعث شده که بسیاری از
مدیران پروژه با وجود داشتن منشور، از تشخیص آن ناتوان باشند. دلایلی که
این مدیران پروژه در توضیح نداشتن منشور یا ناتوانی خود در تنظیم منشور به
آنها استناد میکنند، عمدتاً میتواند شامل موارد زیر باشد:
- «سندی
وجود ندارد که به تنهایی شامل تمام اطلاعات مربوط به اعطای مجوز، نام
پروژه، نیازها و الزامات کسبوکار و نام مدیر پروژه باشد_»
- «ما سندی با تمام اطلاعات صحیح در اختیار داریم، اما این سند توسط حامی پروژه نوشته نشده است.»
-
«رئیس من فقط مسؤولیت انجام کار را به من واگذار کرده و پس از آن تمام
اسنادی را که برای آغاز پروژه به آنها نیاز دارم برای من ایمیل کرده است.
من منشوری ندارم.»
- «ما هنوز به مرحله تهیه و جمعآوری نیازها و
الزامات نرسیدیم، پس چگونه میتوانیم در این مرحله منشور داشته باشیم؟ ما
نیازها و الزامات خود را نمیشناسیم.»
همیشه نباید یک سند داشته باشیم
منشور
پروژه همیشه نباید در یک سند گنجانده شود. در ایدهآلترین حالت، یک سند
حداکثر، اجاز? انجام کار را صادر کرده و مراجع و منابع را با استفاده از
اسناد و مدارک موجود مشخص می¬کند که نشاندهنده نیازها و الزامات کسب و
کار، زمانبندی وقایع مهم و دیگر اطلاعات کلیدی است.
در غالب شرکتهایی
که کار پروژه را از طرف مشتری انجام میدهند، دستور انجام کار میتواند به
عنوان جزئی کلیدی از منشور پروژه، ایفای نقش کند. این دستور، در این
شرکتها، مجوز استفاده از منابع سازمانی را به افراد مشخصی اعطاء میکند.
امضای مشتری در پای سند، اجازه و اختیار را از طرف مشتری به شرکت مشاور
منتقل میکند و امضای مقابل از طرف مسئول یا گروه مشاوره نیز اجرای
توافقنامه را برای مشاور الزامآور میسازد.
حامیان پروژهها معمولاً
مدیران اجرایی ارشد هستند که اوقات آزاد آنان کم و محدود است. به همین
دلیل، انتظار نگارش و ارائه منشور کامل پروژه از طرف آنان، حتی در سازمانی
پروژهمحور، شاید غیرمعقول و ناممکن باشد. مدیران اجرایی ارشد معمولاً
هنگام تنظیم پیامهای مهم، از تندنویس یا کسانی که توانایی مکتوب کردن سخنان
را دارند، استفاده میکنند. مدیر پروژه باید خود را برای ایفای این نقش،
یعنی تنظیم پیشنویس و حتی نسخه نهایی منشور آماده کند.
نوشتن منشور
توسط حامیان پروژه، بخصوص برای پروژههایی که حامیان آن را کمیته یا
مجموعهای از افراد تشکیل میدهند، غیرعملی است. نوعاً در این شرایط، مدیر
پروژه یا یکی از حامیان به نوشتن سند اقدام کرده و دیگران آن را تأیید
میکنند.
نگارش منشور
به منظور انتشار منشور در ابتداییترین
نقطه پروژه، نویسنده منشور باید آن را تنها بر اساس بخشی از اطلاعاتی که در
همان ابتدا در دسترس دارد، تهیه کند. راهنمای PMBOK، گنجاندن «نیازها و
الزامات»، «زمانبندی»، و «بودجه» را در منشور توصیه کرده است، اما ارائه
اطلاعات دقیق از هرکدام از این اطلاعات در آغاز پروژه غیرممکن خواهد بود.
در اینجا باید منشور را بر اساس اطلاعات محدود و موجودی که در دسترس است،
آماده کرد.
در مقایسه با تجزیه و تحلیل دقیق نیازها و الزامات، منشور
ضرورتاً توضیح بسیار کمتری ارائه خواهد داد. به طور مشخص، مدیران پروژههای
فناوری اطلاعات از برداشتهای اشتباه در مورد اصطلاح «نیازها و الزامات»
رنج میبرند. شکایات بسیاری مبنی بر پایین بودن کیفیت پروژههای IT در
هنگام تحویل وجود داشته است، بنابراین متخصصان طراحی نرمافزار به متخصصان
IT اصرار میکنند که قبل از انجام هرگونه طراحی یا برنامهنویسی، نیازها و
الزامات را به طور کامل و دقیق درک کنند. مدیران پروژ? IT نباید از این
توصیه به عنوان توجیهی برای اجتناب از مستندسازی سریع شرایط و نیازمندیهای
کسبوکار استفاده کنند. یک منشور خوب میتواند شامل اطلاعات با اهمیت و سطح
بالایی در بارة نیازها و الزامات باشد. اطلاعاتی که به واقع میتوانند در
هدایت و تعیین مسیر تمرکز در مرحله تنظیم دقیق نیازها و الزامات، نقش مؤثری
ایفا نمایند.
احتمال دارد که نیازها و الزامات پروژه کاملاً ناشناخته
بوده و تنظیم منشور برای تمامی ابعاد آن غیرممکن باشد. همیشه امکان دارد که
برای اولین مرحله پروژه، تنها برخی از نیازهای کسب و کار تعریف شده باشد.
مراحل بعدی پروژه میتوانند نیازها و الزامات ملموستر و مشخصتر پروژه را
شناسایی کرده و منشور پروژه را اصلاح کنند.
منشورهای جزئی برای پروژه
منشور
در مرحل آغاز پروژه و قبل از تعیین منابع اصلی تنظیم میشود. منشور اولی?
پروژه نوعاً باید کوتاه، شاید در حد چند صفحه، باشد. تا زمانی که مفهوم
اصلی این منشورها تأیید واضح و صریح صلاحیت پروژه و مدیر پروژه باشد،
میتوانند حتی کمتر از یک صفحه نیز باشند.
اسناد طولانیتر و دارای
ساختار منظم، معمولاً برای موفقیت سازمان و پروژه اساسی هستند. این اسناد
جایگزین منشورهای کوتاه اولیه می شوند و به عنوان سند اصلی و راهنمای گروه
پروژه عمل میکنند. این سیر تکاملی طبیعی است و باید مورد تشویق قرار
بگیرد.
چه زمانی حامی باید منشور مجدد صادر کند؟
در پروژهای دیگری که
دارای مدیران فرعی یا گروههای رهبری جداگانه نیستند، در آغاز یا پایان هر
یک از مراحل پروژه، حامی ممکن است، بخواهد در منشور پروژه تجدید نظر و یا
منشور جدیدی را با مجوزهای جدید صادر و تأیید کند. این زمانه فرصتهای
مناسبی برای بازبینی منشور در اختیار حامی قرار میدهد. منشور اولیه ممکن
است دارای چشمانداز یا تعریف محدودی باشد.
شکل منشورهای بهروزشد?
پروژه ممکن است با منشور اولی? پروژه تفاوت زیادی داشته باشند. آنها ممکن
است حاوی طرحهای دقیق و جزئیتری از کار، بودجهها، فهرست مشخص اجزای قابل
عرضه و موارد دیگر باشند. این منشورهای بهروزشده ممکن است دارای صفحات
بسیاری بوده و شامل تمام عناصر طرح جزئی پروژه باشند. گاهی اوقات تنظیم طرح
و برنامهریزی برای گام بعدی پروژه، یکی از اجزای نهایی قابل عرضه در
مرحله¬ای از پروژه محسوب میشود.
منشور و استراتژی سازمانی
منشور
پروژه یکی از ایده¬آل¬ترین ابزارها برای بررسی نقادانه همسویی یا ناهمسویی
پروژه با استراتژی سازمانی و میزان حمایت پروژه از این استراتژی است. اگر
پروژه واقعاً با استراتژی سازمانی همراستا نباشد، منشور بهترین فرصت برای
متوقف کردن پروژه قبل از اتلاف منابع خواهد بود. اگر مدیران پروژه همواره
پروژههای ناهماهنگ را قبل از شروع متوقف میکردند، امروز با پروژههای
شکستخورده بسیار کمتری مواجه بودیم.
منشور کوتاه است اما باید حاوی
نیازها و الزامات و اهداف کسب و کار باشد. یعنی در منشور، جزئیات اجرایی
هنوزکاملاً تعریف نشدهاند. استراتژی سازمانی نیز دقیقاً در این سطح عمل
میکند: مشخص کردن نیازها و الزامات و اهداف کسب و کار، بدون جزئیات
اجرایی.
افراد میتوانند به سرعت منشور پروژه را با مسیرحرکت، طرح کسب
وکار و یا سند مربوط به استراتژی مقایسه و تعیین کنند که آنها باهم سازگار و
هماهنگ هستند یا نه. منشور، قصد و هدف کسب و کار را به صورت خالص و محض
بیان میکند. پیشنویس کردن منشور، فرصتی استثنایی برای همراستا کردن کامل
پروژه با اهداف کلی کسب و کار است.
برخی از مسؤولان اجرایی
پروژهها بدون بررسی دقیق و درک از روند و فرایند انتخاب پروژه، دستور به
آغاز آن می دهند و این موضوع باعث شکایت برخی مدیران پروژه از این امر می
شود. آنها میخواهند که این مسئولان اجرایی، قبل از شروع کار این پروژهها،
با مدیران پروژه برای آگاه شدن از نظر آنها و انجام درست کار مذاکره کنند.
حقیقت این است که این مسئولان اجرایی با مدیران پروژه مذاکره میکنند.
آنها
زمانی با مدیران پروژه مذاکره میکنند که میخواهند وظایف را تعیین کنند و
یا منشور پروژه را ارائه دهند. بسیاری از مدیران پروژه، آمادگی
بهرهبرداری از این فرصت کوتاه را برای مشارکت در استراتژی سازمانی ندارند.
مدیر
پروژه باید در زمان واگذاری پروژه، بدون اتلاف وقت، سؤالاتی بنیادی را
مطرح کند. اگر رابط? پروژه با استراتژی سازمانی نامشخص باشد، زمان پرسیدن
این سؤالات در طول انجام کار خواهد بود. اگر این رابطه مشخص باشد، منشور
وسیلهای برای مستندسازی دقیق و روشن فرضیات و گرفتن تأیید حامی مبنی بر
درست بودن آنها خواهد بود. اگر زمانی که مدیر پروژه تعیین میشود، پروژه در
حال انجام باشد، تأیید مجدد منشور موجود یا نوشتن نسخهای جدید از آن،
راهی فوقالعاده برای مدیر جدید پروژه به منظور جا انداختن و باورپذیر کردن
موقعیت خود خواهد بود.
مدیر پروژه به عنوان مؤلف (یا حداقل نگارند?) منشور
سپردن
تألیف منشور به فردی دیگر، در واقع سپردن پیشرفت، بازاریابی و مسیر پروژه
به آن فرد است. بهترین حامیان میتوانند بخوبی از عهد? ایفای این نقشها
برآیند، اما همه آنها این توانایی را دارا نیستند. بسیاری از مدیران
پروژه به این دلیل دچار سرخوردگی و ناامیدی میشوند که حامی پروژ? آنها،
منشور را به صورت شفاف تنظیم نمیکند.
در برخی موارد، ممکن است حامی
پروژه نتواند یا نخواهد پیشنویس منشور را تأیید کند. حامیان پروژه ممکن
است خواستار تغییرات پی در پی باشند، یا این که با تأیید منشور مخالفت
کنند. تمایل نداشتن برای تأیید سند نشانه درک اشتباه، نبود پشتیبانی و یا
حتی مواردی بدتر از اینهاست. مدیر حرفهای پروژه باید تا زمان حل شدن مشکل،
کار را متوقف کند. ادام? پروژه بدون هیچگونه تفویض اختیار یا تعریفی مشخص
از کار، به فاجعه ختم میشود.
برای درک مناسبتر موضوع، یک نمونه منشور
پروژه که با توجه به طبیعت و نیازمندیهای موجود در کشورمان تهیه شده است،
ارائه میشود. این نمونه در دو قسمت تنظیم و ارائه شده است. قسمت اول نگاهی
اجمالی به کل پروژه و تعریف و واژگان کلیدی می اندازد و قسمت دوم
راهکارهای رسیدن به اهداف کلیدی پروژه را مطرح میکند. لازم به ذکر است که
در ارائه این نمونه، به دلیل رعایت اختصار، تنها به ذکر عنوان وار محتویات
بسنده شده است.
بخش اول – اطلاعات کلی و شرح اجمالی از پروژه
الف – تاریخچه
ب – تعریف منشور پروژه در این سند
پ – تعریف پروژه (عقد قرارداد) و جایگاه آن
ت – ذینفعان پروژه شامل سفارش دهنده و مشتریان اصلی، حامی و وظایف او و مدیر پروژه.
ث – هدف اصلی پروژه
ج – محدوده پروژه
چ – نیازها، الزامات و معیارهای پذیرش سفارش دهنده پروژه
ح – موارد مبهم برای عقد قرارداد
خ – نقشها و مسئولیتها
بخش دوم – راهکارهای دستیابی به اهداف پروژه
الف – سازماندهی تیم پروژه
ب – تهیه و تصویب نمودار سازمانی تیم عقد قرارداد
پ – روشها و راهکارهای ویژه این پروژه
ت – وابستگیها
ث – برنامه های پشتیبانی
ج – مدیریت ریسک (ماتریس شناسایی ریسک و اقدامات لازم برای پوشش ریسکها)
چ – زمان
ح – هزینه ها و جریان نقدی پروژه.
منابع
نقش منشور پروژه در کامیابی پروژه
1
– A Guide to the Project Management Body of Knowledge Third Edition
(PMBOK ® Guide) چاپ 2004 منتشره بوسیله انجمن مدیریت پروژه امریکا (PMI)
2
- OPM3 (Organization Project Management Maturity Model) Knowledge
Foundation چاپ 2003 منتشره بوسیله انجمن مدیریت پروژه امریکا (PMI)
3 – منابع اینترنتی
4 – تجارب اخذ شده در تدوین منشور پروژه برای پروژههای مطالعاتی و اجرایی ایران
چکیده: امروزه در اغلب سازمانهای کوچک و بزرگ مبتنی بر پروژه، مدیران
ارشد بخصوص مدیران پروژه ها در زمینه تخصیص منابع با چالشهای فراوانی مواجه
هستند. بنابراین، به منظور کاهش هزینه و زمان اجرا و همچنین افزایش کیفیت
در پروژه بایستی رویکرد از مدیریت سنتی به مدیریت علمی تغییر یابد تا
پاسخگوی بهینه سازی کارایی و عملکرد یک پروژه در دوره عمر آن باشد. برای
رسیدن به این مهم تشکیلات سازمانیافتهای برای مدیریت و برنامهریزی
پروژهها موردنیاز خواهد بود. دفتر مدیریت پروژه بر خلاف سازمانهای مبتنی
بر پروژه دارای نگرش سازمان محور است. در این مقاله ضمن توضیح مدل های
سازمانی دفتر مدیریت پروژه به وظایف اصلی و مزایای جانبی آن پرداخته می شود
و در انتها فازهای تاسیس یک دفتر مدیریت پروژه مورد بحث قرار می گیرد.
مقدمه
امروزه
بحث مدیریت پروژه از چالشهای عمده بسیاری از سازمانهاست لذا نیاز به ایجاد
دفاتری که به این مهم توجه ویژه داشته باشند بیش از پیش احساس می شود.
بنابراین، تاسیس و توسعه دفاتر مدیریت پروژه را بایستی به عنوان یک ضرورت
در نظر گرفت. نقشهای دفاتر مدیریت پروژه متنوع و گوناگونند اما عموما" شامل
آماده سازی استاندارد ها و متدولوژی های مدیریت پروژه هستند. اغلب این
نقشها به جنبه های مدیریت منابع انسانی و مسئولیتهای اجرایی پروژه گسترش
داده شدهاند.
در یک تعریف کلی می توان گفت دفتر مدیریت پروژه در جهت
تکمیل فعالیتها و تجربیات مدیریت پروژه در یک سازمان طراحی شده که می
توانند برای ایجاد شایستگیهای سازمانی در تحلیل ،طراحی ،مدیریت و بازنگری
پروژه به کار گرفته شوند. به عبارت دیگر، دفتر مدیریت پروژه مرکز راهکارهای
مدیریت پروژه در داخل سازمان هستند که مطابق موارد ذیل بر پروژه نظارت می
کنند :
* ایجاد یک منبع استاندارد برای مدیریت پروژه؛
* بهبود ارتباطات و شیوه به کار بردن منابع داخل سازمان؛
* کمک به کاهش اثرات منفی پروژه های توسعه شکست خورده روی کارائی و بهرهوری منابع.
دفتر مدیریت پروژه
دفتر
مدیریت پروژه نهادی است که در شرکتهای پروژه محور مورد استفاده قرار می
گیرد و وجود آن سبب رشد و تکامل فعالیتهای مدیریت پروژه در سطح یک سازمان
می شود. بسته به اندازه، ساختار، پیچیدگی و نوع سازمان ممکن است در یک زمان
پروژههای متعددی در آن در حال اجرا باشند ، دفتر مدیریت پروژه باعث تمرکز
سیستماتیک مدیریت پروژه در سازمان شده و وضعیت کلی پروژه ها و برنامه های
سازمان را با دقت بسیار بالایی کنترل می کند.
دفتر مدیریت پروژه خدماتی
از قبیل مدیریت، اجرای آموزش و مشاوره را به سطوح مختلف سازمان ارائه می
دهد،که با استفاده از این خدمات ریسکهای احتمالی کاهش می یابد، کیفیت
اجرا بالا می رود و همچنین مدیریت و بازنگری پروژه به بهترین شکل ممکن
امکان پذیر است. دفتر مدیریت پروژه نهادی است که، میتواند هم از نظر عمودی
به تمام لایههای سازمان نفوذ پیدا کند و هم ازنظر افقی کلیه کارکردها و
فعالیتهای سازمان را تحت پوشش خود قرار دهد. لذا به عنوان یکی از راههای
دستیابی به اهداف میتواند نقش مهمی در رسیدن سازمان به اهداف استراتژیک
ایفا کند. تعیین اندازه و اختیارات دفتر مدیریت پروژه به مدیریت ارشد
سازمان بستگی دارد. بنابراین، کاربرد دفتر مدیریت پروژه در یک شرکت با توجه
به انتظارات مدیریت بسیار گسترده است.
با توجه به اهمیت دفتر مدیریت
پروژه، در ویرایش سال 2004 استاندارد مدیریت پروژه به این مقوله پرداخته
شده و مورد بحث قرار گرفته است.
تاریخچه دفتر مدیریت پروژه
در اوایل
دهه80 میلادی، برای نخستین بار مفهوم دفتر کنترل مرکزی در ارتش آمریکا
ارائه و اجرا گردید. بدینترتیب که هر برنامه اصلی و مهم نظامی به یک اداره
اجرایی پروژه تخصیص داده میشد، که مسئولیت کلیه برنامه را برعهده داشت.
اداره اجرایی پروژه مسئولیت پشتیبانی کلیه مراحل برنامه از آغاز آن (شامل
شناسایی نیازها و انعقاد قراردادها) و برنامهریزی و زمانبندی و تخصیص
منابع تا تکمیل نهایی آن را برعهده داشت. در واقع اداره اجرایی پروژه نقش
اصلی را در اجرای برنامهها ایفا میکرد.
اجرا و استقرار اداره اجرایی
پروژه هم از نظر کاهش هزینهها و هم از نظر افزایش کارایی، تأثیر بسزایی
داشت. مفهوم اداره اجرایی پروژه بهتدریج به سازمانها و شرکتهای تجاری راه
پیدا کرد و در اواسط دهه 80 اولین نمونههای دفتر مدیریت پروژه تأسیس
شدند. این روند ادامه پیدا کرد تا جایی که تا سال 2000 میلادی تقریباً 40
درصد سازمانها و شرکتهای آمریکایی با دفتر مدیریت پروژه آشنا شده و شکلها و
مدلهای مختلفی از آن را اجرا کردند. تمامی این سازمانهای آمریکایی از
اجرای دفتر مدیریت پروژه و تأثیرات مثبت آن اظهار رضایت کردهاند. از آنجا
که آثار مثبت دفتر مدیریت پروژه قابل انکار نیست و با توجه به اینکه مطابق
آمار موجود 90 درصد شرکتها و سازمانهای در کلاس جهانی پروژههای خود را
بهموقع به پایان نمیبرند (یکی از اساسیترین دلایل شکست پروژهها عدم
اتمام بهموقع پروژه است) انتظار میرود که حرکت به سمت دفتر مدیریت پروژه
در آینده روند صعودی بالایی داشته باشد.
جایگاه دفتر مدیریت پروژه در چارت سازمانی
دفاتر
مدیریت پروژه می توانند به صورت مستقل یا غیر مستقل (قسمتی از یک گروه
کاری) ایجاد گردند ولی عموما" جایگاه یک دفتر مدیریت پروژه به صورت ساختاری
غیر مستقل در پروژه هاست. برای مثال در موسسات مالی که تکیه زیادی به
فناوری اطلاعات و توسعه آن دارند، دفاتر مدیریت پروژه اغلب در بخشهای
فناوری اطلاعات قرار می گیرند. اگر دفتر مدیریت پروژه در نزدیکی محل اجرای
پروژه قرار گیرد بسیار سودمند خواهد بود اما اگر به واسطه این نزدیکی، تحت
تاثیر عوامل اجرایی پروژه قرار گیرد باعث تضعیف آن می شود.طراحی نظامی برای
ارائه مناسب گزارشها به تیم های راهبردی می تواند براین نگرانی غلبه کند.
ارتباط دفتر مدیریت پروژه با چرخه عمر پروژه
دفاتر
مدیریت پروژه با بسیاری از جنبه های پروژه درارتباط است به عبارت دیگر، به
عنوان هسته مرکزی دوره عمر پروژه محسوب می شود. شکل شماره یک این ارتباطات
را نشان می دهد.( شکل 1)
نقشهای کلیدی در دفتر مدیریت پروژه
پنج نقش کلیدی در دفتر مدیریت پروژه وجود دارد ولی این نقشها به ساختار سازمانی این دفاتر بستگی دارد.(شکل 2)
مدلهای دفتر مدیریت پروژه
دفتر
مدیریت پروژه دارای سه مدل است که هر کدام از آنها با توجه به موقعیت و
نوع پروژه مورد استفاده قرار می گیرند، لازم به ذکر است که این مدل ها مکمل
یکدیگرند به طوری که هر مدل تکمیل کننده مدل قبلی است، این مدل ها عبارتند
از:
* مدل انبار: یک آرشیو اطلاعاتی از استاندارد ها و راهکارهای برتر مدیریت پروژه؛
* مدل هدایت انبار: یک مرکز معتبر جهت تهیه پروژه های کارشناسی سازمان؛
*
مدل جامع و فراگیر: یک مشاور داخلی که سرپرستی پروژه ها را به عهده دارد و
توانایی لازم در ارزیابی، تصویب و بازتاب ساختار پروژه ها را داراست.
تکامل تدریجی مدل دفتر مدیریت پروژه
1-
مدل انبار : در این مدل دفتر مدیریت پروژه به عنوان یک منبع اطلاعاتی در
زمینه متدولوژی و استاندارد های مدیریت پروژه فعالیت می کنند به طوری که
استفاده از ابزار ها را برای طراحی ،مدیریت و گزارش دهی پروژه ها آسانتر
کرده و به عنوان اولین گام در جهت یکپارچه سازی یا به اشتراک گذاشتن
فعالیتها و تجربیات مدیریت استفاده می شوند.لازم به ذکر است که این مدل
اغلب در سازمانهایی استفاده می شود که اختیارات را تقسیم میکنند یا مراکز
دولتی ضعیفی هستند.
2- مدل هدایت انبار: در این مدل فعالیتهای
مدیریت پروژه و مسئولیتهای آن بین واحدهای وابسته سازمان به اشتراک گذاشته
شده (تقسیم) و از دفتر به عنوان یک هماهنگ کننده ارتباطات استفاده می شود
ضمن اینکه عملکرد پروژه به طور مستمر گزارش می شود و ممکن است نقش سبد
پروژه را ایفا کند که فقط ورودی سیستم هستند و اختیار بازنگری و تائید
پروژه ها را ندارند. همچنین سعی می کند تا عملکرد سازمان را بالا برده و به
مدیران جدید و کم تجربه آموزش دهد. در این مدل دفتر مدیریت پروژه یک
ساختار دائمی با پرسنل و مسئولیت ثابت در تمامی پروژه ها دارد.
3- مدل
جامع و فراگیر: این مدل پایدارترین مدل سازمانی دفتر مدیریت پروژه است به
طوری که در برخی موارد همه مدیران پروژه مثل کارمندانی هستند که نیازهای
پروژه را بر طرف می کنند. این مدل قبل از اینکه پروژه را تقبل کند فرض می
کند که دفتر مدیریت پروژه با قوانین دولتی بدون توجه به اندازه ،سطح دسترسی
، وسعت ،تخصیص منابع و زمان ،بودجه ،ریسک و شدت فرضیات پروژهها در ارتباط
است.
پرسنل دفتر پروژه
تعداد پرسنل و مهارتهای آنها به نقش دفتر در
طراحی و اجرای پروژه ها بستگی دارد. برای مثال در مدل انبار ممکن است
کارشناسان متدولوژی یا مسئول آرشیو پروژه کافی باشد ولی در مدل های پیچیده
تر مدیران پروژه و کارکنان اداری نیز اضافه می شوند.
معمولا سایز دفتر
پروژه بین 5 تا 20 نفر است اگرچه ممکن است در سازمانهای خیلی بزرگ 12 نفر
از مدیران پروژه، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با این دفاتر در ارتباط
باشند.
مشخصات یک دفتر مدیریت پروژه موفق
برای اینکه یک دفتر مدیریت
پروژه بتواند موفق عمل کند بایستی همیشه معیار هایی را مد نظر قرار دهد و
سعی کند از یکسری خطوط قرمز عدول نکند. لذا در ذیل برخی از باید ها و نباید
های یک دفتر مدیریت پروژه موفق آورده شده است.
باید ها :
* اقتدار و دوام مدیریت پروژه در داخل سازمان حفظ شود.
* تعداد پروژه های موفق را افزایش دهد.
* ارزش مدیریت اجرایی و مدیران و کارکنان پروژه را نمایش دهد.
* نقش کنترل پروژه را در مقابل حامی پروژه به طور یکنواخت تنظیم کند.
* یک دیدگاه بی طرف و هدفمند بین اهداف آن در رابطه با مدیریت اجرایی و بازرگانی ایجاد کند.
نباید ها :
*
نباید مامور اجرای خط مشی ها درجهت اجرای پروژه ها بلکه باید تسهیل کننده
مدیریت قابل قبول پروژه ها باشد تا موجبات انجام پروژه های موفقیت آمیز را
در سازمان فراهم سازد.
* نباید نقش توسعه دهنده استراتژی را ایفا کند
بلکه دفتر مدیریت پروژه بایستی به ایفای نقش ارتباط دهنده بین توسعه
استراتژی و اجرای استراتژی در میان اطلاعات پروژه ها بپردازد و مسئول
فرایند مدیریت سبد پروژه ها باشد .
جایگاه دفتر مدیریت پروژه در سازمان
جایگاه این دفتر در شکل شماره 3 نشان داده شده است. (شکل 3)
وظایف اصلی دفتر مدیریت پروژه در سازمان
به طور کلی میتوان نقشهای کلیدی دفتر مدیریت پروژه را در زمینههای زیر خلاصه کرد:
*
برنامهریزی استراتژیک: در این کارکرد برنامههای بلندمدت شرکت طراحی
میشود. به دلیل احاطه دفتر مدیریت پروژه بر محیط داخلی و خارجی شرکت و
همچنین در اختیار داشتن متدولوژیهای موردنیاز، برنامههای توسعه شرکت را
میتوان طراحی و پیگیری کرد.
* مدیریت پروژهها: به کارگیری دانش،
مهارتها، ابزارها و تکنیکهایی در فعالیتهای پروژهای و سازمانی است، به
گونهای که دستیابی به اهداف سازمان از طریق پروژهها را امکان پذیر سازد و
در این راستا از مجموعة استانداردهای مدیریت پروژه میتوان استفاده کرد و
نهایتا عملیات موردنیاز برای انجام مدیریت بهینة پروژه شامل امکانسنجی و
مراحل آغازین، زمانبندی، تخصیص منابع، تهیه برنامة کیفیت، تحلیل ریسک،
تدارکات، بودجهبندی، ارائه گزارشها و مستندسازی انجام میگیرد.
*
شناسایی و اقدام برای آموزش در سطح سازمان: آموزش ارائه شده میتواند به
شکل داخلی و خارجی باشد؛ که این آموزشها بایستی در راستای اهداف استراتژیک
سازمان صورت پذیرد.
* ارزیابی عملکرد : این ارزیابی میتواند شامل بررسی
عملکرد مدیریت ، عملکرد تکنیک ها به کار گرفته شده و در نهایت عملکرد خود
پروژه باشد. توجه به این اصل می تواند سبب بهینهسازی استفاده از منابع
سازمان در پروژهها شود.
* توسعة فرایندها :فرایندهای مورد نیاز برای
استفاده موثر از تمامی منابع درگیر در اجرای پروژه همچنین هماهنگی لازم بین
کارفرما، مجری، تامین کننده و ... را تهیه می کند، چراکه نیاز به توسعه و
ایجاد فرایندهای جدید، یک نیاز همیشگی و مداوم در سطح سازمان است.
*
دفتر مدیریت پروژه یا صرفاً عمل مشاوره و راهنمایی و یا دخل و تصرف و تغییر
در امور به شکل مستقیم و یا ترکیبی از این دو را انجام می دهد.
بدون
تردید تأسیس دفتر مدیریت پروژه در سطح سازمان، صرف مقادیر زیادی هزینه و
زمان را دربرخواهد داشت. ثابت شده است که با بهرهبرداری از دفتر مدیریت
پروژه و ایجاد مزایا و فرصتهای مختلف، زمان و هزینه صرف شده جبران میشود.
مزایای اصلی دفتر مدیریت پروژه
به طور کلی مزایای استفاده از دفتر مدیریت پروژه را میتوان به شکل زیر خلاصه کرد:
*
مدیریت سبد پروژه: به مدیریت مجموعهای از پروژهها و یا برنامهها و
کارهای مرتبط دیگر، که برای تسهیل مدیریت کارآمد در جهت نیل به اهداف
استراتژیک در یک گروه قرار میگیرند، گفته می شود
* حکمرانی : این ویژگی
در حالی که پروژههای جاری را نیز درنظر دارد، به فرصتهایی توجه دارد که
به ایجاد پروژههای جدید منجر میشود. این قابلیت و توانایی موجب میشود که
شرکت در اخذ پروژه از رقبا، مشارکت و موفقیت بیشتری داشته باشد.
* مدیریت زمان.
* ایجاد ارتباطات و تعامل بهتر کارکنان با هم و با مشتریان.
* بهبود در تخصیص منابع.
* افزایش دانش فنی سازمان و استفاده مطلوب از دانش فنی موجود.
قدمهای تأسیس دفتر مدیریت پروژه در یک سازمان
* فاز اول: فرهنگ سازی در سازمان برای تاسیس دفتر مدیریت پروژه
* فاز دوم: تعیین اهداف و ماموریتها و محدوده دفتر مدیریت پروژه در راستای برنامه استراتژیک سازمان
* فاز سوم: تعیین نیازمندیها برای تاسیس دفتر مدیریت پروژه
* فاز چهارم: ارزیابی نیاز مندیهای تعیین شده و پیادهسازی آن
* فاز پنجم: ارزیابی و بهبود مستمر دفتر مدیریت پروژه
1-
فاز اول: فرهنگ سازی در سازمان جهت تاسیس دفتر مدیریت پروژه: در این فازمی
بایست، نیازها، ضعف و مشکلات اساسی سازمان در زمینه مدیریت پروژه شناسایی
و تجزیه تحلیل شود. یکی از عواملی که در این بخش مورد بررسی قرار میگیرد
محیط پیرامون سازمان است که منابع (کارمندان، مهارتها، سرمایهگذاری، ابزار
پروژه و ...)، آمادگی سازمانی (فرهنگ سازمانی، حمایتهای سازمانی و...) و
مدل اداره کردن، مورد بررسی قرار میگیرند.
2- فاز دوم: تعیین آرمان،
ماموریتها و محدوده دفتر مدیریت پروژه در راستای برنامه استراتژیک سازمان:
با تعیین ماموریت تا حدزیادی اندازه و محدوده دفتر مدیریت پروژه معلوم
خواهدشد. زیرا با استفاده از ماموریت و انتظارات مدیریت، عمق نفوذ و
اختیارات دفتر مدیریت پروژه مشخص میشود. لذا می بایست در تعریف ماموریت
دقت زیادی یه عمل آورد. به دلیل اینکه ماموریت و آرمان ازنظر مفهومی نیز تا
اندازه زیادی به هم شبیه هستند، برای تعیین آرمان نیز می توان تا حد زیادی
شبیه به ماموریت عمل کرد اما در تعیین ماموریت باید جاهطلب و خوشبین بود
ولی در تعیین و تعریف آرمان باید عملیتر و واقعبینانهتر عمل کرد.
3-
فاز سوم: تعیین نیازمندیها برای تاسیس دفتر مدیریت پروژه: در این فاز به
تعریف ساختار سازمانی و اندازه و تعداد کارمندان موردنیاز آن پرداخته
میشود و همچنین چارچوب متدولوژی مدیریت پروژه متناسب با سازمان تعیین می
شود. در تعریف و تعیین فرایندهای دفتر مدیریت پروژه بهمواردی از قبیل
فرایند مدیریت قلمرو، مدیریت کیفیت و ... توجه شده و با تعیین و تعریف
معیارهای بازنگری فرایندها و عملکرد، نسبت به پاسخ به نیازها و احتیاجات
آموزشی اقدام می شود.
4- فاز چهارم: ارزیابی نیاز مندیهای تعیین شده و
پیادهسازی آن: پس از تعیین نیازمندیها، آنها را مورد ارزیابی قرار داده تا
در مراحل اولیه تاسیس دفتر مدیریت پروژه از بروز مشکلات و موانع جلوگیری
شود. این فاز در برخی از موارد با فاز 3 ادغام شده و به صورت یکپارچه انجام
می پذیرد. نهایتا با راه اندازی و تاسیس دفتر مدیریت پروژه سازمان در جهت
بهبود های ذکر شده حرکت خواهد کرد.
5- فاز پنجم: ارزیابی و بهبود مستمر
دفتر مدیریت پروژه: پس از گذشت یک مدت از شروع کار دفتر مدیریت پروژه
میتوان با معیارهای موردنظر به اعتبارسنجی کارهای انجام شده و انجام نشده
پرداخت. همچنین میتوان از این قسمت و با توجه به نقاط ضعف و قوت دفتر
مدیریت پروژه، چه از نظر طراحی و چه از نظر عملکردی با توجه به معیارهای
موردنظر سازمان، به ارائه توصیهها، پیشنهادها، و استراتژیهای بهبود و
پیشرفت پرداخت. توسعه استراتژی پیشرفت و بهبود با ارزیابی عملکرد دفتر
مدیریت پروژه از گذشته تاکنون امکانپذیر است.
نتیجه گیری
دانش
مدیریت پروژه از تمامی ابعاد آن نیاز فوری و حیاتی کشور ماست. با نگاهی
گذرا به تعداد و حجم سرمایه گذاری در طرحهای جاری کشور و پروژه هایی که می
بایست طبق برنامه در دهه فعلی در بخشهای زیربنایی اجرا شوند، به اولویت و
اهمیت این موضوع استراتژیک در ایران پی می بریم. با این حال، پرداختن به
دانش و مهارت مدیریت علمی پروژه ها در کشور به هیچ عنوان متناسب با این هدف
استراتژیک نیست. شکست، تاخیرات زیاد و ناتمام ماندن پروژه های زیربنایی از
مهمترین ثمرات نهادینه نشدن اصول مدیریت علمی پروژه در طرحهای کشور است.
امروزه در دنیا اجرا، اداره و بهره برداری از پروژه ها جز با فراگیری و به
کار بستن تکنیک های مدیریت پروژه امکان پذیر نبوده و وضع موجود نشان می دهد
اتکا به شیوه مدیریت سنتی برای انجام بهینه طرحها کفایت نمی کند.
طولانی
شدن زمان اجرای پروژه ها، ضعف مشهود کیفی پروژه های اجرا شده، هزینه تمام
شده بسیار بالای پروژه ها نسبت به برآوردهای اولیه و ... را می توان به
عنوان بخشی از زنجیره مشکلات مهم پروژه های کشور بر شمرد. در این راستا و
برای غلبه بر مشکلات مذکور ایجاد دفاتر مدیریت پروژه برای رشد تحقیقات علمی
و عملی در این حوزه بسیار سودمند است. با توجه به اینکه دفاتر مدیریت
پروژه مرکز راهکارهای مدیریت پروژه در داخل سازمان هستند لذا ایجاد و به
کارگیری آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از مهمترین دلایل به کارگیری
دفاتر مدیریت پروژه عبارتند از:
1.واضح است که یک مدیریت پروژه ضعیف و
ناهماهنگ، سطوح مهم و اصلی شکست پروژهها را تشکیل میدهد. دفتر مدیریت
پروژه با سازگاری و هماهنگی منابع و ابزار لازم و ضروری، موفقیت و کامیابی
پروژهها را افزایش میدهد.
2. مهارتهای مربوط به مدیریت پروژه باید
قابل انتقال باشند. با استفاده از دفتر مدیریت پروژه مهارتهای بسیار پیچیده
تبدیل به نرمافزار شده و به راحتی قابل ارائه و انتقال میشود. در عین
حال چنانچه یک فرد یا یک دپارتمان مهارتهایی را ارائه دهد، آنها همانند یک
منبع در کل شرکت مورد استفاده قرار میگیرند و بدینترتیب سایر افراد و
دپارتمانها از این مهارت استفاده میکنند.
3. توسعه و بهبود هر سازمانی
نیازمند حمایت و پشتیبانی متمرکز است. اما داشتن یک ساختار پشتیبانی و
حمایت متمرکز در جهت نشان دادن و تسهیل انتقال بهترین فعالیتها و تخصصها و
مهارتها در درون سازمان بسیار مشکل است. با استفاده از دفتر مدیریت پروژه،
بستر لازم برای داشتن یک چنین ساختار پشتیبانی شکل میگیرد.
منابع
1."Project Management Office (PMO)", Matt Light,Irma J. Fabular, Gartner, Inc., July 25, 2002
2."Designing An Effective Project Management Office", Leigh Hardy and Tome Chaudhuri, Auerbach Publications, 2000
3."Do You Need A Project Management Office ?", Ken Robertson, KLR Consolting Inc.
4." How to Establish a Project Management Office", Daun Hugi & Mary Ann Best, October 15, 2002
5."Enhancing Your Bottom Line By Investing In Better Project Management", Brad Poeckes, Project Solutions, Inc.2002
6.Delia J.Patel;Project Management Office (PMO), ATC Summer Sessions, July 25,2002
7.Daun Hugi &Mary Ann Best; How to Establish a Project Management Office, , October 15.2002
8.Brad Poeches; Enhancing Your Bottom Line By Investing In Better Project Management, Project Solutions, Inc.2002
9.http://www.oft.state.ny.us/pmmp/ PMO.htm
10.http://www.ot.state.mn.us/ PMO
11.http://www.das.state.or.us
12.http://www.state.mi.us/cio/opm/index.htm
13.http://www.state.oh.us/das/dcs/opp/e PMO.htm
چکیده: در دهههای گذشته ودر کشورهای مختلف دنیا، پروژههای زیادی با مالکیتهای گوناگون،حیطه زمانی متفاوت و با بکار بردن حجمهای مختلفی از منابع مالی، اجرا شده است. اجرا و تکمیل پروژهها، تلاش زیاد و قابلیتهای فنی و تخصصی مدیران پروژه را میطلبیده است. کاربرد کامپیوترهای کوچک و شخصی (PC) ابعاد دیگری از استفاده ابزار موثر، در روند مدیریت پروژه بوده است. این نوشته بر این امر تاکید دارد که طراحی صحیح و کاربرد ساختار شکست کار WORK BREACKDOWN STRURE (WBS) با نظام کدینگ و استفاده از واژههای مشخص، مبنای موثری برای کنترل نظام های پروژه، خطمشیها و روشها برای کلیه پروژهها است. ساختار شکست کار به سازماندهی، برنامهریزی کلیه مراحل پروژه کمک میکند. مدیریت پروژه و کلیه افرادی که در اجرای عملیات و مدیریت و کنترل درگیر هستند، در مراحل مختلف اجرای کار به اطلاعات دقیق و مفید نیاز دارند. یک ساختار شکست کار خوب طراحی شده، مبنایی برای تنظیم مناسب سیستم اطلاعاتی برای کنترل پروژه در اجرای عملیات را فراهم میکند.
تعریف ساختار شکست کار
ساختار شکست کار را میتوان بدین ترتیب تعریف کرد:
یک
ساختار شبکهای یا درختی به صورت گرافیکی است برای نشان دادن روش تولید
محصول یا خدمت شامل، بخشهای سختافزار، نرمافزار، خدمات و سایر وظایفی که
یک سازمان یا شرکت انجام میدهد مانند کارهایی که باید انجام شود تا یک
محصول یا خدمت مشخص تولید و یا ارایه شود.
در این تعریف منظور از
«کارهایی که باید انجام شود» انجام و اتمام یک پروژه با بودجه و زمان مشخص
است. تدوین ساختار شکست کار به عنوان یک نظام کاری، برای اطمینان از
مشارکتکنندگان در اجرای پروژه، اعم از کارفرما، پیمانکاران/فروشندگان است
که همگی بدانند چه عملیاتی برای تکمیل پروژه مورد نیاز است.
استفاده از
ساختار شکست کار به عنوان یک شالوده اطلاعاتی، برقراری ارتباط صحیح در باره
پروژه را برای گروههای کاری و سازمانهای حکومتی ناظر بر پروژه و سایر
فرآیندهای قانونی، از طریق کاربرد یک مبنای مشترک، تسهیل میکند.
کاربران ساختار شکست کار
در
اجرای پروژههای بزرگ، علاوه بر کارکنان پروژه، عواملی چون
سرمایهگذاران، تامینکنندگان مالی، پیمانکاران، در بعضی موارد سازمانهای
دولتی و موسسات با دانش تکنولوژیکی پیچیده،دخالت و مشارکت دارند که بیشتر
از گذشته به اطلاعات چندگانه و متمرکز نیاز دارند.
رعایت الزامات حکومتی
و مقررات قانونی و مسوولیت نظارتی سازمانها، به اطلاعات و زبان مشترک نیاز
دارند. فلسفه ایجاد کد برای هر یک از عملیات در WBS و متدولوژی آن،
میتواند این نیاز اطلاعاتی کلیه مراجع و واحدها را مرتفع کند.
در حقیقت
در اجرای پروژه، ساختار شکست کار یک داده و زبان مشترک است و ابزاری برای
برقراری ارتباط بین کاربران مختلف در پروژه است که کاربرد موثری دارد.
در
تامین دادههای مورد نیاز برای تدوین ساختار شکست کار، دو گروه شامل گروه
عملیاتی پروژه و گروههای حاکمیتی و مسوول دخالت دارند. گروههای عملیاتی
شامل، طراحی و مهندسی، ساخت و اجرا، مدیریت مالی، اداری و تامین تجهیزات و
گروههای حاکمیتی و مسوول مانند، کارفرما/صاحبکار، سازمانهای دولتی و
پیمانکاران هستند.
یک ساختار شکست کار خوب طراحی و تدوین شده، گروههای عملیاتی و مسوول را قادر میسازد که ارتباطات دقیق و منظمی با هم داشته باشند.
دادههای اولیه برای تهیه WBS
برای
تهیه یک ساختار شکست کار کامل و بدون نقص، دادهها و مواد اولیه باید
گردآوری شود. این دادهها که در زمینههای مختلف است به قرار زیر هستند:
- بودجه- نحوه و مقدار تامین مالی و جریان نقدینگی (Cash Flow) سالیانه را مشخص میکند.
-
برآورد هزینه، میزان هزینههای پروژه را بر مبنای تامین خدمات فنی و
مهندسی، تامین کالا و تجهیزات و هزینههای ساخت، اجرا و نصب و راهاندازی
را تعیین میکند.
- بهرهوری- نرخ بهرهوری مورد انتظار برای عوامل درگیر در اجرای پروژه عامل مهمی در تدوین ساختار شکست کار است.
-
زمانبندی- جدول و برنامه زمانبندی و ترتیب انجام فعالیتهای پروژه از
ابتدای کار تا خاتمه پروژه عامل مهمی در تعیین روش کار است.
- منابع-
برای اجرای پروژه از منابعی مانند سرمایه، ماشینآلات، تجهیزات، نیروی
انسانی و مواد مصرفی استفاده میشود که اطلاعات آنها برای تدوین ساختار
شکست کار ضرورت دارد.
پس از آنکه کلیه دادههای پیش گفته فراهم شد،
آنگاه کارشناسانی که ساختار شکست کار را تنظیم میکنند، کلیه ردیفها و
ردههای عملیاتی را تعریف و تدوین میکنند. این تعاریف علاوه بر آنکه کلیه
عوامل را قادر میسازد که حول یک شالوده مشترک اقدام و حرکت کنند، موجب
ارتباط سه جانبه هزینه، زمانبندی و بهرهوری بر محور ثابت و در نهایت باعث
اندازهگیری مناسب پیشرفت کار و کنترل پروژه میشود.
گردآوری مجموعه
اینگونه اطلاعات بر مبنای مشترک، در مورد قابل قیاس بودن عملیات انجام شده
با خطوط مبنای معین، اطمینان ایجاد میکند. اطلاعات حاصل از گروههای
مختلف، علاوه بر آنکه در تهیه بودجه، زمانبندی و برآورد هزینهها کاربرد
دارد در تدوین خطوط مبنای برآورد هزینه و زمانبندی ساخت و اجرا موثر است.
بنابراین
ساختار شکست کار از مرحله شروع تا انتهای پروژه در برنامهریزی،اجرا و
کنترل و اصلاح بکار میرود. ساختار شکست کار ابزاری است برای کلیه کاربران
پروژه تا بر تامین خدمات و تجهیزات، اجرا و اتمام موفقیتآمیز پروژه نظارت و
کنترل داشته باشند.
ترکیب سیستمها – کاربرد WBS
عوامل
و سیستمهای اجرا و کنترل پروژه از قبیل، زمانبندی، برآورد، سنجش پیشرفت و
عملکرد، نیروی انسانی، تامین تجهیزات، پایش و کنترل هزینهها و سایر
نظامها به اطلاعات نیازمند است. انتقال اطلاعات بین واحدهای مختلف پروژه و
سایر سازمانهای مرتبط با پروژه، باید به صورت صحیح عملکرد داشته باشد تا
اطلاعات لازم بین واحدها و سیستمهای فرعی به موقع و دقیق انتقال یابد
سیستم کنترل پروژه چه به صورت دستی و چه به صورت خودکار و ماشینی،به عنوان
سیستم جمعآوری به موقع اطلاعات اجرایی و به جریان انداختن این نوع
اطلاعات از طریق تنظیم گزارشهای مختلف و ارایه پیشبینیها به مدیر پروژه
به مقدار زیادی به ساختار شکست کار مناسب و کاربردی نیاز دارد.
ایجاد و توسعه ساختار شکست کار
وقتی
با استخراج از برنامه زمانبندی کلی کارفرما/صاحبکار، برنامه اجرایی
تفضیلی پروژه تهیه شد، در رابطه با عناصری که برای اجرای کار مورد نیاز
است، ساختار شکست کار تعریف میشود.
عوامل اصلی ساختار شکست کار شامل:
1- ساختار
2- شمارهگذاری فعالیتها(کدینگ)
3- گزارشدهی
شیوه طراحی WBS و توسعه و تکامل آن، به دیدگاه و فلسفه مدیریت پروژه ارتباط پیدا میکند.
ساختار
برای
تهیه ساختار شکست کار پروژه معمولاً کل فعالیتهای پروژه به طریق سلسله
مراتبی به سطوح مختلفکاری تقسیم میشود در سطح اول پروژه اصلی به چند
پروژه یا سیستم فرعی مطرح میشود. در سطح بعدی عنوان هر یک از پروژههای
فرعی به چند فعالیت اصلی تقسیم میشود و در مرحله بعدی هر یک از فعالیتهای
اصلی به چندین فعالیت فرعیتر تقسیم میشود و این تقسیمبندی تا حدی ادامه
مییابد که آخرین فعالیتها دارای معنی و مفهوم اجرایی و عملیاتی باشد. به
عبارت دیگر فعالیتها باید به حدی تقسیم و جزیی شود که قابل سنجش و
اندازهگیری باشند.
همانطوری که در تقسیم سطوح کاری پروژه فرضی ایستگاه
گاز ملاحظه میشود، پروژه به چهار سطح کاری تقسیم شده است. در سطح اول،
پروژه اصلی به 5 پروژه فرعی یا فعالیت اصلی تقسیم شده است. در سطح دوم، هر
یک از پروژههای فرعی به چندین فعالیت تفکیک میشود. (ممکن است بطور مثال
شامل 15 فعالیت و کمتر یا بیشتر باشد) که یکی از فعالیتهای منشعب از پروژه
فرعی خطوط لوله، خط اصلی است. در سطح سوم، فعالیت خط اصلی به دو فعالیت،
کالا و مواد و نصب تفکیک شده است. در سطح چهارم، هر یک از فعالیتهای کالا و
مواد و نصب به پنج فعالیت جزیی تقسیم شده است که در آخرین سطح اجرایی و
عملیاتی تعریف شده است.
بنابراین WBS با یک ساختار سلسله مراتبی یا
اصطلاحاً درختی تنظیم میشود، به صورتی که در پایینترین سطح اطلاعات با
جزییات اجرایی ارایه میشود. پایینترین سطح به حالتی است که کاربر
میتواند نیاز به تبادل اطلاعات و پایش کارها را پیشبینی کند. سطوح بالاتر
ساختار اطلاعات کلیتر را برای مدیران میانی و مدیر پروژه ارایه میدهد.
به طور کلی برای ساختار کار میتوان تا بیست سطح هم تعریف کرد ولی برای
اغلب پروژهها چهار الی شش سطوح مناسبی است. برای ساختار باید شیوه جریان
اطلاعات از بالا به پایین مشخص شود.
ساختار شکست کار باید به بسته کاری و فعالیتهایی با در نظر گرفتن مشخصات و موارد زیر تهیه و تدوین شود:
- قابل تعریف- فعالیت قابل توضیح بوده و برای کاربران به سادگی قابل درک و فهم باشد.
- قابل سرپرستی و انجام بودن- یک واحد کاری با معنی و با مسوولیت مشخص و اختیار اجرای آن قابل واگذاری به یک فرد باشد.
- قابل برآورد بودن- مدت اجرا و زمان لازم برای اتمام کار و هزینه و منابع مورد نیاز قابل برآورد و تخمین باشد.
- استقلال- هر فعالیت حداقل فصل مشترک با سایر فعالیتها را داشته و به صورت یک فعالیت مستقل قابل اجرا و کنترل باشد.
- قابلیت تلفیق- فعالیت یا بسته کاری به نحوی تعریف شود که با سایر فعالیتها هر پروژه فرعی قابل تلفیق و ترکیب نهایی باشد.
- قابلیت اندازهگیری- پیشرفت اجرای فعالیت یا بسته کاری قبل سنجش بوده وزمان شروع و خاتمه آن مشخص شود.
ساختار
به نحوی تعیین و طراحی میشود که کدگذاری فعالیتها امکانپذیر بوده از
طرف دیگر کدها برای کاربران مفهوم و معنیدار باشد. به عبارت دیگر کاربر
باید بتواند WBS را ابزاری تسهیلکننده تشخیص داده و وقتی از حوزه و حیطه
کاری خود خارج میشود، این امر برایش قابل درک باشد.
طراحی کد
طراحی
کد برای ساختار شکست کار، بخش مهمی از ساختار شکست کار است. کدینگ در
ساختار شکست کار، ابزاری است که بخشهای مالی و اجرایی و کنترل پروژه از آن
استفادههای زیادی میبرند یک سیستم کدینگ موثر و با معنی به همه کاربران
برای انجام درست کارها کمک میکند.
برای طراحی کد ابتدا باید اطلاعات
لازم گردآوری شده و اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد سپس نسبت به
کدگذاری فعالیتها اقدام شود. کد از تعدادی ارقام که نشانگر یک فعالیت در
یک سطح است تشکیل شده است. اگر پروژههای فرعی و یا سیستمهای اصلی پروژه
از 9 تا کمتر باشد از اعداد یک رقمی و اگر تعداد از 9 تا بیشتر باشد از
اعداد دو رقمی استفاده میشود. در سطوح بعدی متناسب با تعداد فعالیتها کد
تخصیص مییابد و در هر سطح کد سطوح بالاتر تکرار میشود.
اگر مثال
ایستگاه کمپرسور گاز را درنظر بگیریم، و کد 212203 مطرح شود همه کاربران
متوجه میشوند که منظور انجام عملیات جوشکاری در بخش نصب خط اصلی از زیر
پروژه خطوط لوله است و این امر یعنی کاربرد زبان مشترک برای اجرای عملیات
پروژه است.
گزارشدهی
در طراحی ساختار شکست کار،
لازم است کلیه سطوح پروژه از مدیریت ارشد گرفته تا پایینترین سطوح اجرایی
مدنظر قرار گیرند. ساختار شکست کار باید به نحوی طراحی شود که کلیه
گزارشهای لازم و برای کلیه سطوح به صورت خودکار تولید و ارایه شود. توجه و
دقت به نیاز گزارشدهی و انواع آن، در زمان طراحی و تدوین ساختار شکست
کار، به تامین نیازهای مدیریت و سایر سطوح به گزارشها، کمک و مساعدت زیادی
خواهد کرد.
هماهنگی بین ساختار، کدینگ و ضرورت گزارشدهی
تدوین
و طراحی صحیح WBS به ترکیب و تلفیق سه عامل ساختار، کد و ضرورت گزارشدهی
نیاز دارد. بطور کلی شرح محدوده کار پروژه، تصویری از ساختار شکست کار را
فراهم میکند.
در ابتدا، مهم است که دیدگاههای آتی مدیران درباره پروژه
مورد بررسی قرار گیرد. ساختاری که تدوین میشود باید ساده، شفاف و با مفهوم
باشد سپس این ساختار نهایی شده باید با کدینگ تلفیق شود. نمونه گزارشها هم
استخراج شده و برای نظرخواهی به کاربران اصلی داده شود و پس از نهایی شدن
فرمت گزارشها، ساختار شکست کار کامل میشود و به واحدهای مختلف ابلاغ خواهد
شد و در صورت نیاز به شرح و توضیح، این امر توسط طراح و تدوینکننده
ساختار شکست کار برای افراد یا کارشناسان مربوطه انجام میشود.
نتیجهگیری
روشن
است که در اجرای پروژهها با حیطه زمانی بلندمدت از مرحله مفهومی تا
راهاندازی و بهرهبرداری تجاری، دخالت و نظارت سرمایهگذار، مالکین،
سازمانهای دولتی و یا حکومتی و کارفرما/ صاحبکار بسیار معمول است.
در
یک محیط پیچیده تکنولوژیکی، هنگامی که اجرای تعداد زیادی پروژه مورد نیاز
است. ناچاریم برای تدوین ساختار شکست کار، متدولوژی دقیق و مشخصی داشته
باشیم.
دلایل اصلی کاربرد ساختار شکست کار در پروژهها را میتوان به شرح زیر بیان کرد:
1-
تهیه ساختار شکست کار در دوره زندگی پروژه، روشی برای تعریف روشن محدوده
کار پروژه را فراهم میکند و فرآیند آن به مشارکت همه کسانی که درگیر کار
پروژه هستند و فهم و درک روشن آنها از پروژه، کمک بزرگی میکند.
2-
کاربرد کد در ساختار شکست کار، ابزاری برای پایش و پیشبینی همه هزینهها،
زمان بندی و بهرهوری فراهم میکند. از سیستم کد فعالیتها بعنوان زبان
مشترک استفاده میشود و هنگامی که یک تعریف یا زبان مشترک اطلاعاتی ایجاد
شود،تصمیمگیری منطقی توسط مدیران قابل تحقق است.
3- با وجود افراد متعدد دخیل در اجرای پروژه، از کاربرد اصطلاحات و واژگان واحد در اجرای کار، اطمینان حاصل میشود.
4- ساختار شکست کار مبنایی برای اطمینان از جریان صحیح و به موقع اطلاعات در سیستمهای مختلف پروژه ایجاد میکند.
بنابراین
طراحی درست صحیح و توسعه ساختار شکست کار، با سیستم کدگذاری و اصطلاحات
یکسان، مبنای مشترکی برای مدیریت پروژه و شالودهای برای نظارت و کنترل
هزینه، زمانبندی و مشخصات کاری بوجود میآورد.
چکیده: این مقاله قصد دارد یک زمینه مبتنی بر تئوری را در خصوص درک بهتر
مدیریت پروژه سازمانی ارائه کند. این مقاله بر اساس شواهد تجربی بیان می
کند که دفاتر پروژه مدیریت (PMOs) و مدیریت پروژه سازمانی می تواند با پشت
سر گذاشتن مرزهای نظریه سنتی و قطعی نگر درباره مدیریت پروژه به عنوان بخشی
از روند تاریخی در درون یک سازمان قابل درک باشد. سابقه دفاتر مدیریت
پروژه (PMOs) در چهار سازمان مختلف مستند سازی شده و مورد تجزیه و تحلیل
قرار گرفت . تکامل سازمانها و دفاتر مدیریت پروژه آنها به وسیله حوادث ،
تنش ها و تغییرات از هم جدا شدند . روند تاریخی پایه ای بهتر و جهانی تر
را در توسعه تئوری دفاتر مدیریت پروژه (PMOs) و مدیریت پروژه سازمانی
ارائه می کند.
واژه های کلیدی: دفتر مدیریت پروژه (PMO )، مدیریت پروژه سازمانی، تاریخ، رویکرد فرایندی
1 - مقدمه
تجدید
نظر مدیریت پروژه:این مقاله بر آن است تا با استفاده از فضای منبسطی که
موجود است ، مدیریت پروژه را مورد تجدید نظر قرار دهد. به منظور رهایی از
رویکرد سنتی قطعی نگر ، ادبیات پژوهش مدیریت پروژه برای ارائه مفاهیم جدید
ذهنی باز است . در حال حاضر گزینه هایی برای طرح نظریه مدیریت پروژه روی
میز است (2و3).همچنین نظریه پردازی مدیریت پروژه در سطح سازمانی ادامه دارد
(4و5).با این حال ، یکپارچه سازی مستمر سطوح سازمانی که بتواند تمام بخش
های مدیریت پروژه را به عنوان یک زمینه درست از مدیرت سازمانی ادغام کند
هنوز هم مشخص نیست .ما استدلال می کنیم که مفهوم مدیریت پروژه سازمانی یک
حلقه گم شده است (6).
در اینجا بررسی دفاتر مدیریت پروژه (PMOs) به
عنوان نقطه آغازی برای توسعه تئوری مدیریت پروژه سازمانی پیشنهاد می شود .
سازمانهای دارای فعالیت گسترده مدیریت پروژه به کمک PMO آسانتر قابل بررسی
می باشدزیرا فعالیت پروژه در این سازمانها بیشتر متمرکز بوده و قابل رویت
می باشد.پیچیدگی دفاتر مدیریت پروژه با تشریح تنوع شکل و نقش این دفاتر
مستند سازی شده است (7و8). این مقاله نتایج بررسی عمیق مدیریت پروژه
سازمانی 4 سازمان را ارائه می کند که هرکدام از این سازمان ها پی در پی
دستخوش بازسازی شده اند.در مجموع 11 گونه تحول سازمانی مورد تجزیه و تحلیل
قرار گرفت . یک رویکرد تاریخی برای بدست آوردن غنای تحول سازمانی و
فرآیندهای اساسی آن به کار گرفته شد.
* نویسنده مسول. Tel.: +1 514 987 3000x4658; fax: +1 514 987
3343.
E-mail addresses: aubry.monique@uqam.ca (M. Aubry), hobbs.brian
@uqam.ca (B. Hobbs), thuillier.denis@uqam.ca (D. Thuillier).
1 Tel.: +1 514 987 3000x3721; fax: +1 514 987 3343.
2 Tel.: +1 514 987 3000x7783; fax: +1 514 987 3343
2 – روش تحقیق
این
پژوهش بر اساس کاربردی ترین روش علمی انجام شده است که در مقایسه با
رویکرد سنتی تر و قطعی نگر پژوهش مدیریت پروژه تفاوت عمده ای دارد
(9و10).این روش علمی به این گونه است که یک پدیده واقعی وجود دارد و
پژوهشگر در یک تعامل بین آن پدیده و هدف مطالعه قرار می گیرد.این موضوع نقش
پژوهشگر سنتی را از طریق گوش فرادادن به واقعیت اصلاح می کند (11).
این
وضعیت در مورد دفاتر مدیریت پروژه ارزشمند است زیرا نظریه های زیادی در
این خصوص وجود ندارد و پیچیدگی های موجود در واقعیت را نمی توان به وسیله
مدل های ساده و رویکرد قطعی نگر توضیح داد.با این وجود سازمانها به عنوان
نهادهای پیچیده اجتماعی دارای ساختارهای تخصصی مدیریت پروژه سازمانی هستند
که شامل دفاتر مدیریت پروژه (PMOs) می باشد.
ازاین نظر باید به دفتر
مدیریت پروژه به عنوان یک نهاد سازنده اجتماعی که بخشی از یک سیستم پیچیده
سازمانی است نگاه کرد.اتخاذ این رویکرد یک چشم انداز کاملا جدید را درمورد
دفتر مدیریت پروژه ارائه خواهد کرد.به جای داشتن یک تصویر مرتبط با موضوع،
ما در یک چشم انداز مشترک توسعه و تکامل تاریخی ، توسعه این نهاد را در
خلال توسعه سازمان مبداء آن دنبال می کنیم.
...
4- بحث:
4-1- رویکردهای مغایرتی (واریانس ) و فرآیندی:
ون
د ون (12) در مطالعه یک پدیده دو دیدگاه مختلف ( و مکمل ) را مطرح می
کند:دیدگاه واریانس یا مغایرتها و دیدگاه فرآیندی. تلاش PMO شناسایی
درجه ای از مجموعه متغیرهای مستقل آماری بود تا تفاوتهای برخی نتایج را
توضیح دهند(متغیرهای وابسته). تاکنون برای تشریح این نوع دفتر مدیریت
پروژه تمرکز بر روی دیدگاه واریانس و مغایرتها بوده است (12ص148).دیدگاه
واریانسی برای مطالعه رویه های دفاتر مدیریت پروژه ،نتایج را محدود کرد
(7و8). از طرف دیگر ،تجزیه و تحلیل دفاتر مدیریت پروژه به عنوان یک فرآیند
مشترک تکاملی راه های جدیدی را برای بازنگری دفاتر مدیریت پروژه باز می کند
و مشکل واریانس دامنه دار را حل می کند. " برای دستیابی به یک تصویر زندگی
پویای اجتماعی، و آزمایش و توسعه تئوریهای چگونگی سازگاری ، تغییر و تکامل
نهادهای اجتماعی در طی زمان ، انجام مطالعات فرآیندی ضروری است " (12 ص
145). ارائه یک تئوری برای دفاتر مدیریت پروژه (PMOs )و یک تئوری جهانی تر
برای مدیریت پروژه سازمانی باید بر اساس دیدگاه و رویکرد فرآیندی باشد.
روابط
بین وقایع و اتفاقات در سطوح مختلف مشاهده شد.استرتژی های کسب و کار با
تاثیر پذیری از تغییرات خاص صنعتی ، باعث تغییر ساختار سازمانی برای اداره
کردن پروژه ها می شدند.تجزیه و تحلیل ما ، روابط پویای بین تدوین استراتژی و
ساختار سازمانی را تایید می کند (14). این دیدگاه با نظریه قطعی چندلر(15)
که ساختار سازمانی را نتیجه و پیامد استراتژی می داند در تضاد است . آنچه
که ما یافتیم یک فرآیند پویای در هم پیچیده از استراتژی و ساختار می
باشد.در یک محیط اقتضایی سازگاری دفاتر مدیریت پروژه با محیط اطرافشان در
نظر گرفته شد.با این حال نتایج ما نشان داد که رابطه بین PMO و سازمانی که
در آن قرار دارد دو طرفه است دفتر مدیریت پروژه و سازمان همدیگر را در
چهارچوب محیط وفق داده و تکامل می بخشند .همانطور که در نظریه تکامل مشترک
عنوان شده است این رابطه به ایجاد یک ساختار پویا کمک می کند(17).رویدادها
دائما اتفاق می افتند، حرکت PMO از یک ساختار به ساختار دیگر با سایر
اجزای سازمان همراه است. از این نظر، PMO نتیجه مجموعه وقایع قبلی و سهیم
در توسعه های آینده است. رویکرد فرآیندی چراغ تازه ای را برای تغییرات در
درون دفاتر مدیریت پروژه روشن می نماید. این تغییرات ممکن است نقش مثبتی
در چهارچوب پیوسته سازمان داشته باشند. به علاوه ، بی ثباتی دفاتر مدیریت
پروژه در زمینه ای که در آن قرار دارند، توضیح داده می شود.این پرسش در
مورد مدیریت پروژه که " جه جیز اشتباه است " باید تبدیل به این پرسش شود
که " چرا " دفتر مدیریت پروژه باید تغییر کند تجزیه و تحلیل ساختارسازی
فرآیند در مقابل مطالعه واریانس و مغایرتها، درک متفاوتی را در خصوص دفتر
مدیریت پروژه ارائه می کند.
4-2- دفتر مدیریت پروژه در یک فرآیند تخریب خلاق:
سازمانها
در حال تغییر هستند.دیدگاه های نظری خیلی کمی برای درک تغییرات موجود
است.چامپتر (18) ، در یک دیدگاه اقتصادی از نوآوری استدلال می کند در جایی
که ساختارهای صنعتی به طور مداوم تکامل یافته و همچنین جایی که شرکت ها با
فرآیند تخریب خلاق سازگار شده اند ، سیستم های سرمایه داری می توانند به
عنوان یک فرآیند تکاملی قابل درک باشند (19).هر دوره جدید سرمایه های دوره
قبل را از بین برده و در عین حال آنها را با روشهای جدید انجام کارها که
بدون سرمایه های دوره قبلی غیرممکن است جایگزین می کند. شکل کنونی نتیجه
نهایی نیست. نظریه تخریب خلاق چامپتر یک مقایسه مطلوب را برای تشریح تحول
سازمانها و دفاتر مدیریت پروژه آنها ارائه می کند.هر دوره در تحول سازمان
سرمایه های قبلی را تخریب می کند و در همان زمان امکانات جدید را ایجاد می
کند.
4-3- سیاست های سازمانی
دفاتر مدیریت پروژه باید از یک دیدگاه
جامع تر مورد مطالعه قرار می گرفت.این مقاله بر روی سابقه و تاریخچه دفاتر
مدیریت پروژه در متن سازمانی شان تمرکز دارد.اما نگاه جامع یک نگاه بسته
است و بستگی به این دارد که چه کسی ارزیابی می کند. جنبه های متعددی که
اینجا قابل طرح نیست ، وجود دارد که نشان دهنده فرصت هایی برای درک بهتر
این موضوع است که دفاتر مدیریت پروژه بخشی از نظام سیاسی سازمان می
باشند(20). این موضوع به رسمیت شناخته شده که سیاست ها نقش مهمی را در
مدیریت پروژه سازمانی ایفا می کنند. تجزیه و تحلیل تایید می کند که سیاست
های اطراف PMO در مقابل افزایش تنش هایی که منجر به تصمیم گیری در مورد
مدیریت پروژه سازمانی میگردد، پاسخگو هستند. اما جالب این است که سیاست ها
در ادبیات مدیریت پروژه فاقد نظریه پردازی هستند.در مدیریت ریسک و مدیریت
ذینفعان قدرت و سیاست در نظر گرفته شده و در یک رویکرد سودمند مورد بحث
واقع می گردند. درک بی ثباتی دفاتر مدیریت پروژه ، باید در برگیرنده بعد
سیاسی سازمان و تغییر سازمانی باشد.
4-4- موانع و محدودیت ها
پژوهش
حاضر سازمان هایی را که برای تحقق مدیریت پروژه سازمانی ، دفاتر مدیریت
پروژه را ایجاد کرده بودند مورد بررسی قرار داد.بدیهی ست که روشهای مطلوبی
برای مطالعه سازمان هایی که دفاتر مدیریت پروژه را به عنوان بخشی از مدیریت
پروژه ایجاد کرده اند وجود دارد. با این حال ، این برگه ها به سوالات مطرح
شده در مورد مدیریت پروژه در سازمانهای که بدون ایجاد دفاتر PMO فعالیت می
کنند، پاسخگو نیست مدیریت پروژه سازمانی زمینه جدیدی ست که باید در آن
کارهای باقی مانده زیادی انجام شود.
نتایج به عنوان بخشی از یک برنامه
تحقیقاتی نشان داد که هدف نهایی ارئه یک تئوری برای کمک به درک PMO و نقش
آن در عملکرد سازمانی و نهایتا درک مدیریت پروژه سازمانی می باشد. ارائه یک
نظریه نیازمند کار بیشتر است . گام بعدی شاید یک مسئله تشریحی باشد.
5- نتیجه
می
توان به این مقاله در سطح خرد به دید یک تحقیق برای کمک به ساختن نظریه ای
برای PMO نگریست . در سطح کلان تر می توان به عنوان یک مقاله مدیریت
پروژه سازمانی به آن نگاه کرد . نتایج را می توان در هر دو سطح تفسیر
نمود. تشریح و تجزیه و تحلیل توسعه تاریخی دفاتر مدیریت پروژه در سازمان
ها نشان داده است که این توسعه را می توان به صورت ثمر بخشی به عنوان روند
تاریخی تخریب خلاق و تکامل مشترک مشاهده نمود.شکل کنونی دفتر مدیریت پروژه و
مدیریت پروژه سازمانی ،محصول تاریخ سازمانهای خاص خود بوده و در همان محیط
خود قابل درک می باشد.تحقیق انجام شده مبتنی بر رویکرد فرآیندی بود یعنی
جای که تاریخ و سابقه مهم بوده و راه های جدیدی را برای درک پدیده های
پیچیده ارائه می کند. مطالعه فرآیندهای سازمان هایی که تحت بی ثباتی دفاتر
مدیریت پروژه قرار دارند ، رویکرد بهتری را در مقابل تلاش برای یافتن
اشتباهات در PMO امروزی و جستجوی یک طرح مناسب ارائه می نماید. رویکرد
فرآیندی یک حرکت مستقل از رویکرد واریانسی را در مطالعه دفاتر مدیریت پروژه
ارائه می کند و فرصت های جدیدی را برای مطالعه در زمینه مدیریت پروژه
سازمانی فراهم می آورد.
قدردانی
نویسندگان از نظرات سازنده منتقدان
تشکر می کنند .بخشی از این پژوهش توسط انستیتو تحقیق و توسعه مدیریت
پروژه PMIRD حمایت و تامین شده است.
منابع:
[1] Maylor H. Special issue on rethinking project management (EPSRC
network 2004–2006). Int J Project Manage 2006;24(8):635–7.
[2] Andersen ES. Toward a project management theory for renewal
projects. Project Manage J 2006;37(4):15–30.
[3] Turner RJ. Towards a theory of project management. In: Ou L,
Turner RJ, editors. Proceedings of IRNOP VII Project Research
Conference. Beijing: House of Electronics Industry; 2006.
[4] Artto KA, Wikstrom K. What is project business? Int J Project
Manage 2005;23(5):343–53.
[5] Crawford L. Developing organizational project management capability:
Theory and practice. Project Manage J 2006;37(3):74–86.
[6] Aubry M, Hobbs B, Thuillier D. A new framework for understanding
organisational project management through PMO. Int J Project
Manage 2007;25(4):328–36.
[7] Hobbs B, Aubry M. A multi-phase research program investigating
project management offices (PMOs): The Results of Phase 1. Project
Manage J 2007;38(1):74–86.
[8] Hobbs B. The multi-project PMO: A global analysis of the current
state of practice, A White paper prepared for Project Management
Institute. Newtown Square, PA: Project Management Institute; 2007.
[9] Bredillet CN. Investigating the future of project management: A coword
analysis approach. In: Ou L, Turner RJ, editors. Proceedings of
IRNOP VII Project Research Conference. Beijing: House of Electronics
Industry; 2006.
[10] Williams T. Assessing and moving on from the dominant project
management discourse in the light of project overruns. IEEE Trans
Eng Manage 2005;52(4):497–508.
[11] Midler C. L’auto qui n’existait pas. Paris: Inter E´ ditions; 1994.
[12] Van de Ven AH. Engaged scholarship: Creating knowledge for
science and practice. Oxford: Oxford University Press; 2007.
[13] Strauss A, Corbin J. Basics of qualitative research: Technics and
procedures for developing grounded theory. 2nd edition. Thousand
Oaks, CA: Sage; 1998.
[14] Pettigrew AM. Innovative forms of organizing: Progress, performance
and process. In: PettigrewAM,WhittingtonR,Melin L, Sanchez-Runde
C, Van den Bosch FAJ,RuigrokW, et al., editors. Innovative Forms of
Organizing. London UK: SAGE Publications; 2003. p. 331–51.
[15] Chandler Jr AD. Strategy and structure. Cambridge: MIT Press;
1962.
[16] Mintzberg H. Mintzberg on management: Inside our strange world of
organizations. New York: The Free Press; 1989.
[17] Van de Ven AH, Garud R. The co-evolution of technical and
institutional events in the development of an innovation. In: Baum
JAC, Singh JV, editors. Evolutionary Dynamics of Organizations.
New-York: Oxford University Press; 1994. p. 425–43.
[18] Schumpeter J. Capitalism, socialism, and democracy. 3rd edition.
New York: Harper & Row Publishers; 1950.
[19] Massini S, Lewin AY, Numagami T, Pettigrew AM. The evolution of
organizational routines among large Western and Japanese firms.
Research Policy 2002;31(8-9):1333–48.
[20] Morgan G. Images de l’organisation. Que´bec: Presses de l’Universite´
Laval; 1989.
چکیده: این مقاله یک رویکرد مدیریت پروژه را معرفی می کند که بر اساس
یک نگرش استراتژیک در فرایند تکمیل پروژه متمرکز شده است. این قبیل نگرش
استراتژیک به این معنی است که توجه روی اهداف پروژه باید در طول دوره انجام
پروژه ادامه داشته باشد.رویکرد شبیه سازی تابعی در طراحی سیستم مهندسی می
باشد.این مقاله وقایع مجزای شبیه سازی در جاهایی از فرآیند تکمیل پروژه را
با این پیشنهاد که می تواند به معرفی نگرش های جدید در مورد مدیریت میدان
پروژه مرسوم بیانجامد،ارائه داده است. چهار نمونه شبیه سازی در توزیع این
حالت ارائه شده است که چگونه تمرکز مدیریت در یک روش استراتژیک به عملکرد و
عملیات محصول پروژه معطوف شده است . این نمونه ها درک کاربرد اینگونه
رویکردهای شبیه سازی را در طول دوره فرآیند تکمیل پروژه میسر ساخته است.
شبیه سازی پیشنهادی،تابع محصول پروژه یک نگرش مستقیم جهت مدیریت میدان
پروژه معرفی کرده است و این روش مسیرهایی برای ابزارهای عملی که برای
جایگاه گذاری قطعات ترکیبی پروژه طراحی شده اند را آماده نموده است .
1- مقدمه:
این
مقاله رویکردی را پیشنهاد می دهد که حفظ یک نگرش استراتژیک در محصول نهایی
پروژه در طول اجرای پروژه را امکان پذیر می سازد . این رویکرد،رویکردهای
ساکن سنتی را با استفاده از مدل شبیه سازی برای مدیریت وظایف میدان پروژه
کامل می کند.ادبیات مدیریت پروژه استدلال می کند که کار مدیریت میدان پروژه
، مدیریت نمودن وظایف محصول پروژه همزمان با دیگر کارها می باشد.اما مضمون
مدیریت میدان پروژه هنگامی که اغلب با مدیریت میدان کار آمیخته شده ،مبهم
می باشد.
گذشته از این نه تنها به مدیریت میدان پروژه به وضوح نیازمندیم
بر روی فعالیتهای مشخصی باید تمرکز نمود که مدیریت وظایف محصول پروژه را
که قبلا در انجام پروژه بود را شامل می شود.
براورد سرمایه گذاری سنتی
منعکس کننده سودهای اقتصادی میباشد.زیان با براوردهای سرمایه گذاری سنتی
نشان می دهد که آنها ایستا می باشند و بر پایه فرضیات ساده ای قرار گرفتند.
مقاله
پیشنهاد می کند که شبیه سازی حوادث گسسته مانند یک ابزار مدیریت پروژه می
باشداین قبیل رویکردهای شبیه سازی در فضای طراحی سیستم های مهندسی معروف و
مشهور است اما مقالات، ارتباط شبیه سازی بصورت یک مدیریت دائمی که با زمان
کل تکمیل پروژه ارتباط دارد را نشان نمی دهد.چرخه حیات هزینه اگر در طول
فرآیند پروژه بکار رود کاربردهای مشابهی را با یک رویکرد ایستا ارائه
میدهد.چرخه حیات هزینه بیشتر روی محاسبات نتایج اقتصادی راه حلهای مختلف
نسبت به آنالیز وظیفه ای راه حل متمرکز شده است.
2- مدیریت نتایج نهایی پروژه :
رویکرد
مدیریت تجاری پروژه رابطه مستقیمی با مدیریت اجزا و پارامترهای پروژه که
شامل زمان،هزینه و میدان می باشد، دارد و توسط آنتیلا نقد و بررسی گردیده
است.آنتیلا بحث می کند که فقط نتایج نهایی مهم هستند . بر اساس دلایل ذکر
شده بالا زمان ،هزینه و منابع تنها اجزای کنترل شده پروژه هستند که شرایط
مرزی زمان و هزینه و مقادیر صحیح و با کیفیت منابع مختلف را مجبور به تهیه
می باشند.با وجود این روش شناسی پروژه مدیریت کنونی روی مدیریت اجزا تحمیلی
در فرآیند اجرا ،بیشتر از مدیریت اشیایی که با کاربرد محصول پروژه در
آینده و در زمان بعد از تکمیل پروژه اتفاق می افتد، تمرکز دارد. مرجع 2
توضییح می دهد که فاکتورهای تاریخی و پیش زمینه ممکن است به عنوان دلایلی
برای داده های قدیمی تر بکار رود و مشخص می کند که چرا مدیران پروژه ممکن
است تمرکز ویژه ای روی فاکتور زمان داشته باشند.بطور مشابه موریس بررسی می
کند مدیریت تجاری پروژه بر اساس زمان ،بودجه و شرایط بررسی می گردد،
بطوریکه این مدیریت به اندازه کافی روی بهینه کردن پتانسیل ها ،قابلیت ها و
سودهای تجاری پروژه متمرکز نمی شود.
تعریف مدیریت محصول نهایی پروژه که
تنها مورد با ارزش در فاز مطالعاتی اخیر می باشد در مطالعات اخیر جعفری و
جردنگر نیز مورد حمایت قرار گرفته است . هردو نویسنده مدیریت پروژه را
توسط پارامترهای تجاری زمان ،هزینه و میدان بررسی نموده اند.همانطور که
ماهم به مدیریت تولید پروژه علاقه داریم بهتراست بدانیم که مدیریت پروژه ای
که توضیح داده شد با تعریف ما کاملا مطابقت دارد یعنی همان مدیریت میدان
پروژه .
همانطور که تعریف شد بطور کلی در مقالات مدیریت پروژه نباید فقط
بر فرآیند های مدیریتی که با خصوصیات محصول پروژه مرتبط است متمرکز شد
.مفاهیم میدان محصول پروژه و میدان کار باهم ترکیب می شوند به عنوان مثال
استاندارد PMBOK و ISO 10006 دو مفهوم اساسی مدیریت میدان پروژه و ساختار
شکست کاررا در ادامه حالات تعریف کرده است. مدیریت میدان پروژه زیر مجموعه
ای از مدیریت پروژه است که فرآیند لازم برای اطمینان از اینکه پروژه شامل
تمام موارد مورد نیاز است را شامل می باشد . ساختار شکست کار یک گروه بندی
اقلام قابل تحویل از عناصر پروژه است که میدان پروژه را تعریف و سازماندهی
می کند. نتیجه این است که مدیریت محصول پروژه نتیجه گراست و حقایق کار
منابع پروژه در تعاریف اشنا و پذیرفته شده بالا بخوبی ترکیب شده است با این
حال مدیریت صرف محصول پروژه با قابلیت های آن نباید باعث شود که از
موضوعات دیگر جدا شود بطوریکه نه دارای مفهوم باشد و نه در برنامه های
کاربردی وتجربی وارد شود. بنابراین این مقاله یک محصول کاربردی پروژه را به
عنوان زیرمجموعه ای از مدیریت میدان پروژه کنونی اقتباس نموده است
بنابراین میدان در اینجا تعریف شده است بعنوان:
میدان عبارت است از مجموعه محصولات و خدمات ایجاد شده در پروژه .
عبارت
محصول پروژه به عنوان مترادف به میدان استفاده می شود.میدان با هدف یا سود
پروژه مرتبط است که شامل جنبه های 1- کیفیت محصول پروژه و2- اجرا،عملکرد و
مشخصات فنی محصول پروژه، می باشد.
از مفاهیم تعریف میدان که در بالا
اشاره شد میتوان دریافت که مدیریت میدان پروژه باید روی انجام نیازهای شخصی
مشتری پروژه متمرکز شود.
ابزارهای مرتبط شامل ایجاد نمونه کاربردی است که بر روی سیستم TTیا شبیه سازی کاربردی محصول پروژه ارائه می شود.
3- فازها در پیاده سازی چرخه حیات پروژه :
یک
ساختار واقعی چرخه حیات پروژه شامل فازهای بررسی امکان سنجی ،برنامه ریزی،
طراحی، اجرا،انتقال و راه اندازی دراستاندار مدیریت پروژه ارائه شده
است.فازهای سرمایه گذاری پروژه شامل آماده سازی ،اجرا و عملیات می باشد در
حالیکه فازهاییکه به اقلام قابل تحویل پروژه مربوط می شوند فروش،بازاریابی و
خدمات پس از فروش می باشند .
یک نمونه کلی چرخه حیات پروژه ساختار
ترسیمی یک پروژه تولیدی است در شکل یک اورده شده است. به هرحال تمرکز صرف
بر روی اجرای پروژه ،فهم اینکه کاربرد تکنیکی و عملیاتی اقلامی که در انتها
ی پروژه به مشتری تحویل داده می شود به عنوان پارامتر مهمی است که منجر به
سود سرمایه گذاری می شود، را ممکن می سازد.شکل یک سطوح مختلف مدیریت را که
در شکل بصورت لوله مانندی ترسیم شده است را شرح می دهد .سطوح به سه دسته
عملیاتی،تاکتیکی و استراتژیک تقسیم شده است. ترنر و پاین عبارت عملیاتی
،استراتژیک و تاتکیکی را بعنوان سطوح مورد استفاده در مدیریت پروژه بعنوان
یک مفهوم تاحدودی متفاوت بکار برده اند .
دیدگاه استراتژیک برتمام
فعالیتها در چرخه حیات سرمایه از دیدگاه مشتری احاطه دارد. در سطوح عملیاتی
و تاکتیکی دیدگاه فقط بر روی اجرای پروژه محد ود شده است.پذیرفتن دیدگاه
استراتژیک محصول پروژه در فاز اجرا دارای اهمیت می باشد این حالت نیاز دارد
که عملیات محصول پروژه با خصوصیات عملیاتی و عملکردی خود قابل مشاهده
باشد.مدلهای شبیه سازی این قبیل مشاهدات ، دیدگاه استراتژیک بوسیله شبیه
سازی که در طول اجرا اقتباس شده است و در شکل دو نشان داده شده است را ممکن
می سازد.شکل دو بر اهمیت تمرکز روی عملکرد واجرای محصول پروژه در طول
اجرای پروژه تاکید دارد.به هر حال زمان اجرا ممکن است چند ماه یا حتی سالها
طول بکشد .فازهای عملیاتی ممکن است ده ،بیست یا حتی سی سال یا بیشتر طول
بکشد.کاربرد چرخه حیات هزینه میتواند بعنوان یک ابزار مهم اتخاذ دیدگاه
استراتژیک در سطح پروژه در نظر گرفته شود .سرمایه گذاری در جنبه های چرخه
حیات محصول ازدیدگاه مشتری نهایی بوسیله آرتو پیشنهاد شده است با مفهومی که
محصول یا منبع پروژه را با نظرات مشتری منطبق باشد و مدل چرخه حیات هزینه
که مشتری نهایی به پروژه تحمیل می کند.
بازتاب محاسبات اقتصادی چرخه
حیات هزینه پروژه یا سرمایه گذار با محصول پروژه دارای اهمیت می باشند اگر
چه مدیریت هزینه پروژه عموما فقط با هزینه منابع مورد نیاز برای تکمیل
فعالیت ها مرتبط است اما باید اثر تصمیمات در طول پروژه روی هزینه محصول
پروژه مشاهده شود . بعنوان مثال کاهش تلاش در فاز طراحی ممکن است روی هزینه
پروژه بصورت تصاعدی و افزایشی در عملکرد مشتری نشان داده شود.اشکال آنالیز
چرخه حیات سرمایه و چرخه حیات هزینه توسط گریس ،اسمیت و سایرین مطرح شده
است. مفاهیم سرمایه گذاری چرخه حیات محصول پروژه می توانست از بحث های
گسترده اهمیت جهت یابی مشتری و رضایت مندی مشتری در مدیریت پروژه منتج شده
باشد.
شکل2. دیدگاه استراتژیک در مدیریت میدان پروژه برطبق شبیه سازی محصول پروژه
4- شبیه سازی رویدادهای گسسته بعنوان ابزاری برای مدیریت میدان پروژه :
شبیه
سازی کامپیوتری شیوه جدیدی نیست. شبیه سازی در طراحی سیستم های مهندسی از
قبل استفاده شده است. در مدیریت پروژه ،شبیه سازی می تواند در مشابه سازی
محصول پروژه یا اجرای عملیات بصورت شمایی از زمان ،هزینه و پارامترهای دیگر
استفاده شود. بعلاوه تعدادی از کاربردهای شبیه سازی در مدیریت میدان پروژه
به اموزش و شناخت مدیریت پروژه وابسته است.تغییراتی وجود دارد که
کاربردهای وسیعی دارند و با افزایش ظرفیت محاسبات ایجاد می شوند که تجسم را
بخوبی پکیجهای نرم افزاری شبیه سازی قادر ساخته است که حتی با هزینه قابل
توجه کمتر از شبیه سازی استفاده شود.تیلور کسی است که شبیه سازی را باعنوان
(تکنیک های عددی جهت آزمایشهای هدایتی روی کامپیوتر)تعریف نمود که مستلزم
انواع معینی از مدلهای ریاضیاتی و منطقی می باشد که رفتار یک سیستم را
فراتر از دوره های زمانی تعیین شده حال حاضر شرح می دهد.در این مقاله بحث
به شبیه سازی رویدادهای گسسته محدود شده است . در شبیه سازی مجزا متغیرهای
حالت بطور آنی بصورت نقاط مستقل از زمان تغییر می کنند.
دو مدل زمان
پیوسته مورد استفاده در مدلسازی فرآیند و شبیه سازی های پایای منت کارلو در
محاسبات ریسک پروژه بکار می رود . بنابه گفته برساکس،فایده اصلی شبیه سازی
رویدادهای گسسته ، پیوستن اثر زمان و ارزیابی اجرا می باشد. گزارشهای
فراوانی مربوط به کاربرد شبیه سازی رویدادهای گسسته در مدیریت پروژه وجود
دارد. لاک توضیح می دهد که چطور سیستم انتقال فرودگاه هنگ کنگ در مورد
پروژه فرودگاه جدید شبیه سازی شده بود. جهت ارزیابی آینده سیستم قبل از
طراحی نهایی و آغاز عملیات ساخت . وظایف عملیات سیستم تحت شرایط منطبق با
مقیاس عملیات تا ده سال آینده ارزیابی می گردد این مدل جهت آموزش داخل
سازمان و همینطور یک ابزار روابط عمومی استفاده می شود. فرهادی کاربرد شبیه
سازی در طراحی یک سیستم اتوماتیک بررسی و اداره مواد را گزارش نموده است .
مدل
جهت کشف گلوگاه احتمالی در سیستم های پیشنهادی و پیدانمودن تغییرات جهت
تعیین مشخصات طراحی میباشد. مارمون گزارش می دهد که چگونه شبیه سازی جهت
مطالعه امکان سنجی یک محصول جدید بکار می رود. بوسیله مدل شبیه سازی
،فرآیند های جدید قابل توجیه و اجرا می توانند باشند . ارزیابی آینده این
مدل در تخمین اثر تغییرات در مجموعه محصول روی رفتار سیستم بکار می رود.
کوهان نیومی گزارش میدهد که شبیه سازی در پروژه یک کارخانه جدید تولید
کننده نیمه هادیها که سازنده سنسور های شتاب دهنده است اجرا شده است. مدل
شبیه سازی در کل پروژه استفاده شده است. در طول دهه گذشته شبیه سازی
رویدادهای گسسته نقش مهمی در طراحی مهندسی داشته است .فرمر از سال 1989
راهنمای خریدار و نشریات مخصوص نرم افزار شبیه سازی را برای شبیه سازی
رویدادهای گسسته منتشر کرده است. با وجود کمبودها ،تصورات و تحقیقات روی
شبیه سازی رویدادهای گسسته باید در چارچوب مدیریت پروژه جهت تعریف پروژه ،
مدیریت محصول پروژه و مدیریت چرخه حیات سرمایه وجود داشته باشند. این حالت
توسط روشهایی می باشد که اجازه ی ملاحظات پویایی از عملیات محصول پروژه را
در ارتباط با محیط عملیاتی میسر می سازد.
5- نقش شبیه سازی رویدادهای گسسته در رابطه با عناصر پروژه و مدیریت پروژه :
جدول
شماره یک ابزارهای کلی موثر اینده نگرانه را نشان می دهد که یک مدیریت
پیشبرانه اهداف مربوطه را اختصاص می دهد.مفهوم میدان،بطور گسترده ای بعنوان
هسته اهداف معرفی شده که محصولات پروژه را با مشخصات اجرایی و عملکرد ی
شامل می شود. ابزار مدیریت عملکرد محصول پروژه ،شبیه سازی رویدادهای گسسته
می باشد. همچنین هزینه چرخه حیات اغلب جهت پشتیبانی تصمیمات مربوط به
میدان و عملکرد بکار می رود.
جدول1. ابزار مدیریت پیشبرانه
6- مثالهای موردی:
چهارنمونه تجاری شبیه سازی رویدادهای گسسته به مکان در مدیریت میدان پروژه در سراسر عملیات اجزای پروژه معرفی شده است.
مثال
6-1 قسمت تهیه خمیر شکلات :نمونه یک فرآیند تولید و پارامترهای تولیدی
قسمت تهیه خمیر شکلات را نشان میدهد. خمیر شکلات توسط شش خط تولیدی به مصرف
شرکتهای داخلی میرسد یا اینکه به مصرف کننده های خارجی فروخته میشود. در
ارتباط با تهدید محصولات و افزایش تقاضا و شبیه سازی، پارامترهای مختلف در
قسمت تهیه خمیر شکلات بکار برده شده است
. آنالیز این مورد که چقدر لازم
است ظرفیت را بالا ببریم که در آینده بتوانیم 20 درصد تولید بیشتر نسبت به
تقاضای مشتری داشته باشیم .
. پیشنهاد افزایش ظرفیت با لوله کشی جدید که که همه خطوط را به جز 2 خط را به همه تانک های شکلات متصل خواهد کرد .
خمیر
شکلات در سه مرحله فرایندی تولید می شود . مخلوط کردن اجزای سازنده ،غلطک
دهی و یک مرحله فرایندی . سپس خمیرها هر کدام در تانکهای اختصاصی خود یا در
ظروف نگهداری ذخیره می شوند . جهت مصرف بیشتر در فرایند تولید بکار می
روندو یا توسط سیستم لاین کشی که نصب شده است محصولاتی که در تانکها ذخیره
شده جهت مصرف به بیرون برای مشتریان فرستاده می شوند. نمودار شرکت تولید
شکلات در شکل 3 نشان داده شده است.
داده های مصرف بر اساس پیک مصرفی
فصلی و ماهیانه سالهای قبل استوار است زیرا داده خاصی روی لول واقعی تانک
ها وجود ندارد. متغیرهای اضافی شرایط اولیه تانک ها را شرح می دهند و
متغیرهای مهمی که روی سیستم تاثیر می گذارند عبارتند از:ش
1- مصرف(وضعیت فعلی در مقابل 20%افزایش تولید)
2- لاین کشی(وضعیت فعلی در مقابل سرمایه گذاری در لوله کشی)
3- شرایط اولیه تانک قبل از دوره آزمایشی (تانک نیمه پر در برابر تانک پر)
یک
طرح آزمایشی کامل با سه متغیر در هردو سطح اجرا شده بود.اجرای واحد
خمیرسازی بطور اولیه با تحویل کمبودها و درجه دو جهت نشان دادن پتانسیل
هرکمبود توسط ظرفیت بهره برداری غلتک و خط تولید اندازه گیری شده بود. جدول
دو خلاصه نتایج آزمایشات را نشان می دهد.ردیف نخست نتایج میانگین کلی را
نشان میدهد . بر اساس یکی از میانگین ها خطوط تولید در بخش خمیر شکلات
کاملا استفاده نمی شدند و غلتک بیشتر از خط تولید مورد استفاده قرار می گر
فت .ردیفهای پایین تر از میانگین نتایج را زمانی که متاثر از هر متغیر می
باشد را نشان می دهد.
شبیه سازی نشان میدهد افزایش مصرف خمیر شکلات
میتواند ظرفیت موجود را تحت تاثیر قراردهد. خروجی سیستم کاملا توسط مصرف و
نه ظرفیت تولید محدود شده است .اگر مصرف افزایش یابد گلوگاه اولیه ظرفیت خط
تولید نخواهد بود و غلتک می باشد . سرمایه لاین کشی تولید را در ازای
مخلوط خمیر مورد استفاده افزایش نمی دهد. علت ان این است که غلتک یک گلوگاه
است و لاین کشی فقط زمانی را که قطعات باید برای رسیدن به غلتک منتظر
بمانند افزایش میدهد. این حالت به شرکت نشان میدهدکه گلوگاه آن غلتک است و
خط تولید نیست.همچنین نشان میدهد که پیش بینی افزایش مصرف میتواند بدون
افزایش ظرفیت ایجاد شود، حدود ECU 500000 صرفه جویی در سرمایه غلتک
شکل3-مدل واحد خمیر شکلات
شکل4. فضای بالابر مدل جدول. میانگینهای کلی و عوامل موثر بر قیاسهای اجرا
مثال 6-2 :تعریف یک سیستم اداره مواد
مثال
2 مطالعه یک پروژه سرمایه گذاری تولید کننده عمده نوشابه در شمال اروپا می
باشد در طول سالهای 1998-1992 تولید کننده خطوط تولید خود را از 7 به 3
کاهش داد.تولید کننده نوشابه بطور مداوم دنبال راهی برای توسعه عملیاتش می
گشت مدل شبیه سازی در سال 1998 مطالعات یک زیر سیستم با امکانات جدید مورد
نظر را آغاز کرد بنام سیستم اداره مواد
در طول دوره سرمایه گذاری پروژه
چند مطالعه شبیه سازی دیگر که وظایف متفاوتی را در امکانات عنوان می نمود
انجام شد. شبیه سازی جهت کمک اولیه به فاز اولیه مهندسی پروژه ای با 12 ماه
زمان اجرا بکار رفته است طول چرخه حیات سیستم اداره مواد 10 سال برنامه
ریزی و تخمین زده شده است. موضوعات مورد مطالعه جهت تعریف ظرفیت انتقال
مورد نیاز و جهت توسعه لاجیک کنترل برای سیستم اداره مواد شرح داده شد.
بلوک
های مختلف جایگزین های لاجیکی را که ارزیابی می شوند را جایابی و لود می
کنند . نخستین مرحله برای شبیه سازی ،سیستم آنالیز شده توسط یک مدل پایه
CADکمکی می باشد .آنالیز ازمایشی نشان میدهد که میدان پیشنهادی توسط تامین
کننده جهت سیستم اداره مواد ممکن است شامل ظرفیتهای اضافی و غیر ضروری
باشد. هدف سرمایه گذاری ایجاد یک ساختار چند طبقه که همه مواد روی صفحات
پهنی حرکت می کنند و توسط تجهیزات اتوماتیک ثابت کنترل می شوند. باتوجه به
طرح اینجا یک سیستم مونوریل روی هر طبقه مطرح است. مونوریل ها به بالابرها
توسط حامل هایی مرتبط می شوند .فضای یک نوع بالابر در شکل 4 نشان داده شده
است مدل شبیه سازی روی بلوکهای جایگذاری شده در تصاویر CADساخته شده
است.تامین کننده سیستم چرخه زمان را بخوبی ساختار اولیه سیستم های مونوریل
نقاله ها و بالابرها برای مدلسازی شبیه سازی آماده میکند. جدول تولید هفتگی
توسط تولید کننده توسعه یافت .کاربرد شبیه سازی تعریف واضح نقش ها را برای
لاجیک کنترل چرخهای مونوریل و بالابر ارائه کرده است.نقش ها زمانی بکار می
روند که صفحات به سیستم واردشوند .
بخش عمده لاجیک کنترل شامل نقش ها
جهت واگذاری کار و اولویت بندی کارها می باشد.همچنان که یک آنالیز تجربی
نشان میدهد که بالابرها یک گلوگاه احتمالی رادر سیستم ایجاد می
کند.بکارگیری بالابرها به عنوان معیارسنجش عملکرد انتخاب شد. شبیه سازی به
بدترین حالت اجرا و ساخته شد که :
-فقدان فرآیند هماهنگ منجر به حرکات
غیر ضروری در صفحات می شود. همه صفحات که از طبقه بندی بطریها می ایند بجای
تعدادی که مستقیما در تولید استفاده می شوند به انبار فرستاده می شود.
-حداکثر
تولید و بیشترین درامد در پروژه پر کردن مجدد بطریهای خالی است که در یک
زمان اتفاق می افتد. دو طرح جایگزین و لاجیک بارگذاری بالابر ایجاد شد . در
طرح یک فرآیند طبقه بندی بطری روی طبقه تولید کمترمکان یابی شد.روی همان
طرفی که سیستم مونوریل به بالابرها مرتبط است.در طرح دو طبقه بندی بطری در
همان طبقه با تولید جایابی گردید. در طرح جایگزین جهت تخمین اثر مکان طبقه
بندی بطریها روی بکارگیری بالابر ایجاد شدند. در لاجیک یک بارگذاری بالابر
،هر صفحه بطور جداگانه بارگذاری شد ،در حالیکه در لاجیک دو بارگذاری بالابر
،دو صفحه در بالابر در زمان برابر بارگذاری شده بودند.برتری صرفه جویی در
زمان لاجیک دو بدون آنالیز مشخص گردید ،اما سناریوهایی برای تخمین تفاوت ها
ایجاد گردید نتایج شبیه سازی در جدول سه نشان میدهد که پیکربندی مدل اداره
مواد جهت انجام انتقال آسان و مستقل لاجیک انتخابی بارگذاری و طرح کافی
است . طرح دو بعلت استفاده کمتر از بالابرها انتخاب شد شرکت تخمین زد که با
توجه به افزایش دقت مدل ارائه شده توسط شبیه سازی ازیک سرمایه گذاری
غیرضروری در ظرفیت اداره مواد به مبلغ 300000ECU جلوگیری بعمل آمد این
تفاوت میان میدان ابتدا توسط تامین کننده و بر مبنای شبیه سازی پیشنهاد شد.
علاوه بر سودهای مستقیم ، نمایندگان نشان دادند که نمایش مدل سه بعدی
حرکات مواد ، فهم اهداف سیستم در فاز اجرایی را افزایش می دهد . تولید
کننده همچنین استفاده از مدل را مانند یک ابزار آموزشی برا ی کارمندان با
هدف دادن شمایی از نحوه عملکرد سیستم در فاز عملیاتی برنامه ریزی می کند.
جدول3-استفاده متوسط از آسانسور در بدترین حالت شبیه سازی
نمونه 3: افزایش ظرفیت آسیاب کاغذ
نمونه
سوم مطالعه امکان سنجی یک ساختار لجستیک می باشد که در میانه دهه 90 برای
اداره کارخانه آسیاب کاغذ در شمال اروپا طرح ریزی شد. آسیاب کاغذی تولید می
کند که بصورت ورقه ورقه به مشتری فروخته می شود. هدف آنالیز امکان سنجی
تغییرات تحویل ساخت به سفارش حال حاضر در مقابل ورقه ها به سفارش از یک
موجودی به سود قابل مشاهده سریعتر از تحویل سفارش است. سپس در فاز تولید
سیستم شبیه سازی قابلیت اجرای راه حل را ارز یابی و هدایت می کند. در همان
زمان آسیاب در حال ایجاد افزایش ظرفیت تولید بود و مشاهده شده بود که شبیه
سازی نیازبندی های پیکر بندی سیستم لجستیک را آماده خواهد کرد.اهداف اصلی
کشف این بود آیا به زمان های تحویل هدف میتوان دست یافت و موجودی مورد نیاز
پس از آن چه میزان خواهد بود. طراحی و جایابی آسیاب برای حلقه موجودی و
ظرفیتش از ابتدا ایجاد شده بود. اطلاعات مورد نیاز شبیه سازی روی یک نمو نه
وسیع شامل یک چهارم از سفارش و تحویل پایه گذاری شده بود. مدل بعدی روی
مصاحبه های پرسنل و روی اطلاعات تکنیکال آماده طراحی پایه ریزی شده بود.
نمودار مدل شبیه سازی در شکل 5 نشان داده شده است.این نمودار متغیرهایی که
روی ارزیابی موثر هستند را نیز نشان میدهد.متغیرها عبارتند از :
-ظرفیت تولید(حال حاضر در مقابل ظرفیت افزایش یافته)
-طول چرخه ماشین تولید کاغذ(حال حاضر در برابر نصف آن)
- تعداد مختلف عرض حلقه استاندارد در موجودی حلقه(3در مقابل5)
باتوجه
به ظرفیت و برخی محدویات فنی ،سفارش مشتری بر اساس اندازه کامل ورقه مورد
سفارش در انتنظار می ماند.میانگین سایز سفارش داده شده حدود یک چهارم سایز
یک قسمت ورقه می باشد . سپس هر قواره ورقه به ورقه هایی تقسیم شده ، کاغذ
جهت هر سفارش ورقه ورقه شده و بر روی صفحاتی قرار می گیرد که به موجودی
کالاهایی که کار آنها به اتمام رسیده اضافه شده و اماده ورود به بازار می
شوند . موجودی حلقه توسط ماشین کاغذ بطور متناوب و مجدد پر می شود . آزمایش
شبیه سازی مقایسه مدلهای عملیاتی ورقه به سفارش با وضعیت کنونی می باشد
که هر تغییر مقایسه شده بود . ارزش متغیرهای حالت پایه برای ظرفیت و چرخه
ماشین کاغذ موجود و شامل پنج پهنه استاندارد بودند . مقایسات بر اساس تساوی
ایجاد شد ، انقدر که ظرفیت دستگاه به نود درصد رسد و موجودی آماده هم به
نود و پنج درصد آنالیز حساسیت برای این متغیرها رسید. شبیه سازی در طول 8
ماه اجرا شد و 5 رونوشت برای هر موقعیت ایجاد شد . نتایج از مطالعه امکان
سنجی برای ساختار منظم جدیدی ارائه شد (جدول4) که اهداف زمان تحویل نمی
توانند بدون در نظر گرتن شماره عرض حلقه استاندارد با اندازه قطعه های
ورقهای متداول به سرانجام برسند . بعد از افزایش ظرفیت ، دستیابی به زمان
تحویل اهداف اگر عدد عرض حلقه استاندارد نیز کاهش یابد امکان پذیر می شود .
شکل5. مدل شبیه سازی آسیاب کاغذ
نمونه 4:آنالیز اجرای لجستیک یک سیستم تولیدی
مثال
چهارم ، با یک مفهوم توسعه سیستم لجستیک برای یک تولیدکننده جهانی لوازم
الکترونیک مرتبط است . یک انالیز اجرای لجستیک توسط استفاده از شبیه سازی
در سال 1999 اجرا شد . آنالیز برای تصمیمات مربوط به اجرا طرح مدیریت
لجستیک استفاده شد .
مدل شبیه سازی برای تحلیل و آنالیز این ساخته
شده که مشخص شود که چطورمی توان به اهداف لجستیک شرکت دردوره های زمان
تحویل و موجودی دست یافت . اهداف مطالعه ارزش پارامترها را برای مدیریت
موجودی و تخمین موجودی های نتایج فهرست بندی می کند. تولید یک طراحی مدل
دار دارد و باید به منظور بافرهای مدل تشکیل شود. مدلهای کلیدی در داخل
تولید می شوند به این ترتیب که برخی از اجزای آن در داخل تولید و برخی دیگر
از اجزای آن ازتامین کننده ها خریداری می شود .شکل 6 ساختار مدل تولید را
نشان می دهد. برای ارائه یک پیش بینی برای سه سال بعد سناریوهایی نیاز بود.
شرکت برای اینکه نوسان موجود در نظام تولید را نشان دهد و بتواند برای
رویارویی با آن اماده باشد اهدافی داشت. این اهداف برای ساخت مدل تقاضا
استفاده شدند. همچنین سناریوهای دیگری هم ساخته شدند تا کمیت مشخصی را
گسترش دهند. اضافه بر ارزشهای پارامترهای واقعی برای مدیریت موجودی ، شبیه
سازی بر اساس سبک و سنگین کردن میان زمان عملیات و هزینه های موجودی تخمین
هایی ارائه داد .جدول 5 را ببینید.
7- نتایج مثالها:
اولین
مورد شبیه سازی سرمایه گذاری در مراحل اولیه پروژه ساخت خمیر شکلات بود.
شبیه سازی آن برای دسترسی به ظرفیت اضافی و تعیین گلوگاه احتمالی در محیط
عملیاتی مورد پیش بینی بود. کاربرد رویکرد با شبیه سازی نشان داد که مصرف
میتواند با ظرفیت موجودهمخوانی داشته باشد و سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
برای تجهیزات منطقی نخواهد بود بطوریکه گلوگاه سیستم را در جاهای دیگری
نشان داده بود. رویکرد قدرتش را نشان داد که از سرمایه گذاری غیر ضروری در
پروژه ای جلوگیری کرد که هیچ سودی برای شرکت نخواهد داشت. در مورد دوم صرفه
جویی بود به دلیل عملکرد مناسب سیستم اداره مواد تولید کننده نوشابه.
منافع مهمی که بطور جزئی منجر به دوری از سرمایه گذاری در ظرفیت غیر ضروری
شد.بعلاوه منجر به عملکرد مناسب سیتم شد . مزایا در رابطه با کل هزینه های
سرمایه گذاری در محدوده 25-15 درصد می باشد.مزایای دیگر رویکرد شبیه سازی
باید در کمیسیونها و فازهای عملیاتی بدست بیایدکه مدل شبیه سازی را برای
یادگیری اهداف کارکنان مسئول در سیستمهای عملیاتی بکار می برد . مدل
بعنوان یک محیط ازمایشی پیوسته استفاده خواهد شد که منجر به کسب منافع از
طریق کاهش ظرفیت مازاد بالابر و اموزش یک دید کلی از جریان مواد در کارخانه
خواهد شد . سومین مورد ارائه شده یک مطالعه امکان سنجی برای یک پیکربندی
لجستیک جدید در رابطه با افزایش ظرفیت کارگاه کاغذسازی بود که بعدا در فاز
تولید سیستم، شبیه سازی برای ارزیابی انطباق راه حل انجام شد. افزایش ظرفیت
در پروژه های سرمایه گذاری حالتی را به ارمغان اورد که ترتیب لجستیک حال
حاظر ساخت به سفارش را ممکن ساخت. قدرت خریدار را بالا برد.، اتخاذ این
دیدگاه استراتژیک و با استفاده از مدل شبیه سازی به عنوان یک ابزار در این
مورد اجازه داده تافاز عملیاتهای پروژه سرمایهگذاری در حال انجام کنونی در
فاز ساخت قابل مشاهده باشد . علاوه بر این مدل شبیه سازی، دقت نیازهای اصلی
و حیاتی عملیات را که در نیازهای موجودی حلقه و همچنین استراتژی تولید
باانجام زمان تولید نشان داده شد ، افزایش دهد. مورد چهارم نشان مدهد که
چگونه شبیه سازی در توسعه مفهوم سیستمهای لجستیک می تواند بکار رود .
رویکرد شبیه سازی معانی را برای تعریف نیازهای سرمایه گذاری عملیات فراهم
می کند. کاربرد شبیه سازی آزمایش و پالایش فازهای پروژه را آسان می کند
بخاطر اینکه سیستم تولید داخلی و زنجیره های تامین کنندگان هم اکنون به
خوبی تنظیم شده اند . جدول 6 نشان می دهد که چطور هر مثال در چارچوبی از
چرخه حیات پروژه لینک و متصل شده است . همه چهار مورد نشان می دهند که
چگونه یک دیدگاه استراتژیک روی عملکرد قابل تحویل پروژه در مرحله بهره
برداری آن اقتباس شده است. در نمونه های 2 و 3 شبیه سازی چندین بار در در
طول چرخه حیات پروژه استفاده شد . این دو مثال اثبات می کند که چطور شبیه
سازی برای مدیریت میدان پروژه بکار می رود . مثالها همچنین نشان می دهند
که شبیه سازی مانند یک ابزار مدیریتی در فازهای مختلف اجرای پروژه در سراسر
چرخه حیات پروژه بکار می رود .
8- نتیجه :
این مقاله در موردطرف
مدیریت تولید پروژه بعنوان بخشی از مدیریت میدان بیشتر از محتوای تجاری
مدیریت میدان پروژه با تمرکز روی چگونگی جایگذاری قطعات ترکیبی محصول
پروژه با هم ، بحث کرد. مقاله شبیه سازی حوادث مجزا را بعنوان ابزاری جهت
پشتیبانی تصمیمات کلیدی معرفی کرد که با محتوای اولیه مدیریت محصول پروژه
ارتباط دارد که عملکردهای مطلوبی را ممکن می سازد. چهر مثال ذکر شده اثبات
می کنند که شبیه سازی حوادث مجزا می تواند در سراسر چرخه حیات پروژه بکار
رود بعنوان مدیریت پیوسته و فرایند اخذ تصمیم . این دیدگاه استراتژیک
اقتباسی از امکان ملاحظات محصول پروژه در محیط عملیاتی ان می باشد . مدل
سازی تکنیکی و کاربردی عملیاتی پروژه نهایی قابل تحویل در محیط محصولاتش و
شبیه سازی فاز عملیاتها به عنوان یک حامل دینامیکی که اتخاذ تصمیم و تعریف
پروژه پیوسته را پشتیبانی می کند مشاهده گردید. مدلسازی و شبیه سازی ایجاد
یک سیستم محیطی پویا که عملکرد و اجرا نتایج نهایی پروژه یا پروژه قابل
تحویل را می تواند انالیز کند ، قادرمی سازد .با چنین رویکردی ، قواعد و
اصول با پیشنهاد موریس منطبق خواهد شد . شمای ظاهری مفهوم ذاتی تجارت به
مفهوم پروژه متصل است که به تمرکز کافی روی بهینه سازی سود تجاری تحویل
پروژه تاکید دارد .
سرانجام مقاله پیشنهاد می کند که:
1- اصول
مدیریتی در سراسر پروژه بکار رود که عملکرد محصول پروژه بعنوان یک پارامتر
مهم که به افزیش سود آتی در شغل مشتری کمک می کند ،تحویل مشتری می شود .
2-
معنی مدیریت عملکرد باید بطور آزمایشی با یک محیط پویا که اتخاذ تصمیم و
مدیریت نتایج اینده را پشتیبانی خواهد نمود ، بیشتر از طراحی های آماده
مناسب انجام پروژه منطبق باشد.
چکیده: استفاده وسیع از استاندارد های مدیریت پروژه برای ارزیابی و
پیشرفت صلاحیت حرفه ای، بر اساس یک دیدگاه عقلانی استوار است، که به موجب
آن صلاحیت، با ایجاد یک سری از ویژگیها و خصوصیات، به شکل موضوعات علمی از
پیش تعریف شده، قابل مشاهده است. هنوز در مورد اینکه چطور و چگونه این
خصوصیات توسط مدیریتهای پروژه در محل کار مورد استفاده قرار می گیرد، دانش
بسیار کمی وجود دارد. در این مقاله، یک کاوش ابتدایی از روش های مدیریت
پروژه در درک و انجام کارشان، را گزارش می کنیم. ما مطالعات پدیده نگاری از
طراحان موتور اتومبیل را دنبال می کنیم که یافتند که ساختار معنایی اصلی
از تصورات مردم در مورد کارشان، صلاحیت و قابلیت آنها را، در کار ایجاد می
کند. با توجه به مصاحبه ای که ما با 30 مدیر پروژه در کارخانه جات تولیدی
انگلستان ما سه برداشت اصلی متفاوت را از کار مدیریت پروژه به دست آوردیم.
هر دیدگاه یک تمرکز اصلی متفاوت و یک سری ویژگی های کلیدی متفاوت دارد که
برای مدیران پروژه اتفاق می افتد، زمانی که تجربه و اجرای کارشان، که یک
نظم بهتری از سه شکل کاملا متفاوت از صلاحیت مدیریت پروژه را منعکس می کند.
یافته ها یک فرصتی از یک دیدگاه جدید برای ارزیابی و بهبود صلاحیت حرفه
ای، پیشنهاد می کند که دیگاههای موجود را که بر اساس استاندارد هستند،
تکمیل می کند.
1.معرفی
افزایش سریع مدیریت پروژه به عنوان یک
نظام حرفه ای، موجب ایجاد یک تعداد از استاندارد های خوب تنظیم شده گردیده
است که حیطه عمل نظام را تعریف می کند و لوازم، تکنیکها و دیدگاه های آنرا
توصیف می کند. اکنون این استانداردها به طور گسترده ای برای ارزیابی
صلاحیت حرفه ای و نیز بهبود و تایید آن مورد استفاده قرار می گیرند. آنها
بر مبنای این فرض استوارند که فرض شده است، اشخاصی که قادر به نشان دادن
درکشان از اصول مدیریت پروژه موجود در این استانداردها می باشند، به طور
حرفه ای به عنوان مدیران پروژه، صلاحیت لازم را دارند. این موضوع اصطلاحا
از یک دیدگاه منطقی پیروی میکند که به موجب آن صلاحیت مدیریت به عنوان
مجموعه ویژه ای از محیط های دانش مستقل از محتوا و اشخاص، تعریف شده است.
هنوز، دانش کمی در مورد اینکه چطور و چگونه این ویژگی ها توسط مدیران پروژه
در انجام کارهایشان استفاده می شود، وجود دارد.
در قسمت اول این مقاله،
ما دو دیدگاه های سنتی را برای مطالعه و تعریف صلاحیت مدیریت پروژه مرور
می کنیم. ما بحث می کنیم که استاندارد های مدیریت پروژه حاصل، واقعا صلاحیت
مدیران پروژه را در محیط های کاری به دست نمی آورند. ما برای این موقعیت
در مطالعات اولیه، مطالب پشتیبانی کننده ای یافتیم که هیچ ارتباط مشخصی بین
کار مفید و موثر محیط کاری و استاندارد های مدیریت پروژه را نیافته بودند.
[1] دیدگاه تفسیری ارائه شده توسط سندبرگ (7.2) را بر اساس اصول پدیده
نگاری به جهت تحقیق در روشهای تجربی مدیران پروژه در مورد درک و تجربه کار
آنها و دریافت و درک صلاحیت های آنها در کار را، پیشنهاد می کنیم. ما متدها
و نتایج مطالعاتمان را بر روی 30 مدیر پروژه در کارخانجات تولیدی انگلستان
توضیح می دهیم و با بحثی از مفاهیم و دلایلی از یافته هایمان را بر اساس
تجربه و تحقیق نتیجه گیری می کنیم.
2.دورنمای تئوریکی
1-2دیدگاههای عقلی برای صلاحیت در کار
دو دیدگاه اصلی برای مطالعه و تحقیق صلاحیت در کار وجود دارد. که کارگر محور و کار محور محسوب می شود.[2,3]
دیدگاه
کارگر محور، کارگر را به عنوان نقطه آغاز حرکت در نظر می گیرد و بر روی
ویژگی های کارگران، مثل دانش، مهارت ها، توانایی ها و صفات شخصی تاکید
دارد[3]. از آنجایی که کارهای متفاوت نیازمند صلاحیتهای متفاوتی هستند،
دیدگاه کارگر محور به دلیل بسیار عام وکلی بودن و مستقل از مفهوم بودن،
مورد انتقاد قرار گرفته است[4]. در مقابل، دیدگاه کار محور، کار را به
عنوان آغاز حرکت در نظر می گیرد و با کار به عنوان موجودی مستقل از کارگر و
قابل تعریف در زمینه های نیازمندیهای تکنیکی و مهارتهای کاری، برخورد می
کند[5]. طرفداران این دیدگاه استدلال می کنند که با شناخت فعالیت های کاری
که مرکز انجام کار خاصی است و سپس انتقال این فعالیتها به ویژگی های شخصی،
توضیحات جزئی تر و عینی تری از صلاحیت می تواند ایجاد شود و بنابراین بر
مشکل اصلی بسیار عام بودن دیدگاه کارگر محور، به طور گسترده ای می توان
غالب شد. به هر حال انتقال توصیفات فعالیتهای کاری به ویژگی های کارگران
مشکل است و این سوال پیش می آید که آیا لیستی از فعالیتهای کاری می تواند
برای نشان دادن تمام خصوصیات مورد نیاز مناسب و کافی باشد.[6]
2-2دیدگاههای تفسیری در مورد صلاحیت در کارها و پدیده نگاری
برای
غلبه بر انتقادات وارد بر این دو دیدگاه عقلی، سند برگ [2,7] یک دیدگاه
تفسیری متغیر را برای درک صلاحیت در کار بر مبنای اصول پدیده نگاری ایجاد
کرد. با تعریف یک دیدگاه تحقیقی "نگاشت و گسترش روش های متفاوت کیفی که در
آن تجارب مردم، تصور کردن، درک کردن و دریافتن دیدگاههای مختلف و پدیده های
اطراف آنها در جهان” [8,p31]. پدیده نگاری برای اولین بار در دهه 1970
برای درک بهتر یادگیری های آکادمیک مورد استفاده قرار گرفت. این دیدگاه از
آن زمان به طور گسترده ای برای بیان و توصیف اینکه چگونه معلمان و دانش
آموزان می توانند یادگیری و تدریس را درک کرده و تجربه کنند [9,10]، مورد
استفاده قرار گرفته است. در سالهای اخیر پدیده نگاری شروع به دست آوردن
حامیانی در خارج از محدوده تحقیق علمی و آکادمیک در زمینه هایی مثل سلامت
[11]، آزادی آکادمیکی[12]، مدیریت[13] و بطور قابل ملاحظه تری در صلاحیت
انسانی در کار [2,7] نموده است. مطالعه پدیده نگارانه سند برگ در مورد
طراحان موتور اتومبیل، بدست آورد که تصور یک کارگر از کارش، یک عملکرد
تکاملی در ایجاد صلاحیت دارد که در آن "ساختار معنایی اساسی تصورات کارگران
از کارشان، صلاحیت انسان را تشکیل می دهد" [7,p20]. به علاوه، مطالعه وی
نشان داد که تفاوت ها در درک و فهم در بین اشخاص، می تواند سلسله مراتبی
از صلاحیت را در زمینه های پیشرفته ای از درک کاری ایجاد کند. مرکزی ترین
فرضیه ی متدولوژیکی این است که "... صلاحیت ابتدا یک سری از ویژگی های خاص
نیست. در عوض دانش، مهارتها و سایر ویژگی های استفاده شده در انجام کار
مقدم هستند و بر مبنای دیدگاههای آنها از کار می باشند." اینجا دیدگاه
اشاره به روش های اشخاص از تجربه و دید آنها نسبت به جهانشان دارد" [7,p12]
2.3صلاحیت مدیریت پروژه
مطالعات
موجود در زمینه صلاحیت مدیریت پروژه از یکی یا هر دو دیدگاه منطقی توضیح
داده شده در بالا، پیروی می کنند. یک رشته از تحقیقات دیدگاه کار محور را
در نظر می گیرند و اساسا بر بهبود استانداردهای مدیریت پروژه تمرکز دارند
[14]. این استانداردها، ابتدا بر اساس بررسی عقاید متخصصان، شامل کار
فرمایان و وکلای حرفه ای، گسترش داده شده اند[15,16].
رشته دوم که
دیدگاه کارگر محور را در نظر می گیرد، تعریف سری هایی از ویژگی های شخصی
عام از صلاحیت مدیران پروژه را جستجو میکند که این مبحث را منعکس می سازد
که یک مدیر پروژه صلاحیت دار، نیازمند چیزی بیش از تسلط بر دانش "سخت" و
مهارتهای توضیح داده شده در استاندارد های مدیریت پروژه است[17,18]. ایجاد
لیست هایی از ویژگی های شخصی "نرم" مورد نیاز مدیران پروژه صلاحیت دار، در
بسیاری از متون و گزارش های تحقیقی منتشر شده است[19,21]. به علاوه بر اساس
مشاهده و تجربه، یک تعداد از کارها در چهارچوبی خاص وجود دارد [22,26]. با
جدا کردن مدیران پروژه از فعالیت های کاری آنها، توصیف غیر مستقیمی از
ویژگی های خارج از متن - چه اجزای"سخت"یک استاندارد یا خصوصیات "نرم"پنهان
شده در ویژگی های شخصی- پیش نیاز هایی را برای آنچه که مدیران پروژه صلاحیت
دار باید بدانند و انجام دهند از اینکه چگونه و چطورآنها از این ویژگی ها
در محیط کاری استفاده خواهند کرد، متمایز می سازد. به خصوص در بعد ضمنی
صلاحیت که در محیط کاری آشکار است، نادیده گرفته شده است [27]. از آنجایی
که مدیریت پروژه در نظام عملی، بالاتر از نظام تئوری است، صلاحیت ضمنی
مدیران پروژه و ظرفیت آنها برای یکپارچه سازی و ارتباط موثر بین دانش ضمنی و
صریح به کارشان نبایستی صرفنظر شود. بنابراین، یک موقعیت روشن برای اعمال
یک دیدگاه تفسیری پدیده نگاشتی، برای نشان دادن روش های تجربی مدیران پروژه
از طریق درک کردن و تجربه کردن کارشان، وجود دارد و بنابراین برای فهمیدن و
درک صلاحیت آنها در انجام کارشان لازم است.
3.روش
1-3انتخاب نمونه
نمونه
این تحقیق شامل 30 مدیر پروژه انتخاب شده از بین 12 کارخانه تولیدی در
انگلستان است. هدف این تحقیق نشان دادن ایده های مدیران پروژه در کارشان با
معیار های انتخاب نمونه و به جهت اطمینان یافتن از اینکه ماهیت و محتوای
پاسخ گویان کار با هم هماهنگ است، تنظیم شده است. برای مثال آنها همگی، از
کارخانجات تولیدی ای هستند که معمولا پیمانکارهای اصلی بوده و آنها مسئول
اجرای پروژه جاری بر اساس شرایط قرارداد اصلی امضاء شده بین کارخانه آنها و
صاحب پروژه تحت تولید می باشند. آنها معمولا در سایت همراه با یک تیم
پروژه، پیمان کارهای فرعی و تولید کنندگانی که برای اجرای این پروژه
استخدام شده بودند، کار می کردند. پروژه هایی که آنها بر روی آن کار
می کردند بسیار پیچیده یا جدید که شامل تکنولوژی بالا باشد، نبودند. این
معیارها برای ایجاد محتوای پایدار تری برای دست یابی به صلاحیت های مدیران
پروژه در کارشان، انتخاب شدکه به هر حال تعمیم یافته های تحقیق را نیز که
در انتهای مقاله بحث شده است، محدود کرده است. جدول یک، خلاصه ای از
اطلاعات جمعیت شناسی نمونه ها را لیست می کند.
اندازه نمونه توسط اشباع
تئوریکی بدست آمد[28]. که به موجب آن ایده های موجود بین پاسخ گویان منجر
به کشف هیچ ویژگی مفهومی جدیدی نشد. مشابه با مطالعات پدیده نگارانه پیشین
[7]، اشباع تئوریکی پس از تقریبا 20 مصاحبه بدست آمد و تا درجه اطمینان
بالاتری با 10 تا اضافه تر، تایید و تصدیق شد.
3.2 جمع آوری داده ها
با پیروی از دیدگاه پدیده نگارانه [7,29] داده ها با مصاحبه های آزاد و عمیق، جمع آوری شد.
مصاحبه
پدیده نگارانه بر روی آشکارسازی روش های پاسخ گویان(آنهایی که مورد مصاحبه
قرار گرفته اند)، از درک و تجربه یک پدیده مشخص تمرکز دارد نسبت به اینکه
جوابهای آنها را به جنبه های از پیش تعیین شده پدیده، توسط محققان محدود
کند. ویژگی های اصلی مصاحبه پدیده نگارانه، استفاده کردن از پیش نویس
سوالات اساسی و سوالات بعدی پشتیبان می باشد. جدول 2 راهنمای مصاحبه
استفاده شده در این مطالعه را به صورت جزء به جزء نوشته است.
در این
تحققیق سوالات اصلی، به جهت درک اینکه تصورات پاسخ گویان از کار مدیریت
پروژه، چیست وضع شد و سوالات پشتیبان به این جهت مطرح شده بود که از پاسخ
گویان خواسته شده بود تا به دقت
جدول1: خلاصه ای از اطلاعات آماری نمونه ها
شرح
داده و نشان دهند که منظور از گزارشات آنها در موقعیت های اصلی چیست. به
عبارت دیگر آنها کار را چطور درک می کنند و سوالات پشتیبان نیز در تمام
مصاحبه ها استفاده شد. نه تنها پشتیبانی در سوالات اصلی و متناوب به کار
رفت؛ بلکه نشان دادن معنای گزارشات مختلف یا توضیحات داده شده توسط پاسخ
گویان نیز به کار گرفته شد. سوال کردن ثابت از پاسخ گویان برای استخراج
کردن معانی در برگیرنده و چک کردن صحت گزارشات آنها در ارتباط مداوم، به
کار گرفته شده است.
سوالات متناوب و متغیر لیست شده در جدول 2 زمانی
مورد استفاده قرار می گرفت که پاسخ گویان عکس العمل و پاسخ کمی به سوالات
اصلی می دادند، یا مثال زدن یا توضیح دادن بیشتر را مشکل می پنداشتند.
سوالات انتهایی به پاسخ گویان اجازه می داد تا مجددا برداشت خود را از
مدیریت پروژه منعکس کنند.
همه مدیران پروژه در مکان کاری پروژه ی در حال
اجرایشان مورد مصاحبه قرار گرفتند. هر مصاحبه بین یک تا دو ساعت طول کشید.
تمام مصاحبه ها بر روی نوار صوتی ضبط شد و کلمه به کلمه بازنویسی شد.
نوشته ها نیز در طول مصاحبه و هم بعد از هر مصاحبه جمع آوری شدند.
3.3 آنالیز داده ها
10
مصاحبه اول با استفاده از یک برنامه کدگذاری ایجاد شده به طور قیاسی، بر
اساس نوشته های مصاحبه و دانستن پایه و مبنا از داده های بدست آمده در طول
فرآیند بازنویسی، کد گذاری شد. این کد گذاری به ما کمک کرد تا مطالب را
خلاصه کنیم و با داده ها بیشتر آشنا شویم و برنامه کدگذاری
بینش مفیدی
را برای تشخیص اینکه پاسخگویان چه مسائلی را به عنوان دیدگاههای مهم از کار
مدیریت پروژه در نظر گرفتند، مهیا کرد. آنالیز بدست آمده از بازنوشته های
تمام مصاحبه ها از اصول دیدگاه پدیده نگاری تبعیت کرد[8,30]. به ویژه
آنهایی که از دیدگاه پیشرو سندبرگ برای درک صلاحیت در کار اقتباس شده بود،
که شامل یک فرآیند تکراری مداوم و متغیر بین این که مدیران پروژه چه درکی
از کارشان داشتند و اینکه آنها چگونه از آن کار برداشت کرده بودند، در زیر
توضیح داده شده است.
ابتدا، ما هر رونوشت را چندین بار مطالعه کردیم تا
با رونوشت آشنا شویم و سعی کردیم تا برداشت کلی هر مدیر پروژه را بفهمیم.
سپس ما ابتدا مدیران پروژه را بر مبنای برداشت های کلی آنها دسته بندی
کردیم. دراین فاز، دو برداشت کلی بدست آمد: یکی که بر برنامه ریزی و سازمان
دهی کار اجرایی در سایت تمرکز داشت و دیگری بر پیش بینی و اداره مشکلات
تمرکز داشت. ثانیا، ما تمامی بازنوشته ها را مجددا مطالعه کردیم تا به طور
سیستماتیک بررسی کنیم که، برای چه همه ی مدیران پروژه در به تصویر کشیدن
کارشان نه تنها بر روی جمع آوری گزارشات مربوط به جنبه های ضروری کارشان
تمرکز دارند، بلکه بر روی مفهوم و معنای یک گزارش ویژه در ارتباط با محتوای
درج شده آن نیز تمرکز دارد. با پیروی از این تفسیر اولیه از هر رونوشت، ما
آنالیز را از مدیران پروژه انتقال دادیم. ابتدا در بین هر یک از گروهها و
سپس بین دو گروه، برداشتهای مدیران پروژه را با هم مقایسه کردیم. این
فرآیند منجر به برخی دسته بندی های مجدد شد. مخصوصا، مقایسه در بین گروهی
که بر روی برنامه ریزی و سازمان دهی کار اجرایی تمرکز داشت، باعث تقسیم آن
به دو گروه جدید شد: یکی بر روی برنامه ریزی وکنترل کردن جزئیات کار در
سایت تمرکز داشت و دیگری بر روی سازماندهی و هماهنگ سازی تمرکز داشت.
ثالثا،
ما تمام رونوشت ها را مجددا آنالیز کردیم ولی در زمینه هایی که چطور هر
مدیر پروژه از کارش برداشت می کند، پس از این که ما هر رونوشت را آنالیز
کردیم، ما مدیران پروژه را با یکدیگر اول در خود گروه و سپس بین گروهها
مقایسه کردیم. مجددا این فرآیند باعث شد که برخی از مدیران پروژه از یک
گروه به گروه دیگر انتقال داده شوند. اشخاص با تشخیص اینکه تمرکز اصلی آنها
بر چیست و این که چگونه آنها از آنچه که به عنوان یک مسئله مهم در اجرای
کارشان برداشت می کنند، گروه بندی و مجددا گروه بندی شدند.
در نهایت
برای بررسی متقابل و پایدار سازی بیشتر برداشت های تشخیص داده شده، ما
تمامی رونوشت ها را مجددا آنالیز کردیم و با تمرکز بر اینکه هر مدیر پروژه
چگونه برداشت می کند و چطور آنها از کارشان برداشت می کنند، به آنالیز خود
ادامه دادیم.
4-یافته های تحقیق
در تفسیر ما از رونوشت های
مصاحبه، سه دیدگاه متفاوت از ایجاد کار مدیریت پروژه را ایجاد نمود. آنها
به عنوان مدیریت پروژه هایی بودند که : (u1)برنامه ریزی و کنترل کردن
(u2)سازماندهی و هماهنگ سازی (u3)پیش بینی و اداره کردن مشکلات بالقوه را
بر عهده داشت. مدیران پروژه، هر مفهوم را از طریق راههای مخصوص خودشان در
تجربه و انجام کارشان به طور متفاوتی از یکدیگر توصیف می کردند.
آنها حدود خود را تعیین کردند و کار مدیریت پروژه را در زمینه های خصوصیتی
مشخص و ضروری با تمرکز متفاوت با ایجاد اشکال خصوصیتی متفاوت از هر مفهوم،
سازماندهی کردند. به علاوه در مفاهیم مختلف، ویژگیها، معانی و دیدگاههای
متفاوتی را نشان دادند. ما هر یک از مفاهیم، تمرکز اصلی آنها و معنای
ویژگیهای کلیدی آنها را توضیح می دهیم. که در زیر توسط مثالهای نوعی از
گزارشات مربوط به هر داده پشتیبانی شده نشان داده می شود. یافته ها در جدول
3 خلاصه شده اند.
1-4- مفهوم U1 مدیریت پروژه به عنوان برنامه ریزی و کنترل کردن
این
مفهوم توسط تمرکز اصلی آن بر روی فرایند کار تولیدی و پیمانکاران فرعی
اختصاصی، توصیف شده است. این تمرکز، این مفهوم را می رساند که تمام
ویژگیهای کلیدی مدیران پروژه U1 حول و حوش جزئیات کار در سایت متمرکز بود.
مثل روشهای برنامه ریزی و تولید پیمانکاران فرعی. ویژگیهای کلیدی موجود در
این مفهوم شامل: توانایی برنامه ریزی، دانش درباره ی کار تولیدی، توانایی
ارتباط برقرار کردن و توانایی اداره ی تیم می باشد.
1-1-4-توانایی برنامه ریزی
درU1
این ویژگی به معنای توانایی برنامه ریزی مراحل کار تولیدی و چک کردن و
کنترل کردن برنامه ی کاری و روشهای تولیدی پیمانکاران فرعی می باشد. این
موضوع یکی از مهمترین ویژگیهای اساسی U1 بود. از طریق این ویژگی بود که
مدیران پروژه U1 به این تصور رسیدند که قیمت، زمان و کیفیت پروژه می تواند
کنترل شود.
Q: آیا می توانید کارتان را بر روی این پروژه برای من توضیح دهید؟
A:
خوب، این امر نوعی از برنامه ریزی و کنترل کردن یک کار است. مسئله اصلی،
واقعا در محیط کاری است. شما بایستی کار را به طور مناسب برنامه ریزی کنید و
من تصور می کنم که اگر شما بتوانید به طور مناسب برنامه ریزی کنید، بخت
بیشتری در کنترل تمام مسائل مربوط به تمام افراد و پیمانکاران فرعی خواهید
داشت. (ROW)
Q: شما چطور کارتان را برنامه ریزی می کنید؟
A: تعدادی
کار هست که باید انجام شود. اول، زمانی که کار را برنامه ریزی میکنی، شما
چیزی را شبیه یک برنامه ی کامپیوتری با تاریخ آغاز و پایان برای هر کار
دارید. تمام این تاریخ ها ابتدا کامل می شوند و تمامی آنها نیاز به مرحله
بندی دارند. آنها نیاز به بودن در یک مرحله ی مناسب دارند. کنترل سایت که
شما با برنامه های کاری و روشهای پیمانکاران فرعی شروع می کنید، مهم است.
آنها بایستی یک برنامه را دریافت کنند و بایستی گزاره های روش مناسب را
زمانی که آنها برای کار پیشنهاد می شوند، ایجاد کنند. مثل معیارهای سلامت و
اطمینان و امنیت. و زمانی که گزاره های روش آنها مورد نیاز باشد، نیاز به
رفتن به سمت فرآیند تصویب شود (ROW)
2-1-4-دانش از کار تولیدی
مدیران
پروژه این موضوع را برای خود ضروری می دانستند که دانش خوبی از کار تولیدی
داشته باشند. با وجود این مورد، آنها قادر به درک فرآیند کلی تولید و آگاه
شدن از نیازمندیهای پروژه بودند، که آنها را قادر می ساخت تا مراحل کاری
را، خودشان برنامه ریزی کنند و بر روی برنامه ی کاری پیمانکاران فرعی و
روشهای تولید، نظارت داشته باشند و زمانی که لازم بود، راه کار را ارائه
کنند.
A: یک مدیر پروژه ی خوب، شخصی با دانش کافی از کار تولیدی است.
الزاما نیاز به دانش آکادمیک نیست، بلکه دانش عملی و تجربه ی کافی انسان را
قادر به اداره ی تمام فرآیند می سازد، و با اعتماد به نفس کافی آنان را به
تصمیم گیری بر اساس واقعیت قادر می سازد.(MIH)
Q: ممکن است لطفا مثالی را در این زمینه ارائه دهید؟
A:
مثلا زمانی که پیمانکاران فرعی برنامه ها و روشهای خودشان را ارائه می
کنند، من احساس می کنم که دانش و تجربه ی کافی را برای چک کردن و نظارت بر
آنها دارم. در واقع، به طور کلی پیمانکاران فرعی سعی در استفاده از بهترین
منابع کاری و مقیاسهای امنیت دارند. آنها همیشه در مورد آنچه که آنها می
توانند در زمان داده شده به دست آورند، کاملا مثبت هستند. بنابراین شما
مجبورید که در یادگیری افراد به آنها کمک کنید تا کارشان را برنامه ریزی
کنند، تا نشان دهید که آنها احتمالا نیاز به منابع بیشتر یا زمان طولانی تر
دارند. شما مجبورید که در برنامه ریزی کارشان به آنها کمک کنید تا آنها
کارایی و امنیتشان را افزایش دهند. (MIH)
3-1-4-توانایی برقرار کردن ارتباط
مدیران
پروژه ی u1 توانایی ارتباط برقرار کردن با سایرین را یکی دیگر از ویژگیهای
کلیدی می دانند. دیدگاه آنها، داشتن ملاقاتهای رسومی بود تا اینکه آنها
بتوانند نحوه ی اجرای مهارت های کاری برنامه ریزی شده را چک کرده و برنامه ی
پروژه را بروز رسانی کنند. کار شخصی من برنامه ریزی است ... شما نیاز به
با برنامه بودن را در هر رویدادی را دارید، زیرا مسائل تغییر می کنند و
ممکن است که بر اساس روشی که شما ابتدا برنامه ریزی کرده اید، پیش نروند.
بنابراین شما نیاز به برقراری نشست با تیمتان، پیمانکاران فرعی و مشتری
دارید. شما نیاز دارید که به آنها ارتباط بر قرار کنید و شما بایستی
بتوانید که برنامه تان را به طور مرتب بروز کرده و مجددا برنامه ریزی کنید،
به طور منظم ما ملاقاتها را در سایت برگزار می کنیم، و نیز ملاقاتهایی در
میان تیم، با پیمانکاران فرعی و ملاقاتهایی با مشتری... به عنوان مثال، در
این مرحله ما با مشتری هفته ای یکبار ملاقات داریم. ما به آنها در مورد
نحوه ی پیشرفت کار و در مورد تمام مشکلات آگاهی می دهیم و اگر مشتری هر
گونه نیازمندی جدیدی داشته باشد ما آن را مطرح می کنیم و به همراه هم
ملاحظه می کنیم که چگونه برنامه نیاز بروز رسانی دارد.(STM)
4-1-4-توانایی اداره تیم
برای
مدیران پروژه u1 این ویژگی به معنای اختصاص دادن مهارتهای کاری به هر یک
از اعضای تیم و سپس تعقیب کردن آنها و کمک کردن به آنها برای انجام
مهارتهایشان می باشد. پیرو تمرکز مدیران پروژه بر روی جزئیات کار تولیدی،
اعضاء تیم آنها نیز، با چک کردن و کنترل کردن مراحل کاری و برنامه، درگیر
می باشند.
A: ...شما نیاز به اختصاص دادن مسئولیتها و تقسیم نقش کاری دارید، که شما را وادار می سازد که به عنوان یک تیم عمل کنید؟ (BOG)
Q: شما همین حالا به "تقسیم کردن نقشها" اشاره کردید، ممکن است کمی بیشتر نقش خودتان را توضیح دهید؟
A:
بسیار خوب، ما یک تیم برای این پروژه هستیم. نقش من این است که من مسئول
این کار هستم و نیاز دارم که اطمینان حاصل کنم که ما در مرحله اول یک
برنامه خاص را اتخاذ کنیم و به همه در انجام کارشان اطمینان دهیم. در واقع
من نمی توانم تنها اقتدار را به کار ببرم. اگر کسی به هر صورت، شروع به
قصور در کار کند، من سعی خواهم کرد که به او کمک کنم. هر کسی اشتباه می کند
و آنها بایستی از آن درس بگیرند. بنابراین دیدگاه من تنها اشاره کردن به
آنها نیست که چه کاری را باید انجام دهند، ولی من به آنها می گویم که آنها
چه کار کنند و چرا دارند اشتباه می کنند و به آنها می گویم که اگر این
کار اشتباه پیش برود چه مشکلی اتفاق می افتد. (BOG)
2-4-مفهوم U2: مدیریت پروژه به عنوان سازمان دهی و هماهنگ سازی
این
مفهوم کار مدیریت پروژه را به عنوان سازمان دهی همه چیز با هم و هماهنگ
سازی وجوه مشترک مهارتهای کاری در سایت معرفی می کند. تمرکز اصلی آن نه
تنها بر روی فرآیند کار تولیدی، بلکه بر وجوه مشترک کار شامل روابط چندگانه
پیمانکاران فرعی می باشد. در مقایسه با U1 ، این مدیران پروژه دو ویژگی
بیشتر را بیان کردند: دانش مدیریت تجاری و توانایی همامنگ سازی. در همان
زمان، اگر چه این مدیران پروژه هنوز هم با اهمیت برنامه ریزی برای مدیریت
پروژه خوب موافقند، اما آنها این موضوع را به عنوان یک ویژگی مرکزی و اصلی
در نظر نمی گرفتند. ویژگیهای کلیدی حاوی این مفهوم شامل موارد زیر است:
دانش از کار تولیدی، توانایی ارتباط برقرار کردن، توانایی مدیریت تیم، دانش
مدیریت تجاری و توانایی هماهنگ سازی.
1-2-4-دانش از کار تولیدی
این
ویژگی برای مدیران پروژه U2¬ به معنای درک از نه تنها فرآیند تولید کلی،
بلکه وجوه مشترک هر مهارت پروژه می باشد. بنابراین آنها می توانند همه چیز
را با هم، مثل یک عکس بزرگ ببینند و تخصیص دادن مهارتهای کاری، کارآمدترین
روش است. من فکر می کنم یک مدیر پروژه خوب، نیاز به داشتن یک سطح منطقی از
توانایی تکنیکی دارد، مثل پروژه ی ساختن بنا. او نیاز به دانستن همه چیز و
تمام جزئیات ندارد، ولی او بایستی اصول اصلی درباره ی نحوه کار هر پیمانکار
فرعی تجاری را بداند و اطمینان حاصل کند که وجوه کاری مشترک بین هر
پیمانکار فرعی واضح می باشد و بنابراین آنها می توانند کار لازم را
اقدام کنند. (TRG)
2-2-4-توانایی برقرار کردن ارتباط
مدیران
پروژه U2 نه تنها با مردم از طریق ملاقاتهای مرسوم که در U1 نیز وجود دارد،
ارتباط بر قرار می کنند، بلکه توسط روشهای مختلف دیگری نیز استفاده می
کنند. آنها تاکید بیشتری بر روی اجتماعی بودن و بدست آوردن اعتماد به
یکدیگر دارند. هدف از ارتباط ایجاد یک کمک عملی و تجربی در سازمان دهی و
هماهنگ سازی کل پروژه است.
به غیر از ملاقاتهای مرسوم و منظم، ارتباط
تیم نیز وسیله خوبی برای ارتباط برقرار کردن با مردم است. همه به سختی در
سایت کار می کنند. بردن افراد به خارج از محل کار برای یک نوشیدنی یا غذا،
همواره مطلوب است. ما با هم می نشینیم و فقط آرامش کسب می کنیم و سعی می
کنیم که در مورد کار فکر نکنیم. این یک مسئله ارتباط دهنده است و شما
بایستی ارتباط برقرار کردن با افراد را یاد بگیرید. اینجا در سایت، شما
آنها را هدایت می کنید تا بگویند"ما آن را می خواهیم، ما آن را امروز می
خواهیم، ما آن را از این روش می خواهیم..." در یک بعد از ظهر، تیم همدیگر
را در یک کلوب در یک جو آرام ملاقات می کنند، این یک مسئله عادی و منظم
نیست، شاید ماهی یکبار ولی شما اینکار را انجام می دهید تا نشان دهید که
شما از آنچه که آنها انجام داده اند قدردانی می کنید. این موضوع بین شما و
مشتری شما و افرادی که با شما کار می کنند ایجاد اعتماد می کند. (MAK)
3-2-4-توانایی مدیریت تیم
برای
مدیران پروژه U2 کار تیمی تنها برای تضمین اینکه هر عضو می تواند نقش خودش
را اجرا کند، مثل U1 نیست، بلکه -بطور با اهمیتی- برای بدست آوردن همه
اشخاص برای کار با همدیگر به عنوان یک تیم برای رسیدن به هدف واحد این
پروژه است. بنابراین، این مدیران پروژه تمایل دارند تا اصول و قواعدی را
وضع کنند که تیم را برای انجام دادن کارشان قادر سازد، روحیه اعتماد را
ایجاد کند و بطور آشکار افراد را تشویق کند تا عقایدشان، نگرانی شان و
پیشنهاداتشان را بیان کنند و از هم حمایت و به هم یاری رسانند.
A: من
فکر می کنم مدیریت پروژه، مبنی بر اعتماد و کار سخت بسیار زیاد است. که نه
تنها به من، بلکه مربوط به تمام تیم است. مدیریت پروژه در مورد تیم، کار
تیمی و روش تیم است و شما نمی توانید بدون یک تیم قوی موفق
باشید.(BIK)
Q: منظور شما از کار تیمی و "روش تیمی" چیست؟
A: همان
طور که گفتم، این یک صفت افراد است. شما نیاز به داشتن درکی از اشخاص دارید
و بایستی قادر به ساختن و ایجاد یک تیم باشید. برای مثال، ما اکنون بیش از
20 کارگر اینجا بر روی این پروژه داریم و اکثر آنها اشخاص جدیدی برای
کمپانی در دو سال گذشته هستند. بنابراین ما اشخاص جدیدی را جذب کرده ایم و
یک تیم ایجاد کرده ایم. این اشخاص از پروژه های مختلف یا مکان های مختلف
آمده بودند. یک مدیر پروژه بایستی نیاز های هر یک از این اشخاص و نیز اینکه
چه چیز مورد نیاز است را درک کند، و شما بایستی کاری کنید تا آنها روش های
کار هم دیگر را درک کنند و با همدیگر برای رسیدن به یک هدف به عنوان یک
تیم کارکنند. من اعتقاد دارم که آنها می توانند نقش خودشان را انجام دهند
ولی بعضی مواقع برای آنها سخت است که نیاز های دیگران و تصویر بزرگ را
ببینند، بنابراین شما بایستی بر روی تیم تاثیر بگذارید و یک محیط تیمی باز
را ایجاد کنید.(BIK)
4-2-4دانش مدیریت تجاری
مدیران پروژه U2 به
حس تجاری سازماندهی و هماهنگ سازی کارشان توجه داشتند. آنها از وظایف تمام
قسمتهای درگیر در اجرای پروژه و محدودیت های قیمت مربوطه آگاه بودند. به
ویژه آنها نیاز به درک مفاهیم هر گونه تعویض و تغییر قرار داد و وظایف هر
قسمت مربوط و درگیر را دارند.
A: بطور اقتصادی، ما مجبور به کار با
پیمانکارهای فرعی هستیم که قیمت های پروژه به ما اجازه می دهد. این رقم
به ما گفته شده است و ما بایستی طوری تدارک ببینیم که مطمئن شویم که کار
در آن بودجه و به موقع تحویل داده می شود.(JOA)
Q: ممکن است این موضوع را بیشتر توضیح دهید؟
A:
منظور من این است که مثلا در مورد استفاده از پیمانکاری فرعی حرفه ای، هر
مقداری که قیمت آنها باشد من بایستی اطمینان حاصل کنم که آنها کارشان را
انجام می دهند. بعضی مواقع ممکن است تفاوت ها یا تغییرات طرح در یک قرارداد
وجود داشته باشد. من بایستی آنجا باشم تا تمامی تغییر و تحولات را مدیریت
کنم و مطمئن شوم که این کار در بودجه می گنجد. اگر مشتری از ما تغییر در
بعضی مسائل را بخواهد، ما بایستی مطمئن شویم که مشتری هزینه آن را پرداخت
خواهد کرد. (JOA)
5-2-4-توانایی هماهنگ سازی
در U2 این ویژگی به
معنای توانایی هماهنگ کردن وجوه مشترک کاری پیمان کاران فرعی است. این
مدیران پروژه وجوه مشترک بین کار پیمانکاران فرعی را از نظر تکنیکی و تجاری
درک می کنند و بنابراین می توانند به طور مناسب مدیریت و هماهنگ سازی
کنند، تا نه تنها مطمئن شوند که کار پروژه در مرحله صحیح پیشرفت می کند،
بلکه برای جلوگیری از عدم بهره وری و انقطاع کار پیمانکاران فرعی مورد
استفاده قرار گیرد.
مهمترین جنبه کار من هماهنگ سازی همه چیز در سایت
است، تنها اطمینان حاصل کردن از اینکه، مسائل در مرحله و به ترتیب و در
تاریخی که شما می خواهید اتفاق بیفتند، رخ می دهد و اطمینان پیدا کردن از
اینکه همه اشخاص با آنچه که شما از آنها می خواهید تا انجام دهند، موافقت
می کنند... بنابراین به عنوان یک مدیر شما نیاز به داشتن یک برنامه در مکان
و موقعیت دارید و واقعا بایستی به خوبی هماهنگ سازی کنید. تاریخ تعیین
کردن و اجبار به تکمیل کار در آن تاریخ، اشتباه است. شما نمی توانید فقط
فشار بیاورید، زیرا شما با پیمانکاران فرعی زیادی در مکانهای مختلفی کار می
کنید و فشار آوردن کارآیی ندارد (MIJ)
پاسخگوی دیگری گفت که :
وجوه
مشترک بسیار زیادی وجود دارند که نیازمند هماهنگ سازی از طرف ما می باشند،
از آنجایی که پیمانکاران فرعی در دیدن تصویر بزرگ، خارج از تجارت و کار
خودشان مشکل دارند ... شما بایستی به آنها توضیح دهید زمانی که آنها کارشان
را تمام کردند، انتهای کار نیست. بلکه تمام شدن کار برای یک سری کارهای
مربوطه است. شما بایستی سعی کنید به آنها بیاموزید آنچه را که آنها نیاز به
تولید صحیح آن برای دیگران و همچنین به دست آوردن نتایج دارند، چیست.(CHL)
3-4-مفهوم U3: مدیریت پروژه به عنوان پیش بینی و اداره مشکلات بالقوه
تمرکز
اصلی این مفهوم بر روی مواجه شدن با خطرات و مشکلات بالقوه پروژه بود.
ضروری ترین جنبه کار این مدیران پروژه، قادر بودن به پیش بینی و اداره
مشکلات بالقوه بود. که توسط یک ویژگی جدید منعکس شد: توانایی رسیدگی کردن
به مشکلات. ویژگیهای کلیدی موجود در این مفهوم شامل: دانش از کار تولیدی،
توانایی ارتباط برقرار کردن، توانایی مدیریت تیم، دانش از مدیریت تجاری،
توانایی هماهنگ سازی و توانایی رسیدگی و غلبه بر مشکلات می باشد.
1-3-4-دانش و آگاهی از کار تولیدی
در
U3، این ویژگی به معنای آگاهی داشتن از نه تنها فرآیند تولید در سایت بلکه
کل صنعت تولیدی است. جهت پیش بینی و اداره هر مشکل بالقوه، مدیران پروژه
U3 نیاز به آگاهی داشتن از خطرات بالقوه و فرصتهای موجود در کار تولیدی به
طور کلی هستند. آنها از گذشته و حال دانش کسب می کنند و آینده صنعت
را پیش بینی می کنند.
جدا از ضمانت سلامت و امنیت، آموزش و درک از صنعت
تولیدی شامل تاریخچه آن، نحوه گسترش آن و اینکه به کجا می رود، مهم است. از
آنجا که ما در یک بازار متغیر هستیم که پر از ریسکها و فرصتها است،
تکونلوژی جدید و مواد جدید همواره در حال به وجود آمدن هستند، بنابراین
داشتن یک پس زمینه از صنعت تولیدی بسیار مهم است.(MIF)
2-3-4-توانایی ارتباط بر قرار کردن
مدیران
پروژه U3 بر توانایی ارتباط برقرار کردن با اشخاص از سطوح و انواع مختلف
مرتبط با پروژه تاکید دارند. آنها برای اخذ روشهای مختلف ارتباط کردن آماده
بودند. برای پیش بینی کردن مشکلات و مدیریت خوب آنها، آنها نیاز دارند که
قادر باشند تا اطلاعات بروز را در هر موردی از تمام منابع ممکن بدست آورند.
بزرگترین
مساله برای یک مدیر پروژه، خوب بودن، توانایی ارتباط برقرار کردن با اشخاص
مختلف بسیار زیادی از طبقات مختلف است. برای انجام دادن کارها، اطلاعات،
بسیار مهم هستند. ما نیاز به ذخیره سازی اطلاعات از یک قسمت و دادن این
اطلاعات به قسمت دیگر داریم. اگر ما نتوانیم اطلاعات صحیح بدست آوریم یا
اطلاعات ضروری را در زمان لازم بدهیم، ممکن است مشکلات و تاخیرهای زمانی
پیش آید. بنابراین آنچه که ما باید انجام دهیم ارتباط برقرار کردن با مردم و
ایجاد ارتباط بین افراد با یکدیگر است. بنابراین ما "مردان میانه" هستیم،
اگر شما بپسندید. برای مثال، زمانی که ما با معمار ارتباط برقرار می کنیم،
می دانیم که عقاید آنها چیست، چه چیزی می خواهند و در همان زمان می دانیم
که مشتری چه می خواهد و ما بایستی آنچه را که مشتری می خواهد به معمار و
تیم خودمان برسانیم، بنابراین تمام قسمت ها می دانند که نیازمندیها چیست و
چه چیزی در انتها خواسته شده است.
سه سطح مفهومی برای دست اندر کاران مدیریت پروژه